English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 38 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
authorised clerk U واسطه مجاز
authorised clerk U کارمندصلاحیت دار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
authorised U مجاز
authorised U مختار
clerk U دفتردار کارمند
clerk U دبیر
clerk U منشی
clerk U دفتردار
clerk U کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerk U متصدی
clerk of the course U منشی گروه داوران
authorised [British] <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
authorised [British] <adj.> <past-p.> U تصدیق شده
authorised [British] <adj.> <past-p.> U پذیرفته شده
authorised [British] <adj.> <past-p.> U اجازه داده شده
authorised [British] <adj.> <past-p.> U قبول شده
authorised [British] <adj.> <past-p.> U تصویب شده
authorised [British] <adj.> <past-p.> U تایید شده
clerk of the works U استادکار
tally clerk U بارشمار
clerk of the works U سرکارساختمانی
clerk of the scale U متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
clerk of the court U کاتب
booking clerk U بلیط فروش
articled clerk U کاراموز
file clerk U مامور بایگانی
file clerk U بایگان
lay clerk U سرود خوان کلیسا
data clerk U فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
filing clerk U دفتردار-بایگان
sales clerk U فروشنده
town clerk U کارمند شهرداری یافرمانداری
stock clerk U انباردار
raid clerk U نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
parish clerk U کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
chief clerk of the court U مدیر دفتر دادگاه
army postal clerk U متصدی پست ارتشی
Being a junior clerk is a far cry from being a manager . U کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com