English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 44 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ap.saved is a p gained U یک دینار پس انداز در حکم یک دنیا درامد است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gained U سود
gained U منفعت
gained U نفع
gained U بهره تقویت
gained U حصول
gained U صرفه استفاده
gained U افزایش
gained U بدست اوردن
gained U سود بردن
gained U فایده بردن
gained U پیدا کردن
gained U کسب کردن باز یافتن
gained U نائل شدن پیشرفتن
gained U بهبودی یافتن رسیدن
gained U زیاد شدن
gained U بهره
gained U سود بردن بهره
gained U افزوده
gained U جلوبردن توپ
gained U حصول تحصیل منفعت کردن
gained U تقویت
gained U بهره برداری
gained U دستیابی داشتن به یک فایل
gained U بدست آوردن
gained U افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
he gained access to the king U بشاه تقرب جست
he gained access to the king U نزدپادشاه باریافت
Other Matches
saved U نگهداشتن
saved U بجزاینکه
saved U فقط بجز
saved U پس انداز کردن
saved U اندوختن
saved U رهایی بخشیدن نگاه داشتن
saved U نجارت دادن
saved U حفظ کردن
saved U نجات دادن پس انداز کردن
saved U ذخیره کردن
saved U محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
saved U امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U نجات دروازه
saved U صرفه جویی کردن
A penny saved is a penny earned.. <proverb> U یک شاهى پس اندار یک شاهى در آمد است .
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com