Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
attachment of debt
U
توقیف طلب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
attachment
U
وابستگی
attachment
U
پیوستگی
attachment
U
ضمیمه اثاث جمع اوری
attachment
U
گرداوری
attachment
U
ضمیمه
attachment
U
وسیلهای که به دلیل خاصی به ماشین وصل است
attachment
U
فایل نام دارای که همراه یک پیامیست الکترونیکی ارسال میشود
AT Attachment
U
مگابایت دار ثانیه دارد
AT Attachment
U
واسط استانداردی که به -CD ROM یا یا درایو نوار اجازه اتصال به پورت ATA میدهد
AT Attachment
U
خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
AT Attachment
U
گونه مشابهی از واسط SCSI که تحت نام IDE شناخته شده است
re attachment
U
توقیف مجدد
re attachment
U
در مورد کسی که قبلا" توقیف شده بوده وبه علتی بدون تعیین تاریخ دقیق ازاد شده بوده است die sine
AT Attachment
U
واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا -CD ROM به کامپیوتر
attachment
U
توقیف و ضبط شخص یا مال به دلایل قانونی ضمیمه
attachment
U
تعلق
attachment
U
ضمیمه الصاق
attachment
U
دنبال
attachment
U
ضبط
attachment
U
حکم دلبستگی
attachment
U
دلبستگی
attachment
U
توقیف کردن ضمیمه
attachment
U
ضبط کردن زیر امر
attachment
U
وسایل وابسته
attachment
U
متعلقات زیر امر قرار دادن
attachment
U
منتصب کردن یکانها انتصاب
attachment
U
توقیف
attachment
U
حکم توقیف
attachment
U
ضبط ضمیمه
blending attachment
U
اتصالهمزدن
attachment plug
U
دوشاخه ارتباط
attachment plug
U
دوشاخه وسایل برقی
attachment of property
U
توقیف مال
attachment of earnings
U
توقیف درامد
writ of attachment
U
قرار توقیف
writ of attachment
U
حکم توقیف
turning attachment
U
تجهیزات تراشکاری
electron attachment
U
پیوستگی یا وابستگی الکترون
forming attachment
U
تجهیزات تراش پروفیل
drilling attachment
U
متعلقات مربوط به مته کاری
dividing attachment
U
دستگاه مقسم
grinding attachment
U
تجهیزات سنگ سمباده
to be subject to an attachment
U
مشمول توقیف بودن
foreign attachment
U
توقیف دارایی شخص بیگانه یاغائب ازمحل دارایی
magazine feeding attachment
U
تجهیزات تغذیه مخزن
maximum recording attachment
U
دستگاه ضبط کننده حداکثر
pattern milling attachment
U
تجهیزات فرز مدل
Advanced Technology Attachment
U
خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
back drilling attachment
U
تجهیزات سوراخ کردن از پشت
cam grinding attachment
U
تجهیزات سنگ زنی قوسی
cam turning attachment
U
تجهیزات تراش بادامک
die sinking attachment
U
تجهیزات فرز حدیده
cutter grinding attachment
U
تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
Advanced Technology Attachment
U
واسط واسط استاندارد که به ROM-CD را درایو نوار اجازه میدهد به پورت ATA متصل شود
Advanced Technology Attachment
U
حالت معمول از واسط SCSI که تحت نام IDE هم شناخته شده است
Advanced Technology Attachment
U
واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا CD-ROM به کامپیوتر
Advanced Technology Attachment
U
مگابایت دار ثانیه دارد
What soes not endure does not merit attachment .
<proverb>
U
آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
adjustable conduit attachment fixture
آویز متحرک
debt
U
وام
to get into debt
U
بدهکارشدن
to get into debt
U
وام پیداکردن
debt
U
بدهکاربودن
to be in debt
U
مقروض بودن
to be in debt
U
بدهی داشتن
debt
U
بدهی داشتن
the d. of a debt
U
پرداخت بدهی
debt
U
قرض
debt
U
دین
debt
U
قصور
debt
U
بدهی
in debt
U
بدهکار
to get into debt
U
بدهی پیداکردن
debt
U
غین
oxygen debt
U
وام اکسیژن
passive debt
U
وام بی بهره
net debt
U
بدهی خالص
payment of a debt
U
اداء دین
public debt
U
قرضه عمومی
public debt
U
بدهی دولت
payment of an debt
U
وفاء دین
preferential debt
U
دین ممتازه
private debt
U
بدهی خصوصی
present debt
U
دین حال
proof of debt
U
دلیل طلب
proof of debt
U
سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
oxygen debt
U
بدهی اکسیژن
run in debt
U
قرض بهم رساندن
debt relief
U
بخشش بدهکای
debt cut
U
صرف نظر از بدهکاری
debt forgiveness
U
صرف نظر از بدهکاری
debt relief
U
صرف نظر از بدهکاری
debt perpetrator
U
خطاکار در بدهی
to run into debt
U
قرض بالا آوردن
debt perpetrator
U
مرتکب بدهی
debt forgiveness
U
بخشش بدهکای
specialty debt
U
تعهدات مستند به اسناد رسمی
To be in debt up to ones ears.
U
غرق بدهی بودن
verification of debt
U
تشخیص مطالبات
To be up to ones ears in debt.
U
تا خرخره درقرض بودن
debt rescheduling
U
تجدید نظر در شرایط وام
debt cut
U
بخشش بدهکای
bad debt
U
طلب غیر قابل وصول
debt collector
U
کارگزاروصول طلب
debt discount
U
تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
debt enforcement
U
درخواست طلب وصول
debt finance
U
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
debt limit
U
حداکثر مبلغی که یک واحددولتی میتواند مدیون گردد وبیش از ان مجاز نیست
debt of honour
U
وام شرافتی
debt of honour
U
بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
debt of nature
U
مرگ
debt of nature
U
اجل
debt of record
U
دین قانونی
debt collector
U
وصول کننده طلب
debt burden
U
بار بدهی
bad debt
U
طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
acknowladgement of debt
U
قبول بدهی
acknowledgement of debt
U
اقرار به بدهی
an active debt
U
بدهی با ربح
arrears of debt
U
دیون معوقه
consolidated debt
U
بدهی یک کاسه شده
crown debt
U
وام بدولت
crown debt
U
طلب دولتی بستانکاری دولتی
debt advice
U
اعلامیه بدهکار
debt balance
U
مانده بدهکار
debt of record
U
بدهی قانونی record of court محکوم به
debt outstanding
U
وام معوقه
immersed in debt
U
فرو رفته در فرض
immersed in debt
U
گرفتاربدهی
indgement debt
U
محکوم به
judgment debt
U
محکوم به مالی
judgement debt
U
محکوم به
judgement debt
U
دادخواسته
national debt
U
قرضه ملی
national debt
U
بدهی ملی
national debt
U
قرض ملی
good debt
U
طلب وصول شدنی
funded debt
U
وامی که دربرابران وجوهی رااختصاص داده باشند
debt service
U
پرداخت اصل و فرع
deep in debt
U
تا گردن زیر بدهی
up to the eyes in debt
U
تا گردن زیر بدهی
execution for debt
U
اقدام برای طلب وصول
floating debt
U
بدهی متغیر
funded debt
U
وام تنخواه دار
national debt burden
U
بار قرضه ملی
to pay off a debt
[mortgage]
U
بدهی
[رهنی]
را قسطی پرداختن
discharging from an obligation or a debt
U
ابراء ذمه
i paid the debt plus interest
U
بدهی را با بهره ان دادم
simple content debt
U
دین ناشی از قرارداد شفاهی
debt income ratio
U
نسبت قروض به درامد ملی
To be in the red . To contract a debt .
U
قرض بالاآوردن
debt collection for realisation
U
property pledged of وصول طلب با نقد کردن وثیقه
debt collecting agency
U
نماینده وصول مطالبات
debt due at a future time
U
دین موجل
Better to go to bed supperless than to rise in debt.
<proverb>
U
گرسنه خوابیدن بهتر است تا در قرض بیدار شدن.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com