Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bombing raid
U
بمبارانکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bombing
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombing
U
بمباران
suicide bombing
U
قصد کشت بوسیله خودکشی
loft bombing
U
بمباران از ارتفاع زیاد بمباران قائم
dive bombing
U
بمباران کردن در حالت شیرجه
area bombing
U
بمباران منطقهای
carpet bombing
U
توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
bombing angle
U
زاویه رها کردن بمب
bombing angle
U
زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
bombing errors
U
اشتباهات حاصله از پرتاب بمب
bombing errors
U
خطای پرتاب بمب
bombing height
U
ارتفاع بمباران
bombing height
U
ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
mass bombing
U
بمباران زیاد
mass bombing
U
بمباران یکجا
offset bombing
U
روش بمبارانی که در ان به جای هدف از یک نقطه نشانی استفاده میشود
suicide bombing
U
حمله با خودکشی
volley bombing
U
تیرشلیک
volley bombing
U
شلیک تیرباران شلیک کردن
volley bombing
U
شلیک دسته جمعی
laydown bombing
U
بمباران از فاصله خیلی نزدیک به سطح زمین بمباران سینه مال
toss bombing
U
نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
shuttle bombing
U
بمباران با استفاده از دوپایگاه هوایی برای بمب گیری
pattern bombing
U
بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
over the shoulder bombing
U
نوعی بمباران عمودی که پس از عبور از خط قایم هدف بمب رها میشود
carpet bombing
U
بمباران منطقهای
raid
U
کمین
raid
U
تک سریع تاخت و تاز
raid
U
تک نفوذی سریع
raid
U
هجوم اوردن
raid
U
تک هوایی
raid
U
یورش اوردن
raid
U
تک ناگهانی حمله هوایی
raid
U
سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
raid
U
ورود ناگهانی پلیس
raid
U
حمله ناگهانی
raid
U
یورش
raid
U
تاخت و تاز
blind bombing zone
U
منطقه بمباران محدود
police raid
U
ورود ناگهانی پلیس
police raid
U
حمله ناگهانی پلیس
to makea raid.on
U
حمله کردن بر
sneak raid
U
کمین سریع تک برق اسا
an air raid
U
حمله هوایی
an air raid
U
بمباران
air raid
U
بمباران هوایی
nuisance raid
U
تک ایذایی
nuisance raid
U
تک هوایی ایذایی تک مضطرب کننده
air raid
U
تک هوایی
raid clerk
U
نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
sneak raid
U
دستبرد
sneak raid
U
دستبرد سریع
air raid shelter
U
پناهگاه حمله هوائی
large scale raid
U
حمله ناگهانی تعداد زیاد پلیس
air raid reporting control ship
U
گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
Over 1,000 pirate discs were seized during the raid.
U
بیش از ۱۰۰۰ سی دی بدون اجازه ناشر چاپ شده در حمله پلیس ضبط و توقیف شد.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com