Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
area coordination group
U
گروه هماهنگ کننده عملیات منطقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
coordination
U
هم اهنگی
coordination
U
کوئوردیناسیون
coordination
U
سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
coordination
U
تشریک مساعی تطبیق دادن هم اهنگ کردن
coordination
U
هماهنگ سازی
coordination
U
هماهنگی
neuromuscular coordination
U
هماهنگی عصبی- عضلانی
fire coordination
U
هماهنگ کردن اتش تطبیق کردن اتشها
close coordination
U
همکاری نزدیک
close coordination
U
هماهنگی نزدیک
fire coordination
U
تطبیق اتش
flight coordination
U
هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
coordination chemistry
U
شیمی کوئوردیناسیون
staff coordination
U
هماهنگی ستادی
inductive coordination
U
توافق بین تولیدکننده توان الکتریکی و تولیدکننده ارتباط به روش کاهش واسط های اجباری
coordination sphere
U
فضای کوئوردیناسیون
coordination number
U
عدد کوئوردیناسیون
coordination geometry
U
هندسه کوئوردیناسیون
coordination compounds
U
ترکیبات کوئوردیناسیون
final coordination line
U
اخرین خط هماهنگیها
fire coordination line
U
خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
eye hand coordination
U
هماهنگی چشم و دست
fire support coordination
U
تطبیق اتش
fire support coordination
U
هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
group
U
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group
U
شیعه
group
U
حزب
t group
U
گروه T
group
U
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group
U
دسته بندی کردن
group
U
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group
U
مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group
U
جمع کردن چندین وسیله با هم
in group
U
گروه خودی
out group
U
برون گروه
group
U
جمع اوری چندین چیز با هم
t group
U
گروه حساسیت اموزی
group
U
مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
we group
U
گروه خودی
group
U
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group
U
مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group
U
دسته
group
U
گروه
group
U
انجمن
group
U
جمعیت گروه بندی کردن
group
U
دسته دسته کردن
group
U
جمع شدن
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
U
ناوگروه
group
U
گروه رزمی
armor group
U
گروه زرهی
criterion group
U
گروه ملاک
group interview
U
مصاحبه گروهی
group mark
U
نشان گروه
group mark
U
علامت گروه
group membership
U
عضویت گروهی
armor group
U
گروه زره تانک
diastereotopic group
U
گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
army group
U
گروه ارتش
group factors
U
عاملهای گروهی
group frequency
U
بسامد گروهی
group identification
U
همانند سازی گروهی
encounter group
U
گروه رویارویی
coordinated group
U
گروه کوئوردینانسی
artillery group
U
گروه توپخانه
group index
U
شاخص گروه
group index
U
اندیس گروه
group norms
U
هنجارهای گروهی
group of targets
U
گروه اماجها
group theory
U
نظریه گروهها
group theory
U
نظریه گروهی
group velocity
U
سرعت گروهی
hydrogxyl group
U
گروه هیدروکسیل
detail group
U
قسمت بیگاری
deactivating group
U
گروه کم کننده فعالیت
dead group
U
زمین بیروح
group test
U
ازمون گروهی
group teaming
U
ریخته گری گروهی
group of targets
U
گروه هدفها
group pressure
U
فشار گروهی
group printing
U
چاپ گروهی
group rendezvous
U
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
group selector
U
سلکتور گروهی
group separator
U
جداساز گروه
detail group
U
دسته ماموربیگاری
group structure
U
ساخت گروهی
infinite group
U
گروه نامتناهی
attack group
U
گروه تک
attack group
U
گروه تک به ساحل
entering group
U
گروه وارد شونده
end group
U
گروه انتهایی
functional group
U
گروه عاملی
gas group
U
گروه گاز
group acceptance
U
پذیرش گروهی
carboxylic group
U
کروه کربوکسیلی
carbonyl group
U
گروه کربونیل
group analysis
U
تحلیل گروه
formal group
U
گروه رسمی
entry group
U
واجدین شرایط تخصصی شغلی
commutative group
U
گروه جابجاپذیر
feeding group
U
قسمت خوراک دهنده
feeding group
U
گروه تغذیه کننده
command group
U
گروه فرماندهی
experimental group
U
گروه ازمایشی
entry group
U
گروه واجد شرایط
coacting group
U
گروه همکار
closed group
U
گروه بسته
group atmosphere
U
جو گروهی
bridging group
U
گروه پل شده
battle group
U
گروه نبرد
battle group
U
واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
group contracts
U
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
group discussion
U
بحث گروهی
group drive
U
محرکه گروهی
group dynamics
U
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
group dynamics
U
پویش گروهی
control group
U
گروه گواه
beach group
U
گروه خدمات ساحلی
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
bridged group
U
گروه پل شده
group captain
U
سرهنگ هوایی
group casting
U
ریخته گری
group casting
U
ریخته گری گروهی
boat group
U
ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
group consciousness
U
اگاهی گروهی
between group variance
U
پراکنش میان گروهی
group contagion
U
سرایت گروهی
dead group
U
زاویه بیروح
task group
U
گروه ماموریت زمینی
group practice
U
گروهپزشکی
acidic group
U
گروه اسیدی
acidic group
U
گروه اسید
acid group
U
گروه اسیدی
acid group
U
گروه اسید
ginger group
U
افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
abelian group
U
گروه ابلی
group therapy
U
گروه درمانی
peer group
U
گروه همسالان
adverbial group
U
گروه قیدی
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
thiocarbonyl group
U
گروه تیوکربونیل
tractor group
U
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
air group
U
گروه هوایی یک ناو
air group
U
گروه هوایی
user group
U
گروه استفاده کننده
aiming group
U
دستگاه مثلث گیری
aiming group
U
عوامل مثلث گیری
user group
U
گروه کاربران
within group variance
U
پراکنش درون گروهی
blood group
U
گروه خون
blood group
U
تعیین کردن
finite group
U
گروه متناهی
[ریاضی]
extra-group
U
ناهمراه گروه
[پرنده شناسی]
management group
U
ائتلاف چند شرکت
management group
U
ائتلاف تجاری
Group theory
U
نظریه گروه ها
[ریاضی]
cyclic group
U
گروه دوری
[ریاضی]
age group
U
گروه سالخور
age group
U
گروه سنی
pressure group
U
گروه فشار
interest group
U
علایقگروهی
noun group
U
گروهکلمات
splinter group
U
گروهجداییطلب
business group
U
شرکت سهامی
[شرکت]
sporadic group
U
گروه نامنظم
[ریاضی]
blood group
U
گروه خونی
pile group
U
دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
shot group
U
گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
side group
U
گروه جانبی
minority group
U
گروه اقلیت
selected group
U
گروه گزیده
natural group
U
گروه طبیعی
alkyl group
U
گروه الکیلی
salvage group
U
تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
salvage group
U
گروه بازیابی وسایل
norm group
U
گروه هنجار
reference group
U
گروه مرجع
product group
U
کالاهی مشابه
open group
U
گروه باز
phosphoryl group
U
گروه فسفریل
primary group
U
گروه نخستین
point group
U
گروه نقطهای
standardization group
U
گروه معیاریابی
task group
U
ناو گروه مامور اجرای عملیات
marginal group
U
گروه حاشیهای
repeating group
U
الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
local group
U
گروه محلی
leaving group
U
گروه ترک کننده
amino group
U
گروه امینی
spelling group
U
حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
alkyl group
U
گروه الکیل
tail group
U
مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
membership group
U
گروه عضویت
symmetry group
U
گروه تقارن
strength group
U
گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
substituent group
U
گروه استخلافی
encounter group therapy
U
درمان با گروه رویارویی
commutative group
[math.]
U
گروه جابجایی
[ریاضی]
date time group
U
گروه ساعت و زمان
date time group
U
گروه تاریخ و زمان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com