Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
breach of contract
U
نقض قرارداد
breach of contract
U
نقض مفادقرارداد
breach of contract
U
تخلف از قرارداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
open-ended employment contract
[employment contract of unlimited duration]
U
قرارداد کار بدون مدت
breach
U
تجاوز به حقوق دیگران
breach
U
قانون شکنی
breach
U
نقض کردن نقض عهد کردن
breach
U
رخنه
breach
U
نقض عهد
breach
U
نقض عهد نقض کردن
breach
U
رخنه کردن در
breach
U
نقض
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
U
نفوذ کردن
breach
U
مین نمیکنند
breach right
U
تجاوز به حقوق
breach
U
ایجاد شکاف کردن
breach
U
خطای رد یک توافق
breach of an obligation
U
تخلف از تعهد
breach of a close
U
تجاوز به ملک دیگری
breach of close
U
تجاوز به ملک دیگری
breach of the law
U
نقض قانون
breach of peace
U
اخلال در نظم عمومی
breach of prison
U
جرم فرار از زندان
a breach in the fence
U
سوراخی در حصار
breach of trust
U
کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
breach of the peace
U
بهم زدن ارامش عمومی
breach of covenant
U
تخلف از شرط
pound breach
U
هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
breach one's promise
U
بد عهدی
breach of trust
U
خیانت در امانت
breach of rule
U
نقض قانون
breach of propriety
U
عدم رعایت اداب
breach of promise
U
شکستن پیمان ازدواج
breach of promise
U
نقض قول
breach of covenant
U
نقض عهد
breach of friendship
U
بهم زدن دوستی
breach of duty
U
ترک وفیفه
breach of duty
U
ترک خدمت
breach of diplomatic relations
U
قطع روابط سیاسی
to report somebody
[to the police]
for breach of the peace
U
از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن
[به پلیس]
شکایت کردن
contract with
U
عقد کردن
by contract
U
بطور مقاطعه
to contract something from somebody
U
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
contract
U
:قرارداد
in contract
U
طبق قرارداد
contract
U
: پیمان بستن
contract
U
قرارداد بستن
contract
U
دچارشدن
contract
U
منقبض شدن
contract
U
قرارداد
contract
U
مقاطعه
contract
U
همکشیدن
contract
U
منقبض شدن مخفف کردن
contract
U
کنترات کردن منقبض کردن
contract
U
مقاطعه کاری کردن
contract
U
قرردادبستن
contract
U
کنترات پیمان .
all in contract
U
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
contract
U
پیمان
all in contract
U
قراداد کلی
according to the contract no. ...
U
طبق قرارداد شماره ...
contract
U
مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract
U
منقبض کردن
contract
U
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract
U
تعهد
contract
U
عقد
privity of a contract
U
مسئوولیت طرفین قرارداد
privity in contract
U
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
prime contract
U
قرارداد اصلی
parties to the contract
U
متعاقدین
performance of a contract
U
اجرای قرارداد
parties to the contract
U
طرفین عقد
privity of contract
U
مسئولیت طرفین قرارداد
privity of contract
U
رابطه متعاقدین
provisions of a contract
U
شرایط قرار داد
provisions of a contract
U
مواد قرار داد
quasi contract
U
شبه عقد
quasi contract
U
شبه قرارداد
quasi contract
U
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
requirements of a contract
U
مقتضای عهد
parties to the contract
U
طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to the contract
U
متعاملین
license contract
U
قرارداد اجازه استفاده
marriage contract
U
عقد نامه
marriage contract
U
عقد نکاح
lease contract
U
عقد اجاره
multilateral contract
U
قرارداد چند جانبه
negotiated contract
U
قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
open contract
U
قرارداد غیر معین
operation of contract
U
نفوذ قرارداد
optional contract
U
عقد خیاری
optional contract
U
مجازی
optional contract
U
خیاری
optional contract
U
غیر واجب
parol contract
U
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
parties to a contract
U
طرفین متعاهدین
parties to a contract
U
طرفین قرارداد
lease contract
U
اجاره نامه
revocable contract
U
عقد مجاز
reward contract
U
عقد جعاله
unauthorized contract
U
عقد فضولی
unconditional contract
U
عقد منجز
unilateral contract
U
قرارداد یک جانبه
unilateral contract
U
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract
U
قراردادایقاعی
unilateral contract
U
تعهد یک جانبه ایقاع
valid contract
U
عقد صحیح
validity of a contract
U
اعتبار قرارداد
validity of contract
U
صحت قرارداد
value cost contract
U
پیمان بستن با قیمتهای پایه
void contract
U
عقد باطل
we demand p in our contract
U
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
written contract
U
پیمان نامه
Bilateral contract.
U
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
cottage contract
U
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
to guarantee a contract
U
اجرای قراردادی راضمانت کردن
to draw up a contract
U
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract
U
در حیطه یک قرارداد بودن
sales contract
U
قرارداد فروش
service contract
U
قرارداد خدمت
service contract
U
قرارداد انجام خدمت
service contract
U
قرارداد خدماتی
simple contract
U
قرارداد شفاهی
simple contract
U
عقد منعقد درسند عادی
social contract
U
قرار داد اجتماعی
social contract
U
قرارداد اجتماعی
social contract
U
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
stipulation of a contract
U
مفاد قرارداد
the contract is still valid
U
قراردادباعتبار
the contract is still valid
U
خودباقی است
the life of a contract
U
مدت یک قرارداد
to put to contract
U
بمناقصه گذاشتن
revocable contract
U
عقد جایز
law of contract
U
قانون قرارداد
contract quantity
U
حجم قرارداد
contract of affreightment
U
قرارداد اجاره کشتی
contract note
U
سند مقاطعه توافق نامه
contract note
U
سند قرارداد
contract guarantee
U
ضمانت قرارداد
contract guarantee
U
ضمانتنامه قرارداد
contract for supply
U
قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve
U
منحنی قرارداد
contract curve
U
منحنی مبادله
contract of affreightment
U
قراردادحمل
contract of farmletting
U
مزارعه
contract of farmletting
U
قرارداد مزارعه
contract period
U
مدت قرارداد
contract period
U
دوره قرارداد
contract of sales
U
قرارداد فروش
contract of sale
U
عقد بیع
contract of sale
U
قرارداد فروش
contract of reward
U
جعاله
contract of guarantee
U
عقد ضمان
contract of guarantee
U
ضمان عقدی
contract control
U
کنترل دینامیکی
contract control
U
کنترل تغایر
contract clause
U
شرط متعارف در هر قرارداد
composition contract
U
قرارداد ارفاقی
completion of contract
U
امضای قرارداد
completion of a contract
U
انجام دادن قرارداد
completion of a contract
U
انجام یک قرارداد
bilateral contract
U
قرارداد دو جانبه
based on a contract
U
قراردادی
award a contract
U
قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract
U
لغو یک قرارداد
conclude a contract
U
عقد بستن
conclude a contract
U
منعقد کردن عقد
assignment of contract
U
واگذاری قرارداد
conditions of contract
U
شرایط قرارداد
conditional contract
U
عقد معلق
conditional contract
U
عقد مشروط
conclusion of a contract
U
مبایعه
conclusion of a contract
U
parties two between asale of
enter into a contract
U
منعقد کردن عقد
enter into a contract
U
عقد بستن
assignment of contract
U
انتقال قرارداد
labor contract
U
قرارداد کار
futures contract
U
قرارداد اینده
perform a contract
U
قرارداد را اجرا کردن
fulfill a contract
U
قرارداد را اجرا کردن
frustration of contract
U
بی نتیجه ماندن قرارداد
frustrated contract
U
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
formula of contract
U
صیغه عقد
forced contract
U
عقد مکره
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
futures contract
U
قرارداد سلف
gratuitous contract
U
عقد غیر معوض
irrevocable contract
U
عقد لازم
invalid contract
U
عقد فاسد
inoperative contract
U
عقد غیر نافذ
illegal contract
U
قرارداد غیر قانونی
honour a contract
U
قرارداد را محترم شمردن
haulage contract
U
قرارداد حمل و نقل
guarantee a contract
U
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
executory contract
U
عقد موجل
executed contract
U
قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
contract work
U
پیمانکاری
contract specification
U
مشخصات قرارداد
dishonour a contract
U
قرارداد را محترم نشمردن
contract scheduling
U
برنامه ریزی قرارداد
contract termination
U
فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
cost contract
U
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com