English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
all purpose machine U دستگاه برای اهداف مختلف انیورسال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
general purpose machine U دستگاه برای اهداف مختلف
multi purpose machine U ماشین چند کاره
Other Matches
purpose U مفهوم
purpose U غرض مقصود
purpose U غایت
to no purpose U بیهوده
purpose U هدف
purpose U نیت
purpose U قصد داشتن پیشنهادکردن
purpose U درنظر داشتن
purpose U پیشنهاد
purpose U عمد
purpose U هدف مقصود
purpose U منظور
purpose U غرض
to no purpose U بی نتیجه
to no purpose U بیخود
on purpose U عمدا"
that is i. to this purpose U برای این مقصود مناسب یاکافی نیست
that is a to our purpose U این مخالف منظورماست
for this purpose <adv.> U با توجه به این
on purpose <idiom> U عمری
he was in purpose to do it U در نظر داشت که ان کار رابکند
all purpose U همه منظوره
to what purpose U برای چه منظور
to purpose something U هدف چیزی [انجام کاری] را داشتن
for this purpose <adv.> U به این ترتیب
purpose U عزم
for this purpose <adv.> U بدین وسیله
for this purpose <adv.> U از این رو
purpose U مفاد
purpose U قصد
general purpose U بدرد هر کاری خورنده
serve one's purpose <idiom> U مفیدبودن شخص برای کاری مشخص
To do something on purpose ( deliberately ). U از قصد کاری را کردن
purpose-built <adj.> U مناسب
purpose-built <adj.> U قابل استفاده
purpose-built <adj.> U کارکردی
purpose-built <adj.> U سودمند
purpose-built U تکمنظوره برایمنظوریخاص
purpose-built <adj.> U شایسته
general purpose U همه منظوره
special purpose U تک منظوره
general purpose U هر کاره
all purpose canister U قوطی مواد منفجره همه منظوره
genbral purpose U همه منظوره
he speaks to the purpose U قصدی دارد
he speaks to the purpose U بیهوده نمیگوید
special purpose U یک منظوره
special purpose U خاص منظوره
genbral purpose U عام منظوره
he speaks to the purpose U با منظورسخن میگوید
single purpose U تک منظوره
purpose-built <adj.> U هدفمند
purpose-built <adj.> U اجرا شدنی
purpose-built <adj.> U مفید
purpose-built <adj.> U به درد بخور
cross purpose U قصد متقابل
infirm of purpose U بی عزم
infirm of purpose U بی اراده
of set purpose U عمدا"
what is the purpose of thislaw U مقصود از این قانون چیست
it subserves our purpose U بدرد کارمامیخورد
it subserves our purpose U مارادر رسیدن بمقصودکمک میکند
purpose-built <adj.> U قابل اجرا
purpose-built <adj.> U درست
cross purpose U قصد مغایر
purpose made U کالاهای خاص
purpose made U کالای سفارشی
purpose-built <adj.> U باصرفه
purpose-built <adj.> U دارای مزیت
purpose of the dam U منظور از سد
purpose of the dam U هدف سد
purpose-built <adj.> U بدرد خور
multi purpose U چند منظوره
purpose-built <adj.> U عملی
general purpose ship U ناو چند کاربردی
It this case , the purpose has been defeated . U دراین مورد نقض غرض شده است
multi-purpose ladder U نردبانچندمنظوره
dual purpose gun U توپ دو کاره
multi purpose vehicle U وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
I intend going on purpose ( deliberately ) . U قصد سفردارم
special purpose computer U کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
general purpose computer U کامپیوتر همه منظوره کامپیوتر چند منظوره
general purpose interface U میانگیر همه منظوره
general purpose register U ثبات همه منظوره
general purpose program U برنامه عام منظوره
general purpose program U برنامه همه منظوره
general purpose operating system U سیستم عامل همه منظوره
special purpose programming language U زبان برنامه نویسی تک منظوره
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly. U بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد
general purpose interface bus U مسیر میانگیر همه منظوره
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
I hope it serves ( answerew ) your purpose ( meets your view ) . U امید وارم نظرتان را تأمین کند
Unimog [a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks] U یونیماک [حمل و نقل]
There is no point in his staying here . His staying here wont serve any purpose. U ماندن او در اینجا بی فایده است
machine U کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine U خطای ناشی از خرابی قطعه
machine U شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machine U شیارانداختن روی فلز
machine U بیت اجرا میشود
machine U تراشکاری کردن صیقل کردن
machine U کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machine U ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machine U ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machine U دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine U دستگاه
two way machine U ماشین دو راهه
machine U کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine U تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine U زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine U بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
machine U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U براده برداشتن
machine U دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine U تراشیدن ماشین
machine U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machine sensible U قابل درک توسط کامپیوتر
machine U یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine U نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine U ماشین
machine U فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
machine U عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine U تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine U خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine U زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
seeding machine U ماشین تخم کاری
reaping machine U ماشین درو
punching machine U دستگاه منگنه
seaming machine U ماشین درزگیری
scouring machine U ماشین سمباده
scouring machine U ماشین سایش
sanding machine U ماشین سنباده زنی وصیقل کاری
sandblast machine U ماشین ماسه پاش
punching machine U دستگاه پانچ
reeling machine U ماشین نخ پیچی
reeling machine U چرخک
punching machine U ماشین سوراخکن
machine instruction U دستورالعمل ماشین
machine operator U کارگردان ماشین
machine operator U اپراتوردستگاه
machine operator U اپراتور ماشین
machine operator U متصدی ماشین
machine oriented U ماشین گرا
machine readable U خواندنی توسط ماشین
machine readable U قابل خواندن توسط ماشین
machine recognization U بازشناختی توسط ماشین
machine representation U نمایش ماشیی
machine operating U عملکرد ماشین
machine oil U روغن ماشین
machine intelligence U هوش ماشین
machine interupption U وقفه ماشین
machine language U زبان ماشین
machine learning U فراگیری ماشین
machine number U عدد سرعت هواپیما
machine number U عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
machine ringing U زنگ ماشینی
machine run U رانش ماشین
machine run U اجرای ماشین
mortising machine U دستگاه کام کنی
mowing machine U ماشین علف چینی
mowing machine U علف چین
multi way machine U دستگاه چند راهه
object machine U ماشین مقصود
open machine U ماشین باز
planer machine U ماشین صفحه تراش
planing machine U ماشین کندگی
printer machine U ماشین چاپ
molding machine U دستگاه قالب گیری
milling machine U دستگاه فرز
machine shop U کارگاه محاسبات ماشینی
machine time U وقت ماشین
machine time U زمان ماشین کاری
machine translation U ترجمه ماشینی
machine welding U جوشکاری ماشینی
machine word U کلمه ماشین
milking machine U ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
milling machine U ماشین تراش
milling machine U ماشین فرز
printer machine U دستگاه چاپ
sequential machine U ماشین ترتیبی
pleating machine U دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
plaiting machine U دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
pleating machine U دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
plaiting machine U دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
cog in the machine <idiom> U قطرهای از دریا
synchronous machine U ماشین همزمان
kidney machine U ماشینکمکیبرایافرادبیمار
rowing machine U ماشینپایی
machine hall U راهرویماشین
fuelling machine U ماشینسوخت
fax machine U فاکس
accept machine دستگاه پذیرنده
dyeing machine U ماشین رنگرزی
sweeper [machine] U ماشین خاکروب
freezing machine U فریزر [غذا و آشپزخانه]
fax (machine) U دستگاه فکس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com