Perdic | beginning of negotiations | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 52 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	beginning of negotiations U	شروع مذاکره

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	negotiations U	معاوضه مذاکرات
	negotiations U	گفتگو ها
	negotiations U	تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
	to off negotiations U	اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
	negotiations U	گفتگو
	negotiations U	معامله
	negotiations U	مذاکره
	negotiations U	انتقال
	in the beginning U	درابتدا
	This is only the beginning. U	این تازه اول کتاب است
	from the beginning U	از اول
	at the very beginning U	از همان اولش
	at [in] the beginning U	در آغاز [درابتدا ]
	in the beginning U	دراغاز
	beginning U	حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده
	beginning U	ابتدا
	beginning U	اغاز
	beginning U	قسمت اول
	beginning U	بخشی از ماده که شروع ناحیه ضبط یک نوار مغناطیسی را می سازد
	beginning U	شروع
	beginning U	نشانه آغاز یک رشته داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا نوار
	result of the negotiations U	حاصل مذاکرات
	opening of negotiations U	افتتاح مذاکرات [معاملات]
	process of negotiations U	روند مذاکرات
	result of the negotiations U	عاقبت مذاکرات
	result of the negotiations U	نتیجه مذاکرات
	result of the negotiations U	پی آمد مذاکرات
	progress of negotiations U	پیشرفت مذاکرات
	leader of the negotiations U	سرپرست مذاکرات
	round of negotiations U	دور مذاکرات
	preliminary negotiations U	مذاکرات مقدماتی
	peace negotiations U	مذاکرات صلح
	failure of negotiations U	شکست مذاکرات
	beginning of message U	شروع پیام
	from beginning to end U	ازاول تا اخر
	She is beginning to lose her looks . U	قیافه اش را دارد از دست می دهد
	from beginning to end U	ازابتداتا انجام
	beginning of the month U	اول ماه
	beginning of message U	شروع پیغام
	pasteternity beginning U	ازل
	eternity without beginning U	ازل
	From beginning to end. From first to last . U	از اول تا آخر
	The negotiations were successful ( inconclusive ) . U	مذاکرات به نتیجه رسید ( نرسید )
	beginning of tape marker U	علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
	I'm beginning to get scared [hungry] . U	آهسته آهسته به ترس می افتم [گرسنه می شوم] .
	The child is beginning to talk. U	بچه دارد زبان باز می کند
	At the beginning of the month (year). U	سر ماه ( سال )
	At the beginning of the month (year). U	سرش ؟ بسنگ خورد
	I am beginning to realize ( understand ) . U	کم کم دارم متوجه می شوم
	It marked the beginning of a war. U	این آغاز جنگ بود.
	to start from the beginning [to start afresh] U	از آغاز شروع کردن

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy