English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
army forces U نیروهای زمینی
army forces U نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
Other Matches
army U جمعیت
army U صف
army U ارتش نیروی زمینی
army U نیرو زمینی
army U جیش
army U دسته
army U سپاه گروه
the a of the army U پیشرفت ارتش
army U لشگر
army U ارتش
forces U پاس بی هدف
forces U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces U ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forces U یکان قسمت نظامی
forces U وادار کردن
forces U نیروی نظامی
forces U قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
forces U فشار دادن
forces U مجبورکردن
forces U مجبور کردن کسی به انجام کاری
forces U کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
forces U شروع به عمل یا کار
forces U نافذ
forces U تحمیل کردن
forces U قدرت
forces U شدت عمل
forces U عده
forces U قوا
forces U نفوذ
forces U عنف
forces U جبر
forces U نیرو
forces U زور
forces U بردار نیرو
forces U خشونت نشان دادن
forces U درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
forces U مجبور کردن
forces U بازور جلو رفتن تحمیل
forces U بیرون کردن
forces U راندن
forces U بی عصمت کردن
forces U بزور بازکردن
forces U مجبورکردن بزورگرفتن
forces U مسلح کردن
army group U گروه ارتش
army in the field U ارتش مستقر در صحنه عملیات
army in the field U نیروی زمینی درصحنه عملیات
regular army U ارتش منظم
standing army U ارتش دائمی
secretary of the army U وزیر نیروی زمینی
army of observation U عده دیدبانی
army of occupation U نیروهای اشغالی
standing army U ارتش منظم
standing army U ارتش کادر ثابت
army corpa U ستون
army corps U سپاههای ارتش
army corps U سپاههای نیروی زمینی
the losses of the army U تلفات ارتش
field army U ارتش
army depot U امادگاه نیروی زمینی
field army U ارتش صحرایی
field army U ارتش رزمی
army of occupation U نیروی اشغال کننده
army of occupation U نیروی اشغالگر
army of occupation U ارتش فاتح ارتش اشغالگر
army staff U ستاد نظامی
army stores U فروشگاه ارتش
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
army troops U یکانهای رده ارتش
army staff U ستاد نیروی زمینی
army troops U عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
theater army U نیروی زمینی صحنه عملیات
army reserve U قسمت احتیاط نیروی زمینی
army reserve U احتیاط نیروی زمینی
army regulation U مقررات ارتشی
army regulation U نظام نامه ارتشی
department of the army U وزارت نیروی زمینی
regular army U ارتش کادر ثابت
regular army U ارتش دائمی
right wing of army U جناح یمین
right wing of army U پهلوی راست میمنه
army staff U ستادارتش
army corpa U سپاه
Salvation Army U تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
to outflank an army U گرد سپاهی گشتن و از پهلوبدان تاخت کردن
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Territorial Army U ارتشتحتآموزشبریتانیا
active army U ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
active army U ارتش کادر
to serve in the army U درارتش خدمت کردن
to join the army U به سربازی رفتن
conscript army U ارتش سربازان وفیفه
army helicopter U هلیکوپتر ارتشی [نظامی] [حمل و نقل هوایی]
army helicopter U چرخبال ارتشی [نظامی] [حمل و نقل هوایی]
to lead an army U لشکر کشیدن
army aviation U هواپیمای نیروی زمینی هوانیروز
army attache U وابسته نظامی
army attache U وابسته زمینی
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
the main army U بخش عمده ارتش
the red army U ارتش سرخ
army aviator U خلبان نیروی زمینی
army aviator U خلبان هوانیروز نیروزفر
theater army U ارتش مستقر در صحنه عملیات
army base U پادگان نیروی زمینی
army base U پایگاه نیروی زمینی
army artillery U توپخانه نیروی زمینی
army artillery U توپخانه ارتش
army commander U فرمانده ارتش
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
nato forces U نیروهای پیمان ناتو
landing forces U نیروهای پیاده شونده
market forces U عوامل موثردر بازار
marine forces U تفنگداران دریایی
market forces U نیروهای بازار
marine forces U نیروی تفنگدار
lateral forces U نیروهای عرضی
landing forces U قوای اب خاکی
four forces of nature U چهار نیروی بنیادی طبیعت
fundamental forces U اندرکنش های بنیادی [فیزیک]
friendly forces U نیروهای خودی
garrison forces U نیروهای پادگانی
garrison forces U قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
ground forces U نیروی زمینی
ground forces U نیروهای زمینی
irregular forces U نیروهای نامنطم
irregular forces U نیروهای چریکی
land forces U قوای بری
land forces U نیروی زمینی
landing forces U نیروها پیاده شونده به ساحل
naval forces U نیروهای دریایی
naval forces U نیروی دریایی
nuclear forces U نیروهای هستهای
regional forces U نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
special forces U نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
resolution of forces U تجزیه نیروها
restraining forces U نیروهای مهار کننده
opposing forces U نیروهای درگیر نبرد
triangle of forces U سه گوشه نیروها
triangle of forces U مثلث نیروها
transient forces U نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
special forces U نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
seato forces U نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
system of forces U دستگاه نیروها
polygon of forces U بس گوشه نیروها
opposing forces U نیروهای متخاصم
fundamental forces U نیروهای بنیادی [فیزیک]
orange forces U علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
orientation forces U نیروهای دو قطبی- دو قطبی
package forces U نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
parallelogram of forces U متوازی الاضلاع نیروها
people forces U نیروی پایداری
people forces U نیروی چریکی دفاع از خود در شهرو دهات
political forces U نیروهای سیاسی
polygon of forces U کثیرالاضلاع نیروها
screening forces U نیروهای پاسیور
task forces U تاسک فورس
blue forces U نیروهای ابی
blue forces U نیروهای خودی
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
auxiliary forces U نیروی کمکی
auxiliary forces U قوای کمکی
police forces U دادگاه پلیس
assigned forces U نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
assigned forces U نیروهای زیر امر
task forces U گروه کار
expeditionary forces U نیروی اعزامی
expeditionary forces U نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
expeditionary forces U قشون استعماری
air forces U نیروی هوایی
differential forces U نیروهای دیفرانسیلی
police forces U نیروی پلیس
combat forces U نیروهای رزمی
police forces U نیروی انتظامی
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
armed forces U مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
task forces U نیروی اجرای عملیات
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
distribution of forces U تقسیم نیروها
distribution of forces U واگذاری نیروها
enemy forces U نیروهای دشمن
forces of production U نیروهای تولید
contingencey forces U نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
composition of forces U ترکیب نیروها
armed forces U نیروهای مسلح
combined forces U نیروهای مرکب
component forces U نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
component forces U نیروهای مولفه
army alpha test U ازمون الفای ارتش
army deposit fund U سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
army assault team U تیم هجومی نیروی زمینی
the army lost heavily U ارتش تلفات سنگین داد
army deposit fund U پس انداز انفرادی افراد
army general staff U ستادنیروی زمینی
army general staff U ستاد عمومی ارتش
women's army corps U ارتش زنان
women's army corps U قسمت زنان ارتش
Swiss army knife U دستهچاقوسوئیسی
To what do you attributeThe failure of the army? U شکست ارتش را به چه چیز نسبت میدهید ؟
After his discharge from the army, he came to Tehran . پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com