Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
american national red cross
U
نشان صلیب سرخ امریکا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
american national standards institute
U
موسسه ملی استانداردهای امریکا
american national standards institute
U
سازمانی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری از قبیل استانداردهای شبکه و زبانهای سطح بالا را مشخص میکند
cross way=cross road
U
چهارراه
national
U
شهروند
national
U
ملی
national
U
وابسته به قوم یاملتی
national
U
تبعه
national
U
در سطح ملی
national
U
قومی
national defense
U
دفاع ملی
national income
U
درامد ملی
national highway
U
شاهراه
national anthems
U
سرود ملی
national guard
U
گارد ملی
national flag
U
پرچم ملی
national finance
U
مالیه ملی
national policy
U
خط مشی ملی
national infrastructure
U
سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
national investment
U
سرمایه گذاری ملی
national objectives
U
هدفهای ملی
national output
U
تولید ملی
national product
U
تولید ملی
national plan
U
برنامه ملی
national planning
U
برنامه ریزی ملی
national loan
U
وام ملی
national wealth
U
ثروت ملی
national highway
U
راه اصلی
national round
U
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
national salute
U
احترام به پرچم ملی
national salute
U
شلیک 12 توپ به احترام پرچم ملی
national saving
U
پس انداز ملی
national security
U
امنیت ملی
national sovereignty
U
حاکمیت ملی
national state
U
دولت ملی
national strategy
U
استراتژی ملی
national strategy
U
مجموعه تدابیر سیاسی اقتصادی اجتماعی و نظامی ملی
national reserve
U
پاستگاه ملی
national reserve
U
اندوختگاه ملی
foreign national
U
تبعه خارجی
foreign national
U
ملیت خارجی
national policy
U
سیاست ملی
national pride
U
شعوبیه
national service
U
خدمت ملی
national anthem
U
سرود ملی
national programs
U
برنامههای ملی
national park
U
باغ ملی
national parks
U
باغ ملی
national insurance
U
بیمه ملی
national insurance
U
بیمه اجتماعی
national supply
U
عرضه ملی
national expenditures
U
مخارج ملی
national accounting
U
حسابداری ملی
national debt
U
قرضه ملی
national culture
U
فرهنگ ملی
national government
U
ائتلافدولت
national spending
U
مخارج ملی
national convention
U
مجمع ملی
national consumption
U
مصرف ملی
local national
U
سکنه محلی
national component
U
هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
national command
U
یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
local national
U
اهل محل
national capital
U
سرمایه ملی
national service
U
خدمت نظام وظیفه
national budget
U
بودجه ملی
national bank
U
بانک ملی
national asset
U
دارائی ملی
national assembly
U
مجلس ملی
national debt
U
بدهی ملی
national mourning
U
سوگواری ملی
national ensign
U
پرچم ملی که روی کشتی نصب میشود
national dividend
U
سود سهام ملی
national demand
U
تقاضای ملی
national defense
U
دفاع در سطح ملی
national defence
U
پدافند ملی
national defence
U
دفاع ملی
national expenditures
U
هزینههای ملی
national economy
U
اقتصاد ملی
national debt
U
قرض ملی
army national guard
U
گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
gross national product
U
تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
ministry of national economy
U
وزارت اقتصاد ملی
ministry of national defence
U
وزارت پدافند ملی
real national income
U
درامد ملی به قیمت ثابت
ministry of national defence
U
وزارت دفاع ملی
front de liberation national
U
فعالیت می کرد و در حال حاضر تنها حزب سیاسی الجزایر است
real national income
U
درامد ملی واقعی
member of the national team
U
عضو تیم ملی
drawen on the national bank
U
عهده بانک ملی
gross national quality
U
کیفیت ناخالص ملی
front de liberation national
U
جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
men's national round
U
مسابقه مردان در سطح ملی با 84 تیر از 08 متری و 42تیر از 06 متری با تیر وکمان
gross national expenditure
U
هزینه ناخالص ملی
net national income
U
درامد خالص ملی
gross national income
U
درامد ناخالص ملی
gross national product
U
تولید ناخالص ملی
national debt burden
U
بار قرضه ملی
national income determination
U
تعیین درامد ملی
national net income
U
درامد خالص ملی
national broadcasting network
U
شبکهجهانیپخشبرنامه
National Health Service
U
سیستمتفمینسلامتعمومی
national money income
U
درامد ملی پولی
net national product
U
محصول خالص ملی
the national consultative assembly
U
مجلس شورای ملی
gross national product
U
محصول ناخالص ملی
national balance sheet
U
ترازنامه ملی
national consulative assembly
U
مجلس شورای ملی
national economic budget
U
بودجه اقتصادی ملی
national income analysis
U
تحلیل درامد ملی
nominal gross national product
U
محصول ناخالص ملی اسمی
potential gross national product
U
تولید ناخالص ملی بالقوه
real gross national product
U
تولید ناخالص ملی واقعی
National Center for Supercomputing Applications
U
سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
national computer graphics association
U
انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
national educational computing conferenc
U
جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
national crime information center
U
شبکه کامپیوتری FBI که مربوط به جرائم رخ داده درسراسر ایالات متحده امریکا میباشد
To squander tyhe national wealth.
U
ثروت ملی را آتش زدن (برباد دادن )
cross over
U
درو از عقب
on the cross
U
بطوراریب
cross tell
U
پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
cross out
U
قلم زدن
cross over
U
همگذری
cross tell
U
خبر دادن
cross
U
خط بطلان کشیدن بر
cross
U
متقاطع
cross
U
عرضی
cross
U
پیوندی
cross
U
اختلاف مرافعه
cross
U
دورگه
cross
U
علامت ضربدر یاباضافه
cross
U
چلیپا
cross
U
خاج
cross
U
صلیب
cross
U
پیوندزدن کج خلقی کردن
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
U
سانتر کردن
cross
U
گذشتن
cross
U
قلم کشیدن بروی
cross
U
عبوردادن
cross
U
مصادف شدن با
cross
U
روبروشدن قطع کردن
cross
U
دورگه کردن
cross
U
خلاف میل کسی رفتار کردن
cross
U
تقاطع
cross
U
عبور کردن
cross
U
نادرستی
cross
U
تقلب
cross
U
حرکت سمتی
cross
U
علامت ضربدر در نقشه کشی
cross
U
قطع کردن متقاطع کردن
to cross self
U
با گذاردن انگشت برپیشانی ودوطرف بدن نشان صلیب
to take the cross
U
صلیب بدوش گرفتن
st.g's cross
U
چلیپایی که ازدوخطقرمزدرست شده باشد
to be cross about something
U
دلخور بودن از چیزی
cross
U
حدوسط ممزوج
cross
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
cross (something) out
<idiom>
U
حذف کردن یاخط کشیدن روی چیزی
cyclo cross
U
مسابقه دوچرخه درمسیرهای شیبدار و ناهموار
cross-church
U
کلیسای صلیبی
cross-gable
U
[سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
invention of the cross
U
جشن یافتن صلیب
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
cross-rib
U
دنده ی قوس
cross-rail
U
اسکلت چوبی
cross vault
U
طاق چهاربخش
greek cross
U
صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
cross-quarter
U
[آرایش گل چهار برگی]
cross word
U
جدول لغز
cross voting
U
رای دادن دوطرف مخالف برای همدیگر
cross-doomed
U
کلیسای گنبددار
cross validation
U
وارسی اعتبار
cross tree
U
رابط عرضی دکلها
cross weight
U
وزن ناخالص
cross wires
U
سیمهای متقاطع
cross wind
U
باد جانبی
cross wise
U
صلیب وار
cross wise
U
چلیپایی ضربدری
cross word
U
جدول معمائی
cross wall
U
دیوار همبر
geneva cross
U
صلیب سرخ
cross wall
U
دیوار پلهای عرضی
cross traverse
U
تراورس عرضی
cross stay
U
تقویت صلیبی
cross slide
U
کشوی لغزنده عرضی
cross servicing
U
خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
Celtic cross
U
[چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
cross section
U
مقطع
cross section
U
نیمرخ پهنا مقطع موثر
cross section
U
نیمرخ عرضی
cross section
U
سطح مقطع
cross section
U
سطح مقطع موثر
cross section
U
برش عرضی
cross section
U
برش متقاطع نمونه یا حد وسط
cross section
U
مقطع عرضی
cross stay
U
بست چلیپا
cross stitch
U
بخیه دوزی بچپ وراست
cross stroke
U
فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
cross section
U
رویه برش
cross trail
U
جاده سرتاسری عرضی در منطقه
cross trail
U
جاده عرضی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com