Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
barrier to entry
U
منع ورود به صنعت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
barrier
U
دیواره
barrier
U
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barrier
U
تورسیمی سد کننده حرکت هواپیما
barrier
U
نرده
barrier
U
مانع
barrier
U
سد
barrier
U
حصار
barrier
U
راه کسی را بستن
barrier
U
مرز
barrier spacing
U
مرزبندی کردن
barrier reef
U
سد اب سنگی
barrier patrol
U
گشتی مامور موانع
barrier penetration
U
نفوذ در سد
barrier plan
U
طرح موانع
barrier reef
U
صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
barrier tactics
U
فن استفاده از موانع
arresting barrier
U
چتر کم کننده سرعت هواپیمادر روی باند
barrier reef
U
مرجان سنگ ساحلی
barrier spacing
U
فاصله بین موانع
barrier patrol
U
ناو گشتی سد کننده
barrier minefield
U
میدان مین داخل مانع
barrier minefield
U
میدان مین سد کننده
barrier inspection
U
بازدید ازموانع
barrier inspection
U
بازدید کنار جاده
barrier forces
U
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
barrier layer
U
لایه سدی
antisubmarine barrier
U
سد ضدزیردریایی
antisubmarine barrier
U
مانع ضد زیردریایی
activation barrier
U
سد فعال سازی
barrier light
U
نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
barrier tactics
U
تاکتیک تهیه موانع
barrier light
U
نورافکن ساحلی
barrier material
U
مواد لازم برای ساختن موانع
barrier layer
U
بند الکترونی
crush barrier
U
حصار
potential barrier
U
سد هستهای
protective barrier
U
مانع حمایتی
protective barrier
U
سد حفافتی
rear barrier
U
حد عقب سپاه یا لشگر
barrier-free
U
بدون حائل
trade barrier
U
ممانعت تجاری
trade barrier
U
قید و بند تجارتی
trade barrier
U
مانع تجارتی
barrier lamp
U
لامپاحتیاطرویمانع
barrier support
U
نگهدارندهمانع
crash barrier
U
حصار کنار جاده
potential barrier
U
سد پتانسیل
protective barrier
U
سد حمایتی
depletion barrier
U
ناحیه تخلیه
covering barrier
U
مانع پوششی
covering barrier
U
مانع پوشاننده
energy barrier
U
سد انرژی
class barrier
U
مانع طبقهای
fire barrier
U
اتش بر
sound barrier
U
مانع صوتی
potential barrier
U
پشته پتانسیل
trade barrier
U
مانع تجارت
barrier penetration by particles
U
نفوذ ذرات در سد
contact potential barrier
U
پشته پتانسیل مجاورتی
crossing barrier mechanism
U
قالبفلزی
barrier layer cell
U
پیل نور برقی مجاورتی
aircraft arresting barrier
U
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
barrier layer detector
U
اشکارساز لایه سدی
barrier layer cell
U
سلول لایه سدی
magnetic barrier layer
U
لایه سدکننده مغناطیسی
barrier layer capacitance
U
فرفیت بند الکترونی
barrier combat air patrol
U
گشتی مرزی هوایی
barrier combat air patrol
U
گشتی هوایی سد کننده راه دشمن
no entry
U
ورودممنوع
right of entry
U
حق ورود
re entry
U
ورود
entry
U
ادخال
entry
U
ورود راهرو
entry
U
نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
entry
U
آدرسی که از آن یک برنامه یا تابع اجرا میشود
entry
U
اولین دستور اجرا شده در تابع فراخوانده شده
entry
U
موقعیتی که باید پیش از ورود یک تابع انجام شود
entry
U
قلم
entry
U
در پایگاه دادههای یا کتابخانه
entry
U
ورود
entry
U
راه راهرودر
entry
U
مدخل
entry
U
ثبت دردفتر ثبت
entry
U
چیزثبت شده یاواردشده قلم
entry
U
فقره
entry
U
شرکت کننده
entry
U
نقطه شروع پرش یا چرخش
entry
U
شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
entry
U
ثبت
entry
U
عمل ورودی
re-entry
U
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
entry
U
دخول
re-entry
U
ورود
re entry
U
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re entry
U
اعاده تصرف
entry
U
مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
re-entry
U
اعاده تصرف
re-entry
U
نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
re entry
U
نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
single entry
U
حسابداری فردی
single entry
U
حسابداری ساده
to make an entry of
U
ثبت
to make an entry of
U
کردن
re entry vehicle
U
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
make an entry
U
ثبت کردن
data entry
U
ثبت داده ها
data entry
U
داده دهی
deffered entry
U
ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
post entry
U
ثبت پس از موقع
portfolio entry
U
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
port of entry
U
مرز ورود کالا یا فرد به کشور
port of entry
U
بندرمحل ورود
to make an entry of
U
وارد
entry door
U
در ورودی
entry door
U
ورودی
lobby-entry
U
راهرو
gable-entry
U
راهروی ورودی
entry doors
U
در های ورودی
bill of entry
U
افهارنامه ورودی افهارنامه گمرکی
bill of entry
U
افهارنامه ورودی
head-first entry
U
پرشباسر
feet-first entry
U
پرشسیخی
entry side
U
جهت دخول
undefined entry
U
فقره تعریف نشده
cost to entry
U
هزینه ورود
lobby-entry
U
مدخل
customs entry
U
افهار یا اعلام ورود به گمرک
entry door
U
در جلویی
[ساختمان]
port of entry
U
بندر مقصد
data entry
U
ثبات داده ها ورود داده ها
forcible entry
U
هتک حرمت منازل
forcible entry
U
ورود عدوانی
entry fee
U
مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
entry keydoard
U
صفحه کلید ادخال
entry side
U
جهت ورود
entry point
U
نقطه ورود
entry point
U
نقطه دخول
entry plan
U
طرح دخول به سر پل
entry group
U
واجدین شرایط تخصصی شغلی
entry line
U
سطر ورودی
entry group
U
گروه واجد شرایط
entry instruction
U
دستورالعمل دخول
entry condtion
U
شرط دخول
entry keydoard
U
صفحه کلیدورودی
entry plan
U
طرح ورود به بندر
home use entry
U
اعلامیه مصرف شخصی
key entry
U
دخول کلیدی
home use entry
U
اعلامیه مصرف
ease of entry
U
سهولت ورود
double entry
U
دفتر داری مضاعف
free entry
U
ورود ازاد بنگاهها به صنعت
ease of entry
U
سهولت ورودبه یک صنعت
make an entry
U
وارد کردن
entry block
U
کنده مدخل
double entry
U
سیستم دفترداری دوبل
direct data entry
U
داده دهی مستقیم
double entry bookkeeping
U
حسابداری دوبل
double entry table
U
جدول دو سویی
to refuse somebody entry
[admission]
U
کسی را در مرز برگرداندن
to refuse somebody entry
[admission]
U
اجازه ندادن ورود کسی
[به کشوری]
end lobby-entry
U
مدخل
data entry mode
U
حالت ثبت داده ها
data entry operator
U
متصدی داده دهی
remote job entry
U
وارد کردن کار از راه دور ورود برنامه از راه دور
remote job entry
U
ادخال کار از دور
forcible entry and detainer
U
ید عدوانی
freedom of entry and exit
U
ازادی ورود و خروج
data entry device
U
دستگاه داده دهی
customs entry form
U
افهارنامه گمرکی
law of prior entry
U
قانون تقدم ورود
forcible entry and detainer
U
تصرف عدوانی
entry level jobs
U
شغلهای غیر تخصصی
clear-entry key
U
کلیدصفحههوشیار
data entry form
U
فرم ورودی داده ها
data entry specialist
U
متخصص داده دهی
forceble entry and detainer
U
تصرف عدوانی
forceble entry and detainer
U
هتک حرمت منازل
To make a forcible entry into a building.
U
بزور وارد ساختمانی شدن
fast data entry control
U
کنترلدخولاطاعاتسریع
fine data entry control
U
کنترلدخولاطلاعاتعالی
facilitator
[of illegal migration/immigration / entry]
[British E]
U
قاچاقچی آدم
[در سر مرز]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com