English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
assembly language U زبان همگذاری
assembly language U زبان اسمبلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
assembly language instruction U دستورالعمل زبان اسمبلی
Other Matches
assembly U نصب ساخت
assembly U تولید
assembly U اجتماع انجمن
assembly U محفل
assembly U گردایش
assembly U مجموعه یک واحد کامل ازچندین قطعه
assembly U مونتاژ
assembly U محل بسیج افراد احتیاط
assembly U شیپور خاموشی دستگاه مرکب
assembly U هیئت قانون گذاری
assembly U گروه
assembly U مجلس
assembly U شیپور جمع
assembly U تجمع
assembly U همگذاری
assembly U مجمع نشست
assembly U نقطه الحاق هوایی
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
assembly U تعدادی دستورات کد اسمبلی که یک کار را تشکیل می دهند
assembly U کارخانهای که واحدهای آن از قط عاتی از کارخانه هایی دیگر و در کنار هم جمع شده اند
assembly U مجمع
assembly U اسمبلی گردهمایی
assembly U تبدیل برنامه به کد ماشین
assembly U قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
assembly U زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
assembly U نمایش یک برنامه اسمبلی که به ترتیب مکانهای حافظه مرتب شده است
assembly U نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند
assembly area U منطقه تجمع
assembly bench U میز مونتاژ
assembly fixture U تجهیزات مونتاژ
assembly instrudactions U مقررات یا دستورات نصب
assembly list U سیاهه همگذاری
assembly listing U صورت برداری همگذاری لیست اسمبلی
assembly of notables U مجلس بزرگان یا اعیان پارلمانی موقتی
assembly order U دستور مونتاژ وسایل
assembly order U دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
assembly program U برنامه همگذاری
assembly program U assembler
assembly area U گمگاه
major assembly U قسمت عمده دستگاه
guard assembly U الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
riotous assembly U اجتماع و مواضعه اشوبگرانه
general assembly U مجمع عمومی
general assembly U مجلس عوام
gear assembly U مجموعه چرخ دنده ها
final assembly U نصب نهایی
final assembly U مونتاژ نهایی
duplexing assembly U دستگاه دو راهه
ready for assembly U اماده جهت نصب
house of assembly U مجلس درجه دوم قانون گذاری
house of assembly U مجلس ایالتی
major assembly U قطعه عمده
legislative assembly U هیات مقننه
legislative assembly U مجلس شورای ملی
legislative assembly U مجلس قانونگذاری
paragraph assembly U جمع اوری پاراگراف
pre assembly U نصب اولیه
instruction for assembly U مقررات نصب
unit assembly U یک قطعه مجزا
unit assembly U یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
tail assembly U قسمتهایدم
cell assembly U مجتمع یاختهای
cable assembly U کابل
cable assembly U مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
national assembly U مجلس ملی
assembly tools U ابزار مونتاژ
assembly shop U کارگاه مونتاژ
assembly program U برنامه اسمبلی
spout assembly U سرشیرآب
bridle assembly U کنترلوزنه
bridge assembly U برآمدگیسیمها
unlawful assembly U مجمع غیر قانونی
critical assembly U ترتیب بحرانی
unlawful assembly U تجمع غیر قانونی
consultative assembly U مجلس شورا
constituent assembly U مجلس موسسان
consmtituent assembly U مجلس موسسان
guard assembly U محفظه
ball assembly U توپمجمع
needle assembly U مجمعسوزنی
assembly lines U تیمار خط
assembly lines U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines U خط مونتاژ
assembly lines U خط کلی
assembly lines U خط تولید
assembly line U خط مونتاژ
assembly line U تیمار خط
assembly line U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly line U خط کلی
unlawful assembly U در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
assembly line U خط تولید
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
convoy assembly port U بندر محل تجمع کاروان دریایی
object assembly test U ازمون الحاق قطعات
interchangeable end assembly U مجمعانتهاییمتحرک
convoy assembly port U بندر محل تجمع ستون موتوری
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
national consulative assembly U مجلس شورای ملی
membership of legislative assembly U عضویت مجلس مقننه
the national consultative assembly U مجلس شورای ملی
legislative body or assembly U هیئت مققنه
assembly order control number U شماره کنترل تعمیراتی
breechblock operating lever assembly U سطحبازکنندهگلنگدنتفنگ
basic unit assembly group U گروه ساختمانی
assembly order control number U شماره کنترل دستور کارتعمیر
language U بصورت لسانی بیان کردن
language U در زمان اجرا
language U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language U سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
language U زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
language U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
language U برنامهای که به عنوان مترجم
language U زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
language U نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
language U قالب و فرمت دستورات و داده ها در یک زبان مشخص
pl. language U زبان پی ال وان
language U تبدیل و اجرا میکند
language U زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است
language U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language U زبان اصلی که برنامه با آن نوشته میشود تا توسط کامپیوتر پردازش شود
language U دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
language U ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
language U سخنگویی تکلم
language U زبان
language U هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
language U زبان
language U لسان
second language U زباندوم
first language U زبانیکهازهمهبهآنبیشترتسلطدارید
language U کلام
language U زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
I am here for a language course U من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
for a language course U برای یک دوره زبان
query language U زبان پرس و جو
program language U زبان برنامه
programming language U زبان برنامه نویسی
parliamentary language U زبان مودبانه
to talk the same language <idiom> U همدیگر را فهمیدن [اصطلاح مجازی]
native language U زبان طبیعی
native language U زبان اختصاصی
publication language U زبان نشری
publication language U زبان انتشارات
quary language U زبان پرس و جو
native language U زبان بومی
program language U زبان برنامه نویسی
objective language U زبان مقصود
object language U زبان مقصد
object language U زبان مقصود
non procedural language U بلکه یک مجموعه قواعدی وضع میکند که اعمال می شوند
non procedural language U زبان برنامه سازی که دستورات را پشت سرهم اجرا نمیکند و نه توابع فراخوان را
official language U زبان رسمی
original language U زبان اصلی
parliamentary language U زبان مجلسی
parliamentary language U اصطلاخات پارلمانی
What foreign language do you know? U کدام زبان خارجی رامی دانید ؟
natural language U زبان طبیعی
procedural language U زبان رویهای
pascal language U زبان پاسکال
It is better to know each others mind than to know each others language. <proverb> U همدلى از همزبانى بهتر است .
A crash language course . U دوره فشرده آموزش زبان
language laboratory U آزمایشگاه زبان
language laboratories U آزمایشگاه زبان
written language U زبان نوشتاری
use foul language U فحاشی کردن
use bad language U فحش دادن
a dead language <idiom> U زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
universal language U زبان فراگیر
language lab U آزمایشگاه
language lab U زبان
to pick up a language. <idiom> U زبانی را مثل آب خوردن یاد گرفتن. [از روش های غیر رسمی مثل گوش کردن به حرف بومی های آن زبان]
to interpret [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to translate something [from/into a language] U برگرداندن [نوشتنی] چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
to translate something [from/into a language] U ترجمه [نوشتنی] کردن چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
tongue [language] U زبان
to talk the same language <idiom> U به یک سبک فکر کردن [اصطلاح مجازی]
tone language U زبانهای اهنگی
to fix a language U زبانی که ازتغییریارشدبازداشتن
source language U 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
source language U زبان منبع
snobol language U زبان اسنوبول
simulation language U زبان شبیه سازی
simula language U زبان سیمیولا
simscript language U زبان سیمسکریپت
semitic language U زبان سامی
rpg language U زبان ار پی جی
reference language U زبان مرجع
source language U زبان اصلی
the turkish language U زبان ترکی
the persian language U زبان فارسی
technical language U زبان تخصصی
technical language U زبان فنی
target language U زبان مقصود
target language U زبان هدف
syntax language U زبان تشریح نحو
symbolic language U زبان نمادی
standard language U زبان متعارف
redundant language U سخن زائد یازیادی حشووزوائد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com