Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bathing gear
U
لوازم شنا
[حمام]
bathing gear
U
لباس شنا
[حمام]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bathing
U
شستشو
bathing
U
استحمام
bathing clothes
U
لوازم شنا
[حمام]
bathing things
U
لباس شنا
[حمام]
bathing clothes
U
لباس شنا
[حمام]
bathing gown
U
قطیفه
bathing suit
U
شلوارشنا
bathing tub
U
ابزن
bathing tub
U
حمام فرنگی
bathing things
U
لوازم شنا
[حمام]
bathing caps
U
کلاه حمام
bathing cap
U
کلاه حمام
sea bathing
U
ابتنی دریایی کردن
promiscuous bathing
U
ابتنی زن و مرد باهم
mixed bathing
U
اب تنی مرد و زن با هم
to go out of gear
U
خراب شدن
to gear up
U
باعوض کردن دنده تندکردن
to gear down
U
باعوض کردن دنده کندکردن
out of gear
U
خراب
to go out of gear
U
مختل شدن ازکارافتادن
out of gear
U
ازدنده بیرون افتاده
out of gear
U
ازهم سواشده
gear in
U
درگیر شدن
gear in
U
درگیری دو چرخ دنده
gear
U
الات جامه
in gear
U
اماده
in gear
U
دایر
in gear
U
اماده حرکت
get in gear
[get into gear]
<idiom>
U
بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
gear
U
ابزار وسایل لباس مخصوص
gear
U
جعبه دنده
gear
U
اسباب لوازم
gear
U
ادوات
gear
U
افزار
gear
U
پوشانیدن
gear
U
کردن اماده کارکردن
gear
U
پوشش دنده دار
gear
مجموع چرخهای دنده دار
gear
چرخ دنده
gear
دنده
gear
U
انتقال دادن
running gear
U
قسمت حرکت کننده ماشین
rocker gear
U
تنظیم جاروبک
reduction gear
U
جعبه دنده تبدیل سرعت
reduction gear
U
چرخ دنده کاهنده
planetary gear
U
دنده خورشیدی
planetary gear
U
جعبه دنده خورشیدی
reduction gear
U
جعبه دنده کاهنده سرعت
planetary gear
U
چرخ دنده سیارهای
oil gear
U
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
hoisting gear
U
چرخ دنده بالابر
high gear
U
دنده قوی خودرو
herringbone gear
U
چرخ دندانه جناغی
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
landing gear
U
عراده هواپیما وسایل فرود امدن
landing gear
U
ارابه فرود
loose gear
U
چرخ دندانه هرزگرد
low gear
U
دنده کندکن
mess gear
U
جعبه فروف سرباز یا مسافر
mess gear
U
وسایل غذاخوری
mess gear
U
وسایل نظافت نهارخوری
nose gear
U
قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
pull gear
U
چرخ دنده بالابر
spur gear
U
چرخ دندانه دار
spur gear
U
دنده ملخی
worm gear
U
دنده مورب
worm gear
U
دنده حلزونی پیچ حلزونی
worm gear
U
چرخ دنده حلزونی
gear cable
U
کابلچرخدنده
gear housing
U
پوششچرخدنده
riot gear
U
نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
get one's rear in gear
<idiom>
U
عجله کردن
high gear
<idiom>
U
آخر سرعت
gear box
U
جعبه دنده گیرباکس
gear shift
U
دسته دنده اتومبیل
gear lever
U
دسته دنده اتومبیل
gear stick
U
دسته دنده اتومبیل
gear wheels
U
چرخ های دندانه دار
gear wheels
U
چرخ دنده ها
worm gear
U
دنده مارپیچی
valve gear
U
مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
spur gear
U
دنده مهمیزی دنده خاردار
steering gear
U
دنده فرمان
steering gear
U
دنده سکان
steering gear
U
جعبه دنده فرمان
steering gear
U
جعبه فرمان
step up gear
U
چرخ دنده افزاینده
sun gear
U
چرخ دنده خورشیدی
switch gear
U
وسیله اتصال
synchromesh gear
U
گیربکس سنکرون
timing gear
U
چرخ دنده میل بادامک
training gear
U
گردونه در سمت
transmission gear
U
چرخ دنده انتقال
tumble gear
U
چرخ واسطه
tumble gear
U
چرخ دنده واسطه
spiral gear
U
چرخ دنده حلزونی
arrester gear
U
سیم نگهدارنده
crown gear
U
چرخ دنده محدب
differential gear
U
دنده عقب اتومبیل
driving gear
U
چرخ دنده محرک
elevating gear
U
چرخ دندانه بالابر
elevator gear
U
گردونه در ارتفاع
bell gear
U
چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
external gear
U
تاج دندانه خارجی
fishing gear
U
اسباب ماهیگیری
flight gear
U
لباس پرواز
four gear drive
U
گیربکس چهار دنده
foxer gear
U
صداساز
foxer gear
U
وسیله تولید صدا
fuse gear
U
متعلقات فیوز
gear arrangment
U
نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
gear assembly
U
مجموعه چرخ دنده ها
exhaust gear
U
چرخ دندانه خروجی
gear blank
U
چرخ دنده کار نکرده
crank gear
U
چرخ دنده سر میل لنگ
control gear
U
دستگاه کنترل
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
arresting gear
U
قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
compasition gear
U
چرخ دنده مرکب
back gear
U
یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
beaching gear
U
سرسره قایق
beaching gear
U
وسایل به ساحل کشیدن ناو
bevel gear
U
دنده مورب
bevel gear
U
دنده کرامویل
bevel gear
U
چرخ دنده مخروطی
bevel gear
U
چرخ دندانه مخروطی
reverse gear
U
دنده معکوس
breathing gear
U
ماسک تنفسی
breathing gear
U
وسیله تنفسی
chaffing gear
U
وسایل ضد ساییدگی
chaffing gear
U
وسایل ضد سایش
change gear
U
چرخ دندانه تبدیل
gear box
U
جعبه دنده
gear friction
U
اصطکاک چرخ دنده
gear guard
U
جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
gear level
U
تبدیل کردن
gear level
U
دسته دنده
gear pump
U
پمپ دندهای
gear quadrant
U
ماهک جعبه دنده
gear pump
U
پمپ روغن دندهای
gear ratio
U
نسبت چره دنده ها
gear ratio
U
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
head gear
U
پوشش سر
gear wheel
U
چرخ دندانه دار
gear wheel
U
چرخ دنده
head gear
U
روسری
head gear
U
کلاه تمرین بوکس
helical gear
U
چرخ دنده حلزونی
gear grinder
U
ماشین پرداخت چرخ دنده
gear cutting
دنده تراشی
[مهندسی]
gear cutter
U
دنده تراش
gear case
U
پوسته جعبه دنده
gear case
U
جعبه دنده
gear brake
U
ترمز سیستم انتقال
gear cluster
U
مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
gear cutter
U
فرز
gear box
U
گیربکس
bevel gear generator
U
ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
bevel gear grinder
U
دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
bevel gear hob
U
دستگاه فرز غلطکی چرخ دندانه مخروطی
bevel gear drive
U
جعبه دنده مخروطی
fixed-gear bicycle
U
دوچرخه دنده ثابت
[بدون چرخ آزاد]
gear transmission ratio
U
نسبت دنده گیربکس
gear change box
U
جعبه تعویض دنده
internal gear pump
U
پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
change gear mechanism
U
مکانیزم چرخ دندانه تبدیل
back gear shaft
U
محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند
The car is in the reverse gear.
U
اتو موبیل توی دنده عقب است
starter gear ring
U
چرخ دنده استارتر
speed reduction gear
U
جعبه دنده کاهنده سرعت
aircraft arresting gear
U
جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
front landing gear
U
ترمزجلوییفرود
bevel gear planer
U
دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
nose landing gear
U
ترمزفروددماغه
gear lubricant oil
U
روغن گیربکس
switch gear cabinet
U
شالت شرانک
automobile gear transmission
U
گیربکس اتومبیل
divided landing gear
U
ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
double helical gear
U
چرخ دندانه مارپیچی دوبل
gear friction losses
U
تلفات اصطکاکی جعبه دنده
worm gear mechanism
U
مکانیزم چرخ دنده حلزونی
magnetic gear shift
U
دسته دنده مغناطیسی
gear change box
U
گیربکس
main landing gear
U
ترمزاصلیفرود
hour angle gear
U
ساعتدندهدارگوشهای
steering gear housing
U
بدنه جعبه فرمان
low supercharger gear
U
دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
accessory gear box
جعبه چرخدنده فرعی
eight speed gear drive
U
گیربکس هشت دنده
switch gear cabinet
U
قفسه کلیدها
air operated tipping gear
U
چرخ دندهای که با فشار هوابه کار میافتد
automatic gear cutting machine
U
ماشین فرز چرخ دندانه
helical tooth bevel gear
U
چرخ دنده مخروطی با دندانه حلزونی
variable speed gear drive
U
گیربکس قابل تنظیم
steering column gear change
U
اتصال چرخ دنده فرمان
bell type distributing gear
U
زنگ کوره بلند
magnetic anomaly detection gear
U
دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
hand brake gear housing
U
دستهترمزموتورکابین
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back.
U
بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com