English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
band edge U لبه نوار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
conduction band edge U لبه نوار رسانش
valence band edge U لبه نوار والانس
Other Matches
edge U کناره
to take the edge off U سست کردن
to take the edge off U کم زور کردن
edge U دوره
edge U تیزی
edge U کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
edge U به کار می رود
edge U اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
edge U تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
edge U یال لبه
edge U لبه دار کردن
edge U : کنار
edge U لبه
edge U نبش
edge U برندگی
edge U : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edge U کم کم پیش رفتن
edge U اریب وار پیش رفتن
edge U پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
edge U لبه اسکی حاشیه صفحه شطرنج
edge U فرایند یا مداری که با تغییر سطح
edge U سیگنال ساعت و نه خود سطح همسان میشود
inner edge U لبهداخلی
on edge U بی صبر
have an edge on <idiom> U سود بردن
on edge <idiom> U خیلی عصبی وخشمگین
edge U کناره تیزی
take the edge off <idiom> U رنجاندن
to edge one's way [towards something] U [به چیزی] آهسته و با احتیاط نزدیک شدن
on the edge of U درشرف
on edge U مشتاق
edge U طرف یک شی مسط ح یا سیگنال یا باس ساعت
razor edge U پشته کوه که تیز باشد
razor edge U تیز
razor edge U دم
edge zone U ناحیه لبه
razor edge U لبه تیز
guide edge U لبه راهنما
leading edge U لبه مقدم
leading edge U لبه حمله
leading edge U اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
leading edge U لبه راهنما
gripper edge U کاغذ گیر ماشین چاپ
edge card U یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
edge notched U لب بریده
edge notched U با بریدگی لبهای
edge perforated U لب سوراخ
bleeding edge U حاشیه مخصوص ثبت اطلاعات حاشیهای
bleeding edge U حاشیه نقشه
edge perforated U با سوراخهای لبهای
edge weld U جوش لبهای
betwixt edge U یخ اریب
edge mill U اسیاب غلطکی
edge fillter U صافی چاکدار
doubled edge U لب گردان
double the edge U لب گردانیدن
deckle edge U لبه صاف کاغذ
edge coated U با روکش لبهای
edge connector U رابط لبه
edge detection U اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
change of edge U تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن
built up edge U لبه مخصوص نصب
betwixt edge U اریب کردن
bend on edge U خم کردن لبه ها
edge pressure U فشار لبه
edge welding U جوشکاری دورهای
edge zone U اطراف لبه
edge beam U تیر کناری
false edge U قسمت سوم عقبی تیغه سابر
feather edge U لبه نازک
gilt edge U لب طلایی
gilt edge U ممتاز
gilt edge U مقدم درجه اول
edge triggered U با رها شدگی لبهای
edge tool U الت برنده
beaded edge U لبه برگردانده شده
edge raise U بلندی لبه ورق
edge rope U طناب کناری
edge set U فشار برروی لبههای اسکی
edge sharpening U دقیق کردن لبه
edge stone U سنگ نبشی
edge stone U سنگ نبش
edge stress U تنش تیغه
gilt edge U بهترین
razor edge U موقعیت بحرانی
edge length U درازای لبه [ریاضی]
fore edge U لبهجلوییکتاب
trailing edge U لبه فرار
trailing edge U لبه پشتی
trailing edge U انتهای تیغه پروانه موتوروغیره
top edge U لبه فوقانی
tool edge U پخ
straight edge U شمشه
straight edge U کشو
knife edge U لبه کارد
knife edge U لبه تیز هرچیزی
hob edge U قابگاز
mantle edge U لبهپوسته
edge-shaft U میله ستون لبه
edge-roll U ابزار سه ربع گرد
edge-moulding U گچ بری لبه
edge of rug U لبه و حاشیه فرش
edge finish U شیرازه بافی [جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
on the edge of one's seat <idiom> U ناآرام بودن
aligning edge U لبه هم تراز
I am edge . I am restive. U دلم شور می زند
He is on edge. He is restive. U آرام ندارد (ناراحت است )
upper edge U لبهفوقانی
tail edge U نوکلبه
notched edge U لبهدندانه
knife edge U تیغه در
knife edge U لبه چاقو
cutting edge U تیغه
cutting edge U لبه برش
straight edge U خط کش
aligning edge U لبه سیستم تشخیص حرف برای محل دهی به متن
straight edge U لبه مستقیم
cutting edge U تیغه قطع سازی
cutting edge U تیغه برش زنی
straight edge U قد
abutting edge U لبه ضربه گیر
absorption edge U لبه جذب
reference edge U لبه مرجع
outer edge U لبهبیرونی
knife edge U لبه تیغ
knife-edge U لبه کارد
knife-edge U لبه تیز هرچیزی
knife-edge U تیغه در
knife-edge U لبه چاقو
razor edge U محل افتراق
knife-edge U لبه تیغ
plate edge planer U دستگاه تراش ویژه لبههای ورقهای فلزی
She is worried stiff . She is on edge . U دلش شور می زند ( نگرانی )
edge fillet weld U جوش نواری دورهای
leading edge model U IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
trailing edge flap U لبهبرجستهپشتیباله
bevelled edge weld U جوش درز پیشانی
leading edge tube U لاستیکلبهپیشتاز
leading edge flap U لبهبرجستهباله
upper edge of the net U نوار بالای تور والیبال
edge punched card U کارت لب منگنه شده
edge cutter/trimmer U لبه بر
bevelled edge square U زاویه حاده
j band U باند فرکانس
band U باندرادیو
band U اره نواری
band U نوار
band U متحد شدن
band saw U ماشین اره باریک
band saw U اره نواری
band U متحد کردن
band U نواره
band U کمربند نوار
band U قسمت موزیک
band U نوار مانع
band U شبکه سیم خاردار
band U باند
band U متحدشدن
k band U باند فرکانس
p band U باند فرکانس
saw band U نوار اره
band U گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
band U محدوده فرکانس ها بین دو حد
band U را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
band U مدار ارتباطی که سیگنال
q band U بند فرکانس
band U محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
band U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
band U باریکه
x band U باند فرکانس
x band U باند- ایکس
band U بند و زنجیر
band U با نوار بستن
band U دستهء موسیقی اتحاد
band U ارکستر
band U نوار لولا
band U تسمه یا بندمخصوص محکم کردن
band U باند بانداژ
band U روبان
band U نوار زخم بندی
band U نوارپیچیدن
band U دسته کردن
band U توافق
band U متحدکردن
band U بصورت نوار دراوردن
bevelled steel straight edge U فولاد کج بر
forward edge of battle area U لبه جلویی منطقه نبرد
She drove me round the edge of water . U جانم را به لب آورد
edge cross lap joint U اتصال نیم نیم
Lets walk to the edge of water. U بیا تا لب آب قدم بزنیم
graduated steel straight edge U شینه سنجش
brass band U دسته موزیکی که
absorption band U نوار جذب
wave band U دسته امواج رادیو
waist band U کمربند
steel band U نوار فولادی
valence band U نوار والانس
breast band U پیش بند
one-man band U فردیکهچندسازراباهمبنوازد
brass band U ادوات انها از برنج باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com