English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
apply a correct holt U اجرای فن صحیح کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
holt U بیشه واقع بر روی تپه
holt U بیشه
correct <adj.> U مناسب
correct <adj.> U شایسته
correct <adj.> U درست
correct <adj.> U صحیح
correct U دقیق یا درست
correct U پاک کردن خطا از چیزی
correct U روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correct U درست کردن
correct U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correct U اصلاح کردن تادیب کردن
correct U صحیح کردن تصحیح کردن
correct U صحیح
correct U تصحیح کردن
correct U درست
range correct U فرمان برد خوب
A correct answer. U جواب صحیح
neither report was correct U هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
correct response U پاسخ درست
range correct U برد خوب
accurate [correct] <adj.> U شایسته
accurate [correct] <adj.> U مناسب
accurate [correct] <adj.> U صحیح
accurate [correct] <adj.> U درست
to correct yhe press U چیز چاپ شده غلط گیری کردن
apply U متصل کردن
apply U درخواست کردن شامل حال بودن
This does not apply to . . . U در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
This does not apply to . . . U در مورد . . . صدق نمی کند.
apply U قابل اجرا بودن
apply U شامل شدن
apply U درخواست دادن
apply U درخواست کردن
apply U بهم بستن
apply U اعمال کردن
apply U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
apply U اجراکردن
apply U تاثیر گذاشتن یا لمس کردن
apply U استعمال کردن
apply U بکارزدن
apply U بکاربستن
apply U بکار بردن
apply U صدق کردن درخواست کردن
to apply to a court U به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
to apply for leave U درخواست مرخصی کردن
apply glaze U لعاب کردن
the law does not apply to him U او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
to apply a leech U زالو انداختن
apply for a divorce U تقاضای طلاق کردن
To apply ones experience. U تجربه خود رابکار گرفتن
to apply for written testimony U court of out
to apply to the court of arbitration U به دادگاه حکمیت رجوع کردن [حقوق]
to apply for written testimony U استشهاد تمام کردن
to make an application [to apply] U درخواست کردن
What is good for the goose is good for the gander . One cant apply double standards . U یک بام ودو هوانمی شود
His objection doesnt apply . His objection is not valid . U ایرادش واردنیست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com