Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 178 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ammunition carrier
U
مهمات بیار
ammunition carrier
U
خودرو مهمات کش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ammunition
U
مهمات
ammunition lot
U
نوبه مهمات
ammunition dump
U
انبار مهمات
ammunition handler
U
متصدی مهمات
ammunition handler
U
سربازمهمات
ammunition stowage
U
ذخیرهمهمات
ammunition handler
U
متصدی جابجایی مهمات
ammunition pit
U
زاغه مهمات
ammunition modification
U
بهبودمهمات
ammunition modification
U
بهتر سازی مهمات
ammunition depot
U
محل نگهداری مهمات
ammunition depot
U
محل تدارک مهمات
ammunition credit
U
سهمیه مهمات ذخیره
ammunition credit
U
سهمیه مهمات
ammunition condition
U
وضعیت مهمات
ammunition chest
U
شانه فشنگ قلاب نوار فشنگ
ammunition chest
U
جعبه مهمات
ammunition belt
U
فانوسقه
ammunition belt
U
نوار فشنگ
ammunition barricade
U
بستههای مهمات
ammunition depot
U
انبار مهمات
special ammunition
U
مهمات مخصوص یا ویژه
ammunition pit
U
چاله مهمات
ammunition point
U
نقطه اماد مهمات
ammunition shoes
U
کفش سربازی
practice ammunition
U
مهمات مخصوص تمرین هدف
practice ammunition
U
مهمات مشقی
ball ammunition
U
فشنگ مانوری
ball ammunition
U
مهمات مانوری
blank ammunition
U
مهمات مانوری
blank ammunition
U
مهمات مشقی
live ammunition
U
مهمات جنگی
inert ammunition
U
مهمات خنثی یا بدون خرج تخریب
inert ammunition
U
مهمات مشقی
inert ammunition
U
مهمات بی اثر
fixed ammunition
U
مهمات ثابت
drill ammunition
U
گلوله مشقی
drill ammunition
U
مهمات مشقی
chemical ammunition
U
مهمات شیمیایی
separate ammunition
U
مهمات مجزا
armed ammunition
U
مهمات مسلح
service ammunition
U
مهمات رزمی
antimateriel ammunition
U
مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
ammunition trains
U
بنه مهمات
ammunition stocking
U
جوراب سربازی
armed ammunition
U
مهمات اماده انفجار
artillery ammunition
U
مهمات توپخانه
service ammunition
U
مهمات جنگی
ammunition dump
U
زاغه مهمات
ammunition loading line
U
صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
ammunition loading line
U
خط بارگیری مهمات
ammunition day of supply
U
روز اماد مهمات
ammunition lift capability
U
فرفیت حمل ونقل مهمات
ammunition lift capability
U
مقدورات حمل مهمات
ammunition in hands of troops
U
مهمات موجود در دست یگانها
ammunition available supply rate
U
نواخت اماد مهمات موجود
ammunition identification code
U
کد شناسایی مهمات
ammunition data card
U
کارت مشخصات مهمات
ammunition and toxic material open space
U
انبارهای روباز مهمات ومواد سمی
carrier
U
ترک بند
carrier
U
باربر
carrier
U
برنامه حامل میکرب
carrier
U
موسسه حمل و نقل
carrier
U
روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
carrier
U
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
carrier
U
1-هر رسانه یا وسیلهای که قادربه ذخیره سازی داده است . 2-سیگنالهای دادهارسالی موج مانند
carrier
U
مکاری
carrier
U
متصدی حمل و نقل
carrier
U
وسیله حمل و نقل
carrier
U
نامه بر
carrier
U
حامل غلطک حمال
carrier
U
carrier aircraft
carrier
U
حمل کننده
carrier
U
ناو هواپیمابر
carrier
U
دستگاه کاریر
carrier
U
فرستنده بار شرکت حمل و نقل
carrier
U
داده ارسالی موج مانند
carrier
U
ارسال داده ساده
carrier
U
حامل
carrier
U
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carrier
U
موج حام-ل
carrier
U
وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
carrier
U
حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
carrier
U
فرکانس سیگنال پیش از تقسیم شدن
carrier
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
T carrier
U
استاندارد آمریکا برای خط وط ارسال داده دیجیتال مثل T, TC و استانداردهای سیگنال مربوط DS, DSC
carrier
U
مشابه 1595
common carrier
U
متصدی حمل ونقل حامل مشترک
free carrier
U
یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
fuse carrier
U
نگهدارنده فیوز
common carrier
U
متصدی حمل ونقل
fuse carrier
U
فیوزگیر
helicopter carrier
U
ناو هلیکوپتر بر
common carrier
U
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
free carrier
U
تحویل به حمل کننده کالا
common carrier
U
مکاری
common carrier
U
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
contracting carrier
U
موسسه حمل و نقل موردقرارداد
data carrier
U
داده بر
data carrier
U
حامل داده ها
common carrier
U
موسسه حمل و نقل عمومی
data carrier
U
حامل داده
destination carrier
U
کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
hod carrier
U
ناوه کش
image carrier
U
حامل تصویر
charge carrier
U
حامل بار
[فیزیک]
[شیمی]
[مهندسی]
suit carrier
U
پوششکتوشلوار
negative carrier
U
محلقرارگیرینگاتیو
log carrier
U
حاملچوبگرد
weapon carrier
U
کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
weapon carrier
U
حامل جنگ افزار
water carrier
U
دلو
video carrier
U
حامل ویدئو
piton-carrier
U
میخحامل
sound carrier
U
حامل صوت
letter carrier
U
نامه رسان پستچی
letter carrier
U
چاپار
luggage carrier
U
ترک بند موتورسیکلت
lumber carrier
U
کشتی تیر بر
oxygen carrier
U
اکسیژن بر
personnel carrier
U
نفربر
personnel carrier
U
خودرو نفربر
puck carrier
U
گوی دار
troop carrier
U
نیرو بر
common carrier
U
گاراژ دار
bulk carrier
U
کشتی که کالای فله حمل مینماید
air carrier
U
شرکت ترابری هوایی
attack carrier
U
ناو هواپیمابر افندی
carrier handle
U
دسته حمل
ball carrier
U
بازیگری که با توپ میدود
battery carrier
U
شاسی باتری
carrier pigeons
U
کبوتر قاصد
carrier company
U
تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
carrier detect
U
کشف حامل
actual carrier
U
موسسه حمل و نقل واقعی
aircraft carrier
U
carrier : syn
bulk carrier
U
وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
carrier pigeon
U
کبوتر نامه بر
carrier pigeon
U
کبوتر قاصد
carrier pigeons
U
کبوتر نامه بر
aircraft carrier
U
ناو هواپیمابر
carrier detect
U
تشخیص حامل
carrier frequency
U
بسامد حامل
combination carrier
U
کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
carrier sense
U
detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
carrier system
U
سیستم حامل
carrier wave
U
موج حامل
carrier wave
U
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier's lien
U
در گرو شرکت حمل
carrier's risk
U
ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
carrier's risk
U
خطرات به عهده حمل کننده
color carrier
U
حامل رنگ
carrier handle
U
دستگیره حمل
carrier gas
U
گاز حامل
carrier frequency
U
فرکانس موج حامل
carrier frequency
U
فرکانس حامل
carrier frequency
U
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
three-tier car carrier
U
حملماشینسهطبقه
carrier color signal
U
پیام رنگی حامل
color carrier reference
U
فاز مبنای حامل رنگ
carrier color signal
U
پیام رنگ تابی
breech block carrier
U
الات متحرک
carrier chrominance signal
U
پیام رنگ تابی
carrier air group
U
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
carrier task force
U
گروه رزمی هواپیمابر دریایی
breech block carrier
U
حامل کولاس
attack nuclear carrier
U
ناو هواپیمابر افندی هستهای
attack aircraft carrier
U
ناو هواپیمابر تهاجمی
anti submarine carrier
U
ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
brake shoe carrier
U
نگهدارنده کفشک ترمز
carrier striking force
U
نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
telephone carrier current
U
جریان حامل تلفنی
antisubmarine carrier group
U
ناو گروه هواپیمابر ضدزیردریایی
automatic carrier landing system
U
سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
high frequency carrier cable
U
کابل کاریر فرکانس بالا
attack carrier striking forces
U
نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com