Perdic | average product | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	average product U	محصول متوسط
	average product U	تولید متوسط

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	average revenue product U	درامد متوسط محصول
Other Matches

	product U	محصول حاصلضرب
	product U	کالا
	product U	مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
	product U	نتیجه
	by-product U	محصول فرعی
	product U	تولیدکردن
	product U	محصول
	product U	فراورده
	product U	بسط دادن
	product U	ایجادکردن
	inner product U	ضرب داخلی [ریاضی]
	product U	تولید
	product U	حاصل
	product U	نتیجه کار محصول فراورده
	by-product U	محصول ضمنی
	product U	حاصل حاصلضرب
	product U	حاصل ضرب
	by-product U	فراورده جنبی
	product U	ول مواد لازم برای تولید یک محصول
	by product U	فراورده فرعی
	by product U	محصول فرعی
	by product U	نتیجه فرعی
	by product U	محصول جنبی
	inner product U	ضرب اسکالر [ریاضی]
	product U	حاصلضرب
	inner product U	ضرب داخلی
	product U	محصول تولید شده یا ساخته شده
	product U	محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
	product U	محصول تولید شده برای فروش
	inner product U	ضرب نقطه ای [ریاضی]
	product U	محصول اصلی از ماده خام
	inner product U	ضرب نقطهای ضرب نردهای
	inner product U	ضرب داخلی هرمیتی
	average value U	مقدار میانگین
	on average [on av.] U	روی هم رفته
	particular average U	خسارت جزئی
	on average [on av.] U	در حالت کلی
	on average [on av.] U	در میانگین
	above average <adj.> U	بالاتر از حد متوسط
	average value U	میانگین
	average value U	مقدار متوسط
	average value U	ارزش میانگین
	over-average <adj.> U	بیش از حد متوسط
	average particular U	خسارت وارده بر کشتی
	above-average <adj.> U	بالاتر از حد متوسط
	particular average U	خسارت خاص
	particular average U	خسارات جزئی
	above-average <adj.> U	بیش از حد متوسط
	over-average <adj.> U	بالاتر از حد متوسط
	above average <adj.> U	بیشتر از حد متوسط
	above-average <adj.> U	بیشتر از حد متوسط
	over-average <adj.> U	بیشتر از حد متوسط
	average out U	میانگین در نظر گرفتن
	above average <adj.> U	بیش از حد متوسط
	average U	حد وسط
	average U	معدل گرفتن
	average U	میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
	average U	معدل میانگین
	average U	خسارت
	average U	میانگین حسابی متوسط حسابی
	average U	در حالت کلی
	average U	میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
	average U	متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
	average U	متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
	average U	ایجاد میانگین
	average U	عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
	average U	میانه متوسط
	average U	درجه عادی میانگین
	average U	پیدا کردن
	average U	رویهمرفته بالغ شدن
	average U	میانگین
	average U	متوسط
	average U	میانگاه
	average U	حد متوسط
	average U	روی هم رفته
	average U	متوسط خسارت در بیمه
	average U	میانگین موفقیت
	average U	خسارت بحری
	with particular average U	مشمول خسارات خاص
	with average U	شامل خسارات خصوصی وجزئی
	average U	مقدار متوسط
	average U	میانه قرار دادن میانگین گرفتن
	average U	معدل
	hermitian inner product U	ضرب داخلی هرمیتی
	Cartesian product	ضرب دکارتی [ریاضی]
	scalar product U	ضرب نردهای
	scalar product U	حاصلضرب اسکالر
	scalar product U	حاصلضرب عددی
	vector product U	حاصلضرب برداری
	volatility product U	فراورده فرار
	program product U	فراورده برنامه
	product scale U	مقیاس فراورده
	home product U	محصولات داخلی
	projection product U	ضرب داخلی [ریاضی]
	fission product U	محصول انشقاق
	disintegration product U	محصول تجزیه و تفکیک شده
	product diversification U	تنوع محصول
	dot product U	ضرب نقطهای
	scalar product U	ضرب نقطه ای [ریاضی]
	dot product U	ضرب نقطه ای [ریاضی]
	finished product U	محصول نهائی
	finished product U	کالای اماده فروش
	finished product U	محصولات اماده برای توزیع ومصرف
	total product U	تولید کل
	total product U	محصول کل
	inner product space U	فضای ضرب داخلی [ریاضی]
	program product U	محصول برنامه
	home product U	محصولات ملی
	product planning U	برنامه ریزی محصولات
	product of sums U	حاصلضرب مجموعه ها
	product differentiation U	اختلاف محصول
	product differentiation U	تفاوت محصول
	product capabilities U	خواص محصول
	waste product U	محصولات زائد
	marginal product U	محصول نهائی
	waste product U	ضایعات
	software product U	محصول نرم افزاری
	scalar product U	ضرب داخلی [ریاضی]
	product code U	کدمحصول
	marginal value product U	ارزش تولید نهائی
	overhead product U	محصول سبک
	national product U	تولید ملی
	dot product U	ضرب داخلی [ریاضی]
	product group U	کالاهی مشابه
	margin product U	اضافه محصول
	major product U	تولیدات عمده
	product of inertia U	ممان سانتریفوژ
	product mix U	ترکیب محصول
	intermediate product U	محصول نیم ساخته
	intermediate product U	محصول واسطه
	intermediate product U	فراورده واسطه
	volatility product U	محصول فرار
	product liability U	مسئوولیت در قبال کالا
	laminated product U	تولید ماده متراکم متورق
	product liability U	مسئولیت محصول
	logic product U	حاصلضرب منطقی
	logical product U	رکورد منطقی
	product launch U	جا انداختن محصول در بازار
	net product U	محصول خالص
	projection product U	ضرب نقطه ای [ریاضی]
	projection product U	ضرب اسکالر [ریاضی]
	acceptable product U	فراورده جانشین قابل قبول
	diversity of product U	تنوع محصول
	vector product U	ضرب برداری [ریاضی]
	cross product U	ضرب خارجی [ریاضی]
	end product U	محصول نهایی
	end product U	فراورده نهایی
	end product U	قطعات حاصله دستگاه نهایی
	dot product U	ضرب اسکالر [ریاضی]
	by product recovery U	بازده محصولات فرعی
	by product material U	فراورده فرعی
	by product gas U	گاز تقطیر شده
	by product oven U	محصولات فرعی کوره کک سازی
	scalar product U	ضرب اسکالر [ریاضی]
	vector product U	ضرب خارجی [ریاضی]
	end product U	مجموعه قطعات
	cross product U	ضرب برداری [ریاضی]
	average cost U	میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
	average costs U	معدل هزینه کل محصولات
	average expense U	هزینه متوسط
	average error U	خطای میانگین
	average efficiency U	بازده متوسط
	average discharge U	بده متوسط
	average discharge U	بده میانگین
	average deviation U	انحراف میانگین
	average deviation U	انحراف متوسط
	average depth U	عمق متوسط
	average flow U	بده میانگین
	average cost U	میانگین هزینه
	average cost U	هزینه متوسط
	average key U	کلیدوسط
	with pwrticular average U	مشمول خسارت خاص
	weighted average U	متوسط وزنی
	weighted average U	میانگین موزون
	weighted average U	میانگین وزنی
	simple average U	میانگین ساده
	average adjuster U	کارشناس تعیین خسارت بیمه
	average stater U	کارشناس تعیین خسارت بیمه
	average adjustment U	تصفیه خسارت
	average available discharge U	بده میانگینی دسترس
	average available discharge U	بده متوسط مفید
	average bond U	ضمانت نامه جبران خسارت
	average bond U	ضمانتنامه پرداخت خسارت دریائی
	average clause U	بند یا ماده خسارت
	average clause U	عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
	average conditions U	شرایط عادی
	average conditions U	شرایط متوسط
	Nikkei average U	شاخصسهام درژاپن
	average revenue U	قیمت عادی
	average speed U	سرعت متوسط حرکت
	average speed U	سرعت متوسط
	average revenue U	قیمتی که خریدارمی پردازد
	average revenue U	درامد متوسط
	average yield U	بازده متوسط
	average return U	بازده متوسط
	average radius U	شعاع میانگاه
	average radius U	شعاع میانه
	average strength U	استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
	average voltage U	ولتاژ متوسط
	composite average U	معدل امتیاز بازیگر بولینگ