Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
backward conditioning
U
شرطی کردن وارونه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conditioning
U
اصلاح مشخصههای اطلاعات در یک خط انتقال صدا ازطریق تصحیح خصوصیات فازدامنه تقویت کنندههای خط شایسته سازی
conditioning
U
امادگی
conditioning
U
شرطی شدن
conditioning
U
شایسته سازی
conditioning
U
شرطی کردن شرطی سازی
vicarious conditioning
U
شرطی شدن مشاهدهای
Is there air conditioning?
U
آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
air conditioning
U
تهویه مطبوع
avoidance conditioning
U
شرطی کردن اجتنابی
eyelid conditioning
U
شرطی کردن پلک چشم
differential conditioning
U
شرطی سازی افتراقی
delayed conditioning
U
شرطی سازی درنگیده
cross conditioning
U
شرطی شدن ضمنی
classical conditioning
U
شرطی سازی کلاسیک
instrumental conditioning
U
شرطی شدن وسیلهای
air-conditioning
U
تهویه هوا
vicarious conditioning
U
شرطی شدن جانشینی
pavlovian conditioning
U
شرطی شدن پاولفی
operant conditioning
U
شرطی شدن عامل
operant conditioning
U
شرطی شدن کنش گر
trace conditioning
U
شرطی کردن ردی
mass conditioning
U
جهت دادن به توده مردم
type r conditioning
U
شرطی شدن نوع ار
type s conditioning
U
شرطی شدن نوع اس
higher order conditioning
U
شرطی سازی سطح بالا
air conditioning unit
U
محلتهویههوا
air conditioning plant
U
تاسیسات تهویه مطبوع
heating/air conditioning equipment
U
تهویه
heating/air conditioning equipment
U
وسائلگرمادهی
to go backward
U
تنزل کردن
backward-looking
U
ایدهوعملمخالفتآمیز
backward
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
to go backward
U
پس رفتن
backward
U
به پشت ازپشت
backward
U
سیگنال کنترل و handshaking
backward
U
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward
U
بازیابی داده از سیستم آسیب دیده
backward
U
ارسال داده که توسط گیرنده کنترل میشود
backward
U
به عقب
backward
U
جستجو برای دادهای که از موقعیت نشانه گر شروع میشود یا از انتهای فایل و به ابتدای فایل می رسد
backward
U
در جهت عقب یا در خلاف جهت
backward and f.
U
عقب و جلو
backward
U
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
backward
U
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
backward
U
وارونه
backward
U
عقب مانده کودن
backward
U
عقب مانده
backward
U
عقب افتاده
backward
U
پس گشت
backward and f.
U
پس وپیش
shift backward
U
انتقال به عقب
shift backward
U
حرکت به سمت عقب
backward bucket
U
سطلوارونه
backward dive
U
شیرجهبهپشت
backward chaining
U
زنجیرهای کردن وارونه
backward association
U
تداعی وارونه
backward linkages
U
اثرهای قهقرائی
backward linkages
U
اثرهای نشیب
backward chaining
U
زنجیره پسرو
backward effect
U
اثر واشوری
backward effect
U
اثر اشفتگی
backward economy
U
اقتصاد عقب مانده
backward countries
U
کشورهای عقب مانده
backward child
U
کودک عقب مانده
backward notion
U
حرکت قهقرایی یا وارونه
backward pass
U
پاس عرضی یا به عقب
backward somersault
U
پشتک از پشت
backward chaining
U
روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
backward search
U
جستجوی پسرو
backward reference
U
ارجاع به عقب
backward read
U
یک نوع مشخصه موجود دربعضی از سیستمهای نوارمغناطیسی که در ان واحدهای نوار مغناطیسی باحرکت در جهت معکوس می توانند داده ها را به حافظه کامپیوتر منتقل کنند
backward reaction
U
واکنش برگشت
backward pawn
U
پایده عقبمانده شطرنج
backward bucket cylinder
U
سیلندرسطلوارونه
Underdeveloped ( backward) countries .
U
کشورهای عقب افتاده
backward bending supply curve
U
منحنی عرضه به عقب خم شونده
backward leg hook and underarm
U
سوبلس با استفاده از پا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com