English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
back gear U یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
back gear shaft U محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back. U بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
Other Matches
back to back housing U خانه ی پشت به پشت
back to back credit U اعتبار اتکایی
gear U اسباب لوازم
gear مجموع چرخهای دنده دار
gear چرخ دنده
gear دنده
in gear U دایر
out of gear U ازهم سواشده
out of gear U خراب
gear in U درگیر شدن
in gear U اماده حرکت
gear U ادوات
gear U افزار
in gear U اماده
gear U انتقال دادن
gear U ابزار وسایل لباس مخصوص
gear U جعبه دنده
gear U پوشانیدن
gear U کردن اماده کارکردن
gear U پوشش دنده دار
gear U الات جامه
get in gear [get into gear] <idiom> U بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
gear in U درگیری دو چرخ دنده
to go out of gear U مختل شدن ازکارافتادن
to go out of gear U خراب شدن
to gear down U باعوض کردن دنده کندکردن
to gear up U باعوض کردن دنده تندکردن
out of gear U ازدنده بیرون افتاده
compasition gear U چرخ دنده مرکب
beaching gear U وسایل به ساحل کشیدن ناو
beaching gear U سرسره قایق
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
breathing gear U ماسک تنفسی
breathing gear U وسیله تنفسی
high gear <idiom> U آخر سرعت
gear wheel U چرخ دندانه دار
get one's rear in gear <idiom> U عجله کردن
gear level U تبدیل کردن
chaffing gear U وسایل ضد ساییدگی
chaffing gear U وسایل ضد سایش
change gear U چرخ دندانه تبدیل
gear box U جعبه دنده گیرباکس
bell gear U چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
bevel gear U دنده مورب
herringbone gear U چرخ دندانه جناغی
high gear U دنده قوی خودرو
hoisting gear U چرخ دنده بالابر
pull gear U چرخ دنده بالابر
control gear U دستگاه کنترل
head gear U پوشش سر
gear housing U پوششچرخدنده
gear cable U کابلچرخدنده
spiral gear U چرخ دنده حلزونی
helical gear U چرخ دنده حلزونی
bevel gear U دنده کرامویل
bevel gear U چرخ دنده مخروطی
gear wheel U چرخ دنده
riot gear U نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
head gear U روسری
head gear U کلاه تمرین بوکس
bevel gear U چرخ دندانه مخروطی
bathing gear U لباس شنا [حمام]
gear shift U دسته دنده اتومبیل
gear lever U دسته دنده اتومبیل
gear stick U دسته دنده اتومبیل
elevating gear U چرخ دندانه بالابر
gear blank U چرخ دنده کار نکرده
gear box U جعبه دنده
gear box U گیربکس
gear assembly U مجموعه چرخ دنده ها
gear arrangment U نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
external gear U تاج دندانه خارجی
elevator gear U گردونه در ارتفاع
fishing gear U اسباب ماهیگیری
flight gear U لباس پرواز
four gear drive U گیربکس چهار دنده
foxer gear U صداساز
foxer gear U وسیله تولید صدا
fuse gear U متعلقات فیوز
gear brake U ترمز سیستم انتقال
gear case U جعبه دنده
crown gear U چرخ دنده محدب
gear pump U پمپ دندهای
crank gear U چرخ دنده سر میل لنگ
gear quadrant U ماهک جعبه دنده
gear ratio U نسبت چره دنده ها
gear ratio U نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
bathing gear U لوازم شنا [حمام]
gear level U دسته دنده
differential gear U دنده عقب اتومبیل
gear case U پوسته جعبه دنده
gear cluster U مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
gear cutter U فرز
gear cutter U دنده تراش
driving gear U چرخ دنده محرک
gear friction U اصطکاک چرخ دنده
gear grinder U ماشین پرداخت چرخ دنده
gear guard U جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
exhaust gear U چرخ دندانه خروجی
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
worm gear U چرخ دنده حلزونی
reduction gear U جعبه دنده تبدیل سرعت
planetary gear U چرخ دنده سیارهای
planetary gear U دنده خورشیدی
worm gear U دنده مورب
worm gear U دنده مارپیچی
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
nose gear U قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
mess gear U وسایل نظافت نهارخوری
mess gear U وسایل غذاخوری
mess gear U جعبه فروف سرباز یا مسافر
reverse gear U دنده معکوس
gear pump U پمپ روغن دندهای
valve gear U مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
reduction gear U جعبه دنده کاهنده سرعت
reduction gear U چرخ دنده کاهنده
worm gear U دنده حلزونی پیچ حلزونی
synchromesh gear U گیربکس سنکرون
switch gear U وسیله اتصال
sun gear U چرخ دنده خورشیدی
step up gear U چرخ دنده افزاینده
steering gear U دنده سکان
steering gear U دنده فرمان
timing gear U چرخ دنده میل بادامک
spur gear U دنده مهمیزی دنده خاردار
spur gear U دنده ملخی
spur gear U چرخ دندانه دار
running gear U قسمت حرکت کننده ماشین
rocker gear U تنظیم جاروبک
planetary gear U جعبه دنده خورشیدی
transmission gear U چرخ دنده انتقال
landing gear U عراده هواپیما وسایل فرود امدن
loose gear U چرخ دندانه هرزگرد
gear wheels U چرخ دنده ها
steering gear U جعبه دنده فرمان
gear wheels U چرخ های دندانه دار
training gear U گردونه در سمت
landing gear U ارابه فرود
arresting gear U قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
arrester gear U سیم نگهدارنده
low gear U دنده کندکن
tumble gear U چرخ دنده واسطه
steering gear U جعبه فرمان
tumble gear U چرخ واسطه
internal gear pump U پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
worm gear mechanism U مکانیزم چرخ دنده حلزونی
speed reduction gear U جعبه دنده کاهنده سرعت
bevel gear generator U ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
starter gear ring U چرخ دنده استارتر
front landing gear U ترمزجلوییفرود
switch gear cabinet U قفسه کلیدها
switch gear cabinet U شالت شرانک
bevel gear grinder U دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
The car is in the reverse gear. U اتو موبیل توی دنده عقب است
steering gear housing U بدنه جعبه فرمان
gear change box U گیربکس
hour angle gear U ساعتدندهدارگوشهای
main landing gear U ترمزاصلیفرود
aircraft arresting gear U جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
double helical gear U چرخ دندانه مارپیچی دوبل
divided landing gear U ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
low supercharger gear U دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
gear transmission ratio U نسبت دنده گیربکس
fixed-gear bicycle U دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
magnetic gear shift U دسته دنده مغناطیسی
bevel gear drive U جعبه دنده مخروطی
eight speed gear drive U گیربکس هشت دنده
gear lubricant oil U روغن گیربکس
automobile gear transmission U گیربکس اتومبیل
bevel gear hob U دستگاه فرز غلطکی چرخ دندانه مخروطی
gear friction losses U تلفات اصطکاکی جعبه دنده
change gear mechanism U مکانیزم چرخ دندانه تبدیل
accessory gear box جعبه چرخدنده فرعی
bevel gear planer U دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
nose landing gear U ترمزفروددماغه
gear change box U جعبه تعویض دنده
variable speed gear drive U گیربکس قابل تنظیم
bell type distributing gear U زنگ کوره بلند
magnetic anomaly detection gear U دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
hand brake gear housing U دستهترمزموتورکابین
automatic gear cutting machine U ماشین فرز چرخ دندانه
steering column gear change U اتصال چرخ دنده فرمان
air operated tipping gear U چرخ دندهای که با فشار هوابه کار میافتد
helical tooth bevel gear U چرخ دنده مخروطی با دندانه حلزونی
fixie bicycle [fixie , one-gear bike without brakes] U دوچرخه تک دنده [با چرخ آزاد]
to get back U بازیافتن
I'll take back what i said. U حرفم را پس می گیرم
Back and forth. U پس وپیش ( جلو وعقب )
go back U برگشتن
go back on <idiom> U به عقب برگشتن
come back U بازگشتن
come back U برگشتن
to come back U پس امدن
To be taken a back. U جاخوردن ( یکه خوردن )
on one's back <idiom> U پافشاری درخواستن چیزی
to get back U دوباره بدست اوردن
to look back U سرد شدن
to keep back U دفع کردن پنهان کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com