English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
branch clip U گوشیپزشکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clip U دستگیره
clip U موزنی
clip U برش
clip U مفصل کابل
clip U ترمینال باطری بست
clip U لوله
clip U انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clip U پشم چینی کوتاه کردن
clip U شانه فشنگ گیره کاغذ
clip U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clip U خشاب
clip U شانه فشنگ
clip U بست
clip U قلاب نوار
clip U گیره
clip U محکم گرفتن
clip U بغل گرفتن
clip U بست مخصوص کابل و سیم
clip U گیره یاپنس چیدن
clip-on <adj.> U گیره دار [چیزی با گیره برای بستن]
clip-on U متصلبهم
hair clip U گلسر
clip earrings U گوشوارهگیرهدار
brace clip U سگکبندشلوار
paper clip U گیرهی کاغذ
stage clip U سطحنمایش
toe clip U کلیپپا
wave clip U گیرهفر
yarn clip U گیرهنخبافندگی
clip ejector U خشاب پران
clip joint <idiom> U شغل سطح پایینی که پراز کلاهبرداری باشد
clip someone's wings <idiom> U محدود کردن فعالیت یاامکانات شخصی
to clip one's wings U کسیرابستن هزینه کسی رامحدودکردن بال کسیراچیدن
to clip one's wings U دست
grid clip U ترمینال شبکه
grid clip U گیره
fuse clip U گیره فیوز
clip laten U خشاب گیر
clip laten U شانه گیر
join clip U گیره اتصال
clip ejector U شانه پران
clip art U هنر ارایش
clip angle U نبشی قوسی
cable clip U پل کابل
fahnestock clip U گیره فنری
crocodile clip U گیره تمساح
alligator clip U انبر سوسماری
pipe clip U گیره لوله
test clip U گیره ازمایش
grid clip U اتصال شبکه
bulldog clip U گیرهورق
water bottle clip U گیرهنگهدارندهغمغمه
hard clip area U حدودی که خارج از ان خطوط نمیتوانند روی یک رسام دیجیتالی رسم شوند
tube retention clip U گیرهنگهدارندهلوله
soft clip area U محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch U تقسیم
branch U رسته
no branch U شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
no branch U شغل بدون رسته
branch U رشته ساقه
branch U شعبه زدن
branch U شاخه دراوردن
branch U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branch U دایره قسمت
branch U شاخه [دانشی]
branch U شاخ
branch U [تیرک گوتیک در طاق]
branch U فرع
branch U شعبه رشته
branch U بخش
branch U شاخه شاخه شدن
branch U انشعاب
Y-branch U انشعابفرعی
branch U منشعب شدن گل وبوته انداختن
branch U مشتق شدن
branch U جوانه زدن براه جدیدی رفتن
branch U شعبه
branch U رشته
branch U رشته [دانشی]
branch U یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch U خط ی که یک یا چند وسیله را به شبکه اصلی وصل میکند
branch U کابلی که از یک کابل اصلی به گره می رود
branch U جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
branch U شاخه
branch U جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
branch circuit U مدار انشعابی
branch address U نشانی انشعاب
basic branch U رسته اولیه
fruit branch U شاخهمیوه
branch duct U مجرایشاخهای
branch cutoff U دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
branch cutout U فیوز انشعاب
branch cutter U اهن دهره
unconditional branch U انشعاب غیر شرطی
branch cutter U شاخه بر
branch depot U امادگاه رستهای
Special Branch U سازمانپلیسبریتانیا
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
olive branch U اولاد
olive branch U شاخ زیتون
eco-branch U شعبه زیست بوم [شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
branch line U خط فرعی
branch line U شاخه
artillery branch U رسته توپخانه
To cut off a branch . U شاخه ای را قطع کردن
What is your branch of study? U رشته تحصیلیتان چیست ؟
branch lines U خط فرعی
branch lines U شاخه
air branch U قسمت امور هوایی
branch exchange U رد و بدل کننده شعبهای
case branch U انشعاب شرطی
branch of a company U شعبه شرکت
branch office U شعبه
grid branch U مدار شبکه
conditional branch U انشعاب شرطی
branch office U دفتر شعبه
executive branch U officer line : syn
executive branch U فرماندهی
every branch of knowledge U هرشاخه ازعلوم
duty branch U رسته
duty branch U رسته خدمتی
double branch U چهارراهه
descending branch U شاخه نزولی مسیر گلوله
connecting branch U اتصال یا پیوستگی
condeitional branch U انشعاب شرطی
branch switch U کلید
branch pipe U پنجه اگزوز
root and branch U ازریشه
root and branch U کاملا
root and branch U اساسا
branch head U دهانه ابگیر نهر درجه یک
branch instruction U دستورالعمل انشعاب
service branch U انشعاب
branch extension U اتصال شنت
branch extension U اتصال موازی فرعی
to hold out the olive branch <idiom> [پیشنهاد آشتی کردن]
branch qualified officer U افسر متخصص رستهای
reach out with an olive branch U [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch <idiom> U [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
branch immaterial position U شغل همه رستهای
branch material curriculum U برنامه اموزش مراکزاموزش رستهای
upper branch of meridian U نصف النهار برین
lower branch of meridian U نصف النهار زیرین
branch material position U شغل سازمانی
branch control structure U ساختار کنترل انشعاب
branch supply pipe U منبعشاخهای
foam branch pipe U لوله کف ساز
branch return pipe U لولهبرگشتشاخهای
Remove something root and branch. U چیزی را از ریشه وبن نابود کردن
Dont break that branch off. U آن شاخه رانشکن
private branch exchange U مبادله انشعاب خصوصی
to lop off a branch [from a tree] U شاخه ای را [از درختی] بریدن
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
private automatic branch exchange U رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com