English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
backward bucket cylinder U سیلندرسطلوارونه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
backward bucket U سطلوارونه
bucket cylinder U زبانهسیلندر
backward U به عقب
backward U ارسال داده که توسط گیرنده کنترل میشود
backward U جستجو برای دادهای که از موقعیت نشانه گر شروع میشود یا از انتهای فایل و به ابتدای فایل می رسد
backward U در جهت عقب یا در خلاف جهت
backward and f. U عقب و جلو
backward and f. U پس وپیش
backward-looking U ایدهوعملمخالفتآمیز
to go backward U تنزل کردن
to go backward U پس رفتن
backward U بازیابی داده از سیستم آسیب دیده
backward U تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward U وارونه
backward U عقب مانده
backward U به پشت ازپشت
backward U عقب افتاده
backward U عقب مانده کودن
backward U پس گشت
backward U کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
backward U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
backward U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward U سیگنال کنترل و handshaking
bucket U سطل
bucket U منحنی پیوند
bucket U قوس پیوند قوس پیوندی
bucket U سطل جام
bucket U تیغه گردنده توربین
bucket U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket U بیل مکانیکی
bucket U فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
bucket U فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
bucket U دلو
backward somersault U پشتک از پشت
backward effect U اثر واشوری
backward economy U اقتصاد عقب مانده
backward countries U کشورهای عقب مانده
backward conditioning U شرطی کردن وارونه
backward child U کودک عقب مانده
backward chaining U زنجیره پسرو
backward chaining U روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
backward linkages U اثرهای نشیب
backward linkages U اثرهای قهقرائی
backward notion U حرکت قهقرایی یا وارونه
backward pass U پاس عرضی یا به عقب
backward pawn U پایده عقبمانده شطرنج
backward reaction U واکنش برگشت
backward read U یک نوع مشخصه موجود دربعضی از سیستمهای نوارمغناطیسی که در ان واحدهای نوار مغناطیسی باحرکت در جهت معکوس می توانند داده ها را به حافظه کامپیوتر منتقل کنند
backward reference U ارجاع به عقب
backward search U جستجوی پسرو
backward chaining U زنجیرهای کردن وارونه
backward dive U شیرجهبهپشت
shift backward U انتقال به عقب
shift backward U حرکت به سمت عقب
backward association U تداعی وارونه
backward effect U اثر اشفتگی
conveyor bucket U سطل بالابر
to kick the bucket U مردن
swing bucket U جراثقال نوسان دار
swing bucket U جراثقال گردان
suspension bucket U سطل اویزان
dump bucket U سطل زباله
kick the bucket <idiom> U مردن
elevator bucket U سطل بالابر
grab bucket U بیل مکانیکی
bucket lever U سطحزبانه
bucket ring U زبانهحلقه
The handle of the bucket has come off. U دسته سطل کنده شده
grab bucket U سطل قلاب دار
leather bucket U دول
loading bucket U سطل بارگیری
ice-bucket U یخدان- سطلیخ
drop in the bucket <idiom> U مقداری جزئی
digger bucket U تیغهحفرکن
dump bucket U سطل اشغال
bucket tooth U زبانهدندانه
bucket step U فیکس کردن پا برای استراحت
bucket sort U جور کردن دلوی
bucket of steam U سطل بخار
bucket seats U صندلی یکنفری
brain bucket U کلاهخود
bucket shops U جای شرط بندی وقمار روی سهام و مانند ان
bucket shop U جای شرط بندی وقمار روی سهام و مانند ان
bucket charging U بارگیری با سطل
bucket seat U صندلی یکنفری
bucket hoist U دستگاه بالابرنده سطل
bucket elevator U دستگاه بالابرنده سطل
Underdeveloped ( backward) countries . U کشورهای عقب افتاده
Only a drop in the bucket ( ocean) . U قطره ای دردریا است (بسیار نا چیز )
coin return bucket U محلبرگشتپول
bucket wheel excavator U زبانهیچرخهیبالابر
bucket hinge pin U زبانهلولایی
grab bucket crane U جرثقیل با بیل مکانیکی
backward bending supply curve U منحنی عرضه به عقب خم شونده
backward leg hook and underarm U سوبلس با استفاده از پا
cylinder U 1-گروه شیارها روی دیسک . 2-شیارها روی یک وسیله چند دیسکه که بدون حرکت نوک خواندن / نوشتن قابل دستیابی است
cylinder U فشنگ خور استوانهای هفت تیر
cylinder U بطری گاز
cylinder U غلطک
cylinder U لوله
cylinder U سیلندر
cylinder U استوانه
six cylinder engine U موتور شش سیلندر
recuperator cylinder U سیلندرتجدیدنیرو
cylinder case U جعبهسیلندر
wheel cylinder U سیلندرچرخدنده
top cylinder U سرسلیندر
steering cylinder U سیلندرفرمان
ripper cylinder U سیلندرچاکدهنده
bottom cylinder U نقطهسیلندر
boom cylinder U سیلندرهیدرولیک
cylinder capacity U حجم سیلندر
elevating cylinder U استوانهبالارونده
hydraulic cylinder U سیلندرهیدرولیکی
pickup cylinder U سیلندرلندشو
acetylene cylinder لوله استیلن
wehnelt cylinder U استوانه ونلت
revolving cylinder U سیلندردورانی
two cylinder engine U موتور دو سیلندر
ruffini cylinder U استوانه روفینی
cylinder block U بلوک سیلندر
gas cylinder U بطری گاز
gas cylinder U سیلندر گاز
eight cylinder engine U موتور هشت سیلندر
cylinder flange U فلانج یا لبه سیلندر
cylinder capacity U فضای سیلندر
cylinder fins U تیغههای سیلندر
cylinder skirt U حاشیه یا دامنه سیلندر
cylinder gas U گاز داخل سیلندر
cylinder head U سرسیلندر
cylinder pad U پایه سیلندر
cylinder lock U قفل میلهای
cylinder liner U بوش سیلندر
cylinder liner U رگکش سخت و مقاوم در برابرسایش در جدار داخلی سیلندراز جنس الیاژهای سبک یامواد نرم دیگر
cylinder block U بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد
gas from cylinder U گاز کپسول
gas from cylinder U گاز سیلندر
recoil cylinder U استوانه دافع
pump cylinder U سیلندر پمپ
oxygen cylinder U سیلندر اکسیژن
oxygen cylinder U سیلندراکسیژن
graduated cylinder U استوانه مدرج
oxygen cylinder U مخزن اکسیژن
induction cylinder U استوانه القائی
induction cylinder U اهنربای استوانهای
actuating cylinder U سیلندر پیستون عمل کننده سیلندر محرک
cylinder baffles U صفحات نازک قلزی برای هدایت هوا از میان تیغههای خنک کننده و جذب حداکثر گرمای ممکن از جدارسیلندر
guide cylinder U استوانه راهنما
arm cylinder U دستهاستوانه
cylinder jacket U استری داخل سیلندر
critical infinte cylinder U قطر بحرانی استوانه
cylinder head gasket واشر سرسیلندر
compressed gas cylinder U سیلندر محتوی گاز متراکم
single acting cylinder U سیلندر یک طرفه
counter recoil cylinder U استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
propane gas cylinder U سلندرگازپروپان
lift-arm cylinder U سیلندردستهیبالابر
single cylinder engine U موتور یک سیلندر
thin walled cylinder U استوانه جدار نازک
high pressure cylinder U کپسول فشار قوی
blade lift cylinder U سیلندربالابرندهتیغه
gas cylinder valve U شیر سیلندر گاز
double acting cylinder U سیلندر دوطرفه
disposable gas cylinder U سیلندرگازمصرفی
compressed-air cylinder U سیلندرکمپراسهوا
cylinder pressure gauge U فشارسنجسیلندر
cylinder vacuum cleaner U سیلندرجاروبرقی
diesel engine cylinder head U سرسیلندر موتور دیزلی
cylinder block boring machine U دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
cylinder roller thrust bearing U یاطاقان غلطکی محوری
recuperator cylinder front head U سرجلوییسیلندرتجدیدنیرو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com