Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
anti parallel feeding
U
تغذیه مخالف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
feeding
U
خورش
feeding
U
تغذیه
feeding group
U
گروه تغذیه کننده
feeding center
U
مرکز تغذیه
feeding cloth
U
پنبه رسان
bottle-feeding
U
تغذیه با بطری
bottle feeding
U
تغذیه با بطری
feeding-bottles
U
بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
feeding-bottle
U
بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
feeding bottle
U
بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
feeding cloth
U
مایه رسان
feeding storm
U
طوفانی که پیوسته برسختی ان افزوده میشد
feeding problem
U
مشکل تغذیه
feeding group
U
قسمت خوراک دهنده
spoon-feeding
U
باقاشق غذا دادن
feeding ground
U
محلیکهبهپرندگانغذا دادهمیشود
serial feeding
U
خورش پیاپی
serial feeding
U
تغذیه نوبتی
ad lib feeding
U
تغذیه ازاد
multiread feeding
U
خورش چند خواندنی
breast-feeding
U
تغذیه پستانی
breast feeding
U
تغذیه پستانی
force-feeding
U
به زور خوراندن
force-feeding
U
به زور به خورد کسی دادن
force-feeding
U
واخوراندن
feeding tube
U
مخزنریزشتخم
magazine feeding attachment
U
تجهیزات تغذیه مخزن
parallel
U
آدرس و سیگنال وقفه را ارسال میکند که پس طبق ارجحیت وسیله توسط کامپیوتر قابل پردازش است
parallel
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallel
U
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallel
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallel
U
1-
parallel
U
که دو یا چند پردازنده همزمان یک یا چند موضوع داده کار می کنند. 2-دو یا چند بیت کلمه ارسالی روی خط جداگانه در یک زمان
is parallel to
U
مساویاست
is not parallel to
U
مساوینیست
without parallel
U
بی مانند بی نظیر
parallel
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallel
U
موازی
parallel
U
همگام قرینه
parallel
U
انشعاب
parallel
U
موازی کردن اسکیها
parallel
U
همسو
parallel
U
نظیر مطابق بودن با
parallel
U
متوازی
parallel
U
برابر خط موازی
parallel
U
موازی کردن برابر کردن
parallel
U
همزمان
parallel
U
شنت
parallel
U
همتا
parallel
U
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallel
U
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
parallel
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallel
U
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallel
U
ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی
parallel
U
که همزمان ارسال می شوند
parallel
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallel
U
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel
U
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel
U
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel
U
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallel
U
تعداد آدرسهای متصل به هم
parallel
U
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
parallel
U
که همزمان ارسال شود
parallel
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallel
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallel
U
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
parallel
U
ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallel
U
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallel conversion
U
تبدیل موازی
parallel feed
U
خورد موازی
parallel processing
U
پردازش موازی
parallel connection
U
اتصال موازی
parallel interface
U
رابط موازی
parallel items
U
سوالهای همتا
parallel law
U
قانون توازی
axially parallel
U
در راستای محوری
axially parallel
U
موازی محوری
parallel operation
U
عملکرد موازی
parallel operation
U
عملیات موازی
parallel port
U
درگاه موازی
parallel printer
U
چاپگر موازی
parallel printing
U
چاپ موازی
parallel computer
U
کامپیوتر موازی
parallel column
U
ستونهای موازی
bit parallel
U
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
parallel series
U
مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
parallel perspective
U
پرسپکتیو همرو یا موازی
parallel access
U
با دست یابی موازی
parallel access
U
دستیابی موازی
parallel adder
U
افزایشگر موازی
parallel adder
U
جمع کننده موازی
parallel aerofoil
U
ایرفویلی که سطح مقطع ان درتمام طول ان ثابت باشد
parallel operation
U
عمل موازی
parallel bars
U
پارالل ژیمناستیک
parallel bars
U
مانع در پرش اسب
parallel bars
U
میلههای پارالل
parallel cells
U
یاختههای موازی
parallel circuit
U
مدار شنتی
parallel circuit
U
مدار موازی
parallel clamp
U
گیره پیچی موازی
connect in parallel
U
بطور موازی اتصال دادن
parallel processor
U
موازی پرداز
parallel tests
U
ازمونهای همتا
parallel transmission
U
مخابره موازی
parallel transmission
U
ارسال موازی
two parallel lines
U
دو خط موازی
to decline from the parallel
U
از حالت موازی خارج شدن
running in parallel
U
پردازش موازی
parallel transmission
U
انتقال موازی
parallel system
U
شبکه موازی
parallel storage
U
انبارش موازی
parallel reading
U
خواندن موازی
parallel run
U
اجرای موازی
parallel processor
U
پردازنده موازی
parallel ruler
U
خط کش موازی
parallel sheaf
U
مروحه موازی
parallel storage
U
انباره موازی
anti
U
مخالف علیه
anti
U
:پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti
U
پاد
anti-
U
برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti-
U
به معنای "مخالف "
anti-
U
سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti-
U
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti-
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti
U
انتی
anti
U
در مقابل
anti-
U
روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti
U
ضد
She is laying a guilt trip on
[is guilt-tripping]
me for not breast feeding.
U
او
[زن]
به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من
[به او]
شیر پستان نمی دهم.
series parallel connection
U
اتصال سری- موازی
force displaced in parallel
U
[بردار]
نیروی بطور موازی جابجا شده
parallel resonant circuit
U
مدار همنوای موازی
parallel input output
U
ورودی و خروجی موازی
parallel search storage
U
انباره جستجوی موازی
parallel gap welder
U
جوشگر شکاف موازی
series parallel dimming
U
اتصال زنجیری- موازی لامپها
parallel trussed girder
U
تیر شبکهای موازی
random parallel tests
U
ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی
retrospective parallel running
U
اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
series parallel connection
U
اتصال زنجیری- موازی
uneven parallel bars
U
پارالل زنان
anti-social
U
ضد اجتماعی
anti-histamines
U
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti derivative
U
ضد مشتق
anti detonant
U
مایع ضد بدسوزی
anti detonation
U
ضد بدسوزی
anti-pollutant
U
پادآلودگی
anti-pollutants
U
پادآلودگی
anti-tank
U
ضد تانک
anti dumping
U
ضد دامپینگ
anti dumping
U
مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti-Semites
U
مخالف اقوام سامی
anti-Semites
U
ضد یهود
anti-Semite
U
مخالف اقوام سامی
anti freezer
U
ضد یخ
anti freezer
U
ضد انجماد
anti g suit
U
لباس ضد فشار ثقل
anti-histamines
U
آنتی هیستامین
anti-histamines
U
ضد هیستامین
anti social
U
ضد اجتماعی
anti-clockwise
U
بر خلافجهتعقربههایساعت
anti tr switch
U
کلید ضد فرگیر
anti air
U
ضد هواپیمایی
anti air
U
ضد برتری هوایی دشمن
anti aircraft
U
ضد هوایی
anti aircraft
U
پدافند هوایی
anti-freeze
U
ضد یخ
anti-freeze
U
آبگونهی ضد یخ
anti-freeze
U
پاد یخ
anti-hero
U
نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-heroes
U
نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti capitalist
U
ضد سرمایه داری
anti-histamine
U
ضد هیستامین
anti-histamine
U
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti cyclical
U
ضد دورهای
anti g suit
U
لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti-Semitic
U
مخالف نژاد سامی
anti semitic
U
ضد یهودی
anti sepsis
U
جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti-theft
U
دزدگیر
anti skid
U
ضد لغزش
anti-histamine
U
آنتی هیستامین
anti-aircraft
U
ضد هواپیما
anti-Semitism
U
مخالف با یهودیان
anti semitism
U
مخالف با یهودیان
anti socialist
U
ضد سوسیالیستی
anti spin
U
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti wear
U
مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti submarine
U
هواپیمای ضد زیردریایی
anti-moth
U
مواد ضد بید فرش
anti thesis
U
نقیض
anti thesis
U
وضع مقابل
anti thesis
U
انتی تز
anti thesis
U
برابر نهاد
anti semite
U
ضد یهود
anti particle
U
ضد ذره
anti icing
U
ضد یخ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com