English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
black marks U سابقهی بد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marks U علامت
marks U پایه
marks U اثر
marks U علامت نشانه هدف
marks U علامت گذاری کردن
marks U علامت گذاری
marks U توجه کردن
marks U علامت گذاشتن
marks U حد
marks U مرز
marks U درجه
marks U نشانه کردن حریف
marks U 01امتیاز کامل بولینگ مهارک_ردن ح_ریف
marks U بل گی_ری خوب
marks U نشان
marks U سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
marks U علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
marks U وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند
marks U کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
marks U نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
marks U قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن
marks U بعنوان سیگنال استفاده میکند
marks U کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
marks U ایه
marks U مارک
marks U نشان کردن نشان
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks U پایه نقطه
marks U هدف
marks U داغ
marks U علامت گذاری روی چیزی
marks U نمره گذاری کردن علامت
on your marks U فرمان بجای خود
marks U ارزه
marks U نمره
marks U نشانه
marks U نشان علامت
draft marks U علامت ابخور
case marks U علامتهای روی جعبه یا بسته بندی
punctuation marks U نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
draught marks U علایم ابخور
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
question marks U " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
question marks U پرسش نشان
question marks U علامت سوال
quotation marks U کاماس برعکس , که در ابتدا و انتهای متن چاپ گرفتنی ایجاد میشود تا مشخس شود از منبع دیگر جدا شده است
diacritical marks U نشان تشخیص
full marks U پاسخدرستبهتمام سوالات
erection marks U علائم نصب
fiducial marks U علایم پوشاننده
fiducial marks U علایم منطبق شونده در صفحه رادار
shipping marks U علامتهای روی بسته بندی
strawberry marks U لکه برامده و قرمز رنگ مادرزادی در بدن شخص
sea marks U علامات دریایی
cardinal marks U علائماساسی
marks man U تیرانداز درجه 3 تفنگ تیرانداز نیمه ماهر
leading marks U نشانههای هدایت
good marks U نمرههای خوب
I got good marks in the exams . U نمرات خوبی درامتحان آوردم
I give you full marks for that . U نمره ات بیست است ! ( آفرین و مرحبا )
high-water marks U بالاترین داغ اب
single quotation marks U علامتنقلقولتکی
quotation marks (French) U علائمنقلقول
operational pattern of marks by night U نقشیازعلائممشخصبرایشب
to black out U قلم زدن
black out U خاموشی
black out U قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
to black out U سیاه کردن
black out U حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
black d. U دم گاز خفه کننده
look black U متغیر بنظر امدن
he went there in black U اوبا جامه سیاه انجا رفت
in the black <idiom> U سود بردن
black U بازیگر دوم شطرنج
black U زشت
black U سیاهی
black U بی رنگ
black U دوده لباس عزا
black U سیاه رنگ
black U چرک وکثیف
black U سیاه رنگی
black U سیاه شده
black U تهدید امیز عبوسانه
black U سیاه کردن
black U وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black U سیاه
black U بستانکار بودن در حساب
black U تیره
furnace black U سیاهی کوره
eriochrome black U سیاه اریوکروم
he wears black U سیاه پوشیده است
ivory black U رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
ivory black U گرد سوخته استخوان
black eyes U سیاهی اطراف چشم
night black U سیاه
platinum black U گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
platinum black U پلاتین سیاه
slate black U رنگ ارغوانی مایل بسیاه
slate black U رنگ سیاه سنگ لوحی
black vomit U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
black shortness U ترک سیاه
black short U شکستگی سیاه
black sheet U ورق سیاه
black propaganda U تبلیغات خطرناک
black propaganda U تبلیغات سیاه
black powder U باروت سیاه
black pickling U اسید شویی مقدماتی
black paternoster U افسون برضد روح پلید
black partridge U دراج
black ant U مورچه سیاه [حشره شناسی]
black slip U خفت پران
black smith U نعلبند
gas black U دوده
channel black U دوده
Black and white. U سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
bone black U عاج سیاه
blacker than black U تراز فراسیاه
black writer U چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
black will take no other hue U بالای سیاهی رنگی نیست
black widow U نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
black wash U نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
black wash U رنگ سیاه
black smith U اهنگر
carbon black U دوده
the black race U نژاد سیاه
give someone a black look U با خشم به کسی نگاه کردن
They were dressed all in black. U همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
blue-black U آبیپررنگ
black spot U جادهباآمارتصادفبالا
black section U گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
black pudding U سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
black marketeering U دادوستددربازارسیاه
black marketeer U کسیکهدربازارسیاهفعالیتدارد
black economy U پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
Black sheep U جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
to look at the black side [about something] U بدبین بودن [برای چیزی]
black armband U سرآستین [برای سوگواری ]
black coffee U قهوه سیاه
black coffee U قهوه بدون شیر
There is no colour beyond black . <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
You went in a black veil, but must come out in a w. <proverb> U با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
Black will take no other hue. <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
black box U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
in black and white <idiom> U بصورت نوشتار
black vomit U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
black wool U پشم سیاه
black eyes U سیه چشم
black eye U بدنامی
black eye U سیاهی اطراف چشم
black eye U چشم سیاه
black eye U سیه چشم
black and white U چاپ
black and white U دستنوشته
black and white U سیاه و سفید
to lool black U خشمگین یا متغیر بنظر امدن
to be in ones black books U مغضوب کسی واقع شدن
black eyes U چشم سیاه
black eyes U بدنامی
black stone U مهرهیسیاه
black square U خانهسیاه
black salsify U شنگ
black bread U نانسیاه
black ball U توپسیاه
jet-black U سیاه سیاه
jet-black U سیاه شبقی
jet-black U سیاه براق و تیره
black mark U سابقهی بد
black Marias U اتومبیل گشتی پلیس
black Maria U اتومبیل گشتی پلیس
the black sea U دریای سیاه
black mulberry U شاه توت
black coral U پسر
black lead U سرب سیاه
black body U جسم سیاه
black body U قسمت خطرناک
black bile U سوداء
black bile U صفرای سیاه
black beetle U سوسک گرمابه
black ash U خاکستر سیاه
black art U سحر
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black book U کتاب سیاه
black brittleness U شکستگی سیاه
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
black coffee U قهوه بی شیر
black coffee U قهوه تلخ
black cherry U الوبالو
black capitalism U سرمایه داری سیاه
black cap U کلاه سیاه
black cap U کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
black buzzard U قره سنقر
black brittleness U ترک سیاه
black markets U بازار سیاه
black markets U دربازارسیاه معامله کردن
black art U جادوگری
black anneal U سیاه گداختن
black a vised U سیه چرده
black holes U حفره سیاه چاله سیاه
black holes U سیاهچاله
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com