English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
border crosser U عبور کنندگان از مرز پناهندگان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crosser U گذشتن
crosser U صلیب
crosser U عبوردادن
crosser U مصادف شدن با
crosser U روبروشدن قطع کردن
crosser U دورگه کردن
crosser U پیوندزدن کج خلقی کردن
crosser U خلاف میل کسی رفتار کردن
crosser U خاج
crosser U چلیپا
crosser U علامت ضربدر یاباضافه
crosser U حدوسط ممزوج
crosser U دورگه
crosser U اختلاف مرافعه
crosser U تقلب
crosser U نادرستی
crosser U قلم کشیدن بروی
crosser U خط بطلان کشیدن بر
crosser U تقاطع
crosser U عبور کردن
crosser U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crosser U قطع کردن متقاطع کردن
crosser U عرضی
crosser U پیوندی
crosser U متقاطع
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U سانتر کردن
crosser U حرکت سمتی
line crosser U فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
line crosser U سوقی
border U حاشیه فرش
at the border to U دم مرز به
S-border U حاشیه های اس [در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
border U کناره مرز
border U مرز
border U پشته خاکی
border U مجاور بودن
border U حاشیه گذاشتن
border U خط مرزی
border U سرحد
border U سجاف کردن
border U لبه گذاشتن
border U حاشیه
border U لبه
border U پشته
border U حاشیه زه
border U دوره
border U حریم
border U فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
border U کناره
border U لبه دارکردن
border U زه
border U حاشیه دار کردن
border U کران
border U کنار
cartouche border U قاب و کتیبه ای که بیشتر در حواشی بکار گرفته شده و نقش درون آن بصورت یک در میان در هر قاب تکرار می شود
carnation border U حاشیه گل میخکی که در فرش های آسیایی خصوصا هندی دیده می شود
baberpole border U شیرازه بافته شده از دو رنگ
crab border U حاشیه خرچنگی [فرش]
Herati border U طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
border installations U تاسیسات مرزی
rosette border U حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
reciprocal border U حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
turtle border U حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
rainbow border U حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
minor border U حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
meander border U [طرح پیچ در پیچ و منقطع در حاشیه با مخلوطی از گل ها و پیچک های انگور]
Kufic border U حاشیه کوفی [این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
border stone U سنگ مرزی
border stone U جدول
border method U روش نواری
border line U خط راهنما
border line U خط کنار
border line U خط حاشیه
border land U زمین مرزی
border break U ادامه دادن اطلاعات نقشه تا حاشیه ان
cathode border U مرز کاتد
border line U خط راهبر
border guard U پلیس مرزبانی
border police U پلیس مرزبانی
herbaceous border U محوطهگیاهی
border post U ساختمانمرزبانی
border break U ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
purple border U حاشیهارغوانی
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
border ditch irrigation U ابیاری نواری
smuggler [of people across a border] U قاچاقچی آدم [در سر مرز]
curled leaf border U حاشیه با برگ های مجعد که در فرش های ترکمن بکار می رود.
border check irrigation U ابیاری نواری
He crossed the frontier(border-line). U ازمرز رد شد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com