Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
border guard
U
پلیس مرزبانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
border
U
کناره
border
U
لبه دارکردن
border
U
حاشیه دار کردن
border
U
حاشیه زه
border
U
دوره
border
U
حریم
border
U
فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
S-border
U
حاشیه های اس
[در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
at the border to
U
دم مرز به
border
U
حاشیه فرش
border
U
کنار
border
U
کران
border
U
لبه گذاشتن
border
U
خط مرزی
border
U
حاشیه گذاشتن
border
U
کناره مرز
border
U
لبه
border
U
حاشیه
border
U
سرحد
border
U
مجاور بودن
border
U
پشته خاکی
border
U
زه
border
U
پشته
border
U
مرز
border
U
سجاف کردن
herbaceous border
U
محوطهگیاهی
border post
U
ساختمانمرزبانی
purple border
U
حاشیهارغوانی
border break
U
ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
cathode border
U
مرز کاتد
border stone
U
سنگ مرزی
border stone
U
جدول
border method
U
روش نواری
border line
U
خط راهنما
border line
U
خط کنار
border line
U
خط راهبر
border line
U
خط حاشیه
border land
U
زمین مرزی
border crosser
U
عبور کنندگان از مرز پناهندگان
border break
U
ادامه دادن اطلاعات نقشه تا حاشیه ان
meander border
U
[طرح پیچ در پیچ و منقطع در حاشیه با مخلوطی از گل ها و پیچک های انگور]
Kufic border
U
حاشیه کوفی
[این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
minor border
U
حاشیه فرعی
[حاشیه کناری]
[این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
rainbow border
U
حاشیه رنگین کمان
[در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
reciprocal border
U
حاشیه قرینه
[گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
rosette border
U
حاشیه گل و بوته
[اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
border police
U
پلیس مرزبانی
crab border
U
حاشیه خرچنگی
[فرش]
turtle border
U
حاشیه سماوری
[در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
baberpole border
U
شیرازه بافته شده از دو رنگ
carnation border
U
حاشیه گل میخکی که در فرش های آسیایی خصوصا هندی دیده می شود
cartouche border
U
قاب و کتیبه ای که بیشتر در حواشی بکار گرفته شده و نقش درون آن بصورت یک در میان در هر قاب تکرار می شود
border installations
U
تاسیسات مرزی
Herati border
U
طرح حاشیه هراتی
[این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
border ditch irrigation
U
ابیاری نواری
smuggler
[of people across a border]
U
قاچاقچی آدم
[در سر مرز]
border check irrigation
U
ابیاری نواری
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
curled leaf border
U
حاشیه با برگ های مجعد که در فرش های ترکمن بکار می رود.
He crossed the frontier(border-line).
U
ازمرز رد شد
on guard
U
گارد گرفتن
on guard
U
اماده توپگیری اماده برای توگیری
on guard
U
اماده برای دفاع باشید
on guard
U
مراقب بودن نگهبان بودن
on guard
U
درسرنگهبانی
on guard
U
هشیار
on guard
U
نگهبان
on guard
U
بحالت محافظ باش
on guard
U
بحالت گارد
off ones guard
U
بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
off ones guard
U
غافل
on guard
U
گاردگرفتن
on ones guard
U
موافب
on ones guard
U
متوجه
to be on guard
U
بودن احتیاط کردن
to keep guard
U
موافب
to keep guard
U
بودن احتیاط کردن
right guard
U
نگهبانراست
off-guard
U
درانتظارپیشامدبد
off guard
<idiom>
U
غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
to be on guard
U
موافب
take guard
U
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
out guard
U
گشتی صحرایی
on guard
<idiom>
U
آگاه ،بادقت
out guard
U
گشتی
on ones guard
U
درپاسگاه
guard
U
نرده حفافتی
guard
U
حفافت کردن
guard
U
محافظ گارد
guard
U
محافظت کردن
guard
U
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard
U
حالت دفاعی شمشیرباز
guard
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard
U
روکش کشیدن
guard
U
صفحه محافظ روکش محافظ
guard
U
محافظ
old guard
U
محافظه کار سیاسی
old guard
U
صنوف صاحب اعتبار قدیم
guard
U
نگهبانی دادن
guard
U
پاسداری دادن
guard
U
نگهبان
guard
U
پاسدار
guard
U
پاسبان مستحفظ
guard
U
گارد
guard
U
پاییدن پاسداری کردن
guard
U
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard
U
watch
guard
U
پناه
guard
U
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard
U
محافظت کردن نگهبانی کردن
to guard against danger
مواظب خطر بودن
to nount guard
U
به نگهبانی رفتن
to relieve guard
U
نگهبان راعوض کردن
yeoman of the guard
U
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
blade guard
U
تیغهلبه
breech guard
U
حافظتهساز
chin guard
U
حافظچانه
key guard
U
راهنمایکلید
eye guard
U
حافظچشم
clothing guard
U
حافظپارچه
neck guard
U
حافظگردن
left guard
U
محافظچپ
body guard
U
نگهبان
body guard
U
موکب
shin guard
U
ساقبند
sergeant of the guard
U
گروهبان نگهبان
skate guard
U
پرش روی تیغه اسکیت
splash guard
U
گلگیر
stand guard
U
نگهبانی دادن
state guard
U
نیروی نظامی ایالتی
state guard
U
ارتش ایالتی
bumper guard
U
روکش سپر
bumper guard
U
سپر ماشین
body guard
U
هنگ ویژه
sergeant of the guard
U
گروهبان پاسدار
on guard line
U
خطحافظ
advance guard
U
پیش قراول
guard-rails
U
نرده
knuckle guard
U
انگلیسی
guard-rails
U
ریل نگهدار حائل ریل
guard-rail
U
نرده
guard-rail
U
ریل نگهدار حائل ریل
advance guard
U
پیشرو
watch guard
U
زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
guard dog
U
سگ نگهبان
advance guard
U
پیش لشکر پاسدار
advance guard
U
طلایه
guard's van
U
کالسکهنگهبانقطار
overhead guard
U
حافظبالایسر
armed guard
U
گارد مسلح
air guard
U
گشتی هوایی
snow guard
U
محافظبرف
tendon guard
U
محافظزردپی
toe guard
U
حافظانگشتان
trigger guard
U
حافظماشه
wind guard
U
محافظباد
air guard
U
پاسور هوایی
guard dog
U
سگنگهبان
guard dog
U
سگ پلیس
gear guard
U
جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
life guard
U
گارد
life guard
U
نگهبان
knuckle guard
U
کارد
interior guard
U
نگهبان داخلی
guard signal
U
علامت نگهبان
guard room
U
پاسدارخانه
guard rail
U
نرده دست انداز راه پله
life guard
U
هنگ ویژه
main guard
U
پست نگهبانی اصلی
flag guard
U
نگهبان پرچم
flank guard
U
پهلودار
obstruction guard
U
میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
national guard
U
گارد ملی
mud guard
U
گلگیر
memory guard
U
نگهبان حافظه
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
guard rail
U
نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
guard rail
U
جان پناه
guard cell
U
گیاهی را تشکیل میدهند
guard cell
U
یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
guard bit
U
یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
guard band
U
بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
guard band
U
باند نگهبان
guard assembly
U
الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
guard assembly
U
محفظه
guard house
U
پاسدارخانه
guard house
U
پاسگاه
guard post
U
پایه نگهبان
guard plank
U
تخته محافظ
guard of honour
U
گارداحترام
guard of honour
U
پاسدار تشریفاتی
guard of honor
U
پاسدار تشریفات
guard of honor
U
گارد احترام
guard mount
U
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
guard line
U
خط اغاز مسابقه شمشیربازی
officer of the guard
U
افسر گارد احترام
flag guard
U
گارد پرچم
seaman guard
U
گارد دریایی
cable guard
U
نگهدارنده کابل
picket guard
U
دژبان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com