English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aircraft structure U ساختمان هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aircraft U هواپیما
aircraft U طیاره
aircraft alternation U اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
aircraft arresting U دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
aircraft arresting U دستگاه مهار هواپیما
anti aircraft U پدافند هوایی
anti aircraft U ضد هوایی
aircraft vectoring U کنترل مسیر سمتی هواپیما
aircraft arrestment U عملیات مهار هواپیما
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
aircraft accident U سانحه هوایی
aircraft carrier U carrier : syn
aircraft carriers U ناو هواپیمابر
active aircraft U هواپیمای فعال
active aircraft U هواپیمای درگیر در رزم
assault aircraft U هواپیمای هجومی
aircraft arrestment U مهارکردن هواپیما
aircraft battery U منبع الکتریکی برای هواپیما
aircraft vectoring U کنترل سمتی هواپیما
aircraft repair U تعمیر هواپیما
aircraft records U اسناد هواپیما
aircraft plumping U لوله کشی هواپیما
aircraft plotter U وسیله ترسیم مسیر هواپیما
aircraft plotter U وسیله ناوبر هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft section U قسمت هواپیمایی
aircraft inspection U بازرسی هواپیما
aircraft handover U تبادل کنترل هواپیما
aircraft handover U تعویض کنترل هواپیما
aircraft guide U مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
aircraft engine U موتور هواپیما
aircraft section U رسدهواپیمایی
aircraft defective U هواپیمای معیوب
aircraft specification U خصوصیات هواپیما
aircraft system U سیستم ساختمان هواپیما
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
aircraft rigging U تنظیم نهایی هواپیما
anti-aircraft U ضد هواپیما
landing aircraft U هواپیمای در حال فرود
aircraft carriers U carrier : syn
ultralight aircraft U هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
tailless aircraft U هواپیمای بی دم
tactical aircraft U هواپیمای جنگی
escort aircraft U هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
shipboard aircraft U هواپیمای ناو پایه
program aircraft U جمع کل هواپیماهای موجودیک کشور
one aircraft was shot down U سرنگون گردید
one aircraft was shot down U یک هواپیما
notional aircraft U هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
naval aircraft U هواپیمای ناوپایه
maritime aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
large aircraft U هواپیمای بزرگ
marine aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
lead aircraft U هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
unmanned aircraft U هواپیمای بدون سرنشین
aircraft carrier U ناو هواپیمابر
passenger aircraft U هواپیمای مسافربری
aircraft defective U هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
aircraft company U شرکت ساخت هواپیما [اقتصاد]
The aircraft got off the ground . U هواپیما اززمین بلند شد
civil aircraft U هواپیمای غیر نظامی
clean aircraft U هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
integrated aircraft U هواپیمای یک پارچه
axial of an aircraft U محور هواپیما
light aircraft U هواپیمای سبک
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
awaiting aircraft availability U زمان انتظار درخط تعمیر
lighter than air aircraft U هواپیمای سبکتر از هوا
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
heavier than air aircraft U هواپیمای سنگین تر از هوا
awaiting aircraft availability U زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
aircraft maintenance truck U کامیونتعمیرهوایی
control line aircraft U نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
variable geometry aircraft U هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
The lights of the aircraft were blinking. U چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
high tailed aircraft U هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
attack aircraft carrier U ناو هواپیمابر تهاجمی
rotary wing aircraft U هواپیما با بال گردنده
fixed wing aircraft U هواپیما با بال ثابت
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
aircraft modification and control U کنترل و هدایت هواپیما
aircraft gun laying U رادار هواپیما
aircraft accident report U گزارش سانحه هوایی
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
aircraft arresting gear U جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
aircraft arresting hook U قلاب مهار هواپیما
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft climb corridor U دالان صعود هواپیما
aircraft control unit U قسمت کنترل هواپیما
aircraft control unit U کابین کنترل هواپیما
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aircraft log book U بایگانیها هواپیما
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
structure U ساختار ساخت
structure U سبک
structure U پی ریزی کردن ساختار
structure U سازه
structure U بنیان
structure ساختار
structure U استخوان بندی
structure U سازمان سازمان دادن
structure U ساختمان اسکلت فلزی
structure U اساس
structure U چهارچوب دار [قالی]
structure U پیکره
structure U طریقه
structure U ساختمان
structure U سازمان
structure U ترکیب سبک
structure U ترتیب دادن یا سازماندهی به روش مشخص
structure U ساخت
structure U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure U تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
structure U روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
structure U تشکیلات دادن
structure U نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
structure U بنا
structure U ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structure U نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
population structure U ساخت جمعیت
population structure U ترکیب جمعیت
loop structure U ساختار حلقهای
power structure U ساخت قدرت
primary structure U ساختمان اصلی
primary structure U ساختمان اولیه
list structure U ساختار لیست
program structure U ساخت برنامه
pawn structure U ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
plex structure U ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
structure factor U عامل ساختار
nested structure U ساختار لانهای
market structure U ساخت بازار
market structure U بنیان بازار
network structure U ساختار شبکهای
nonisomorphic structure U ساختارهای ناهمریخت
nuclear structure U ساختار هستهای
nut structure U ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند
molecular structure U ساختار مولکولی
perceptual structure U ساخت ادراکی
personality structure U ساخت شخصیت
phrase structure U با ساخت عبارتی
mental structure U ساخت ذهنی
pyramidal structure U ساختار هرمی
tree structure U ساختاردرختی
unit structure U سازمان یکان
unit structure U استخوانبندی یکان
fabric structure U ساختارپارچه
metal structure U بنیانفلزی
structure of a plant U ساختمانگیاه
structure of the biosphere U چرخهزیستکره
support structure U ساختارپشتیانیکننده
tubular structure U ساختمانمیلهای
algebraic structure U ساختار جبری [ریاضی]
vase structure U بافت سه پوده گلدانی [در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.]
internal structure U سازه داخلی
structure [first order] U ساختار [ریاضی]
tree structure U ساختار درخت
tree structure U ساخت درختی
relational structure U ساختار رابطهای
ring structure U ساختار حلقهای
selection structure U ساختار گزینشی
sequence structure U ساختار ترتیبی
shell structure U ساختار لایهای
shell structure U ساختارپوستهای
simple structure U ساخت ساده
soil structure U ساختمان خاک
static structure U ساخت ایستا
structure chart U نمودار ساختار
structure of a poem U سبک یاساختمان شعر
structure of an animal U ساختمان
structure of an animal U جانور
super structure U روسازی
surface structure U روساخت
structure of a mushroom U ساختمانقارچ
age structure U ساختار سنی
database structure U ساختار پایگاه داده ها
data structure U ساختمان داده ها
data structure U ساختار داده ها
data structure U ساخت داده ها
crystalline structure U ساختاربلورین
crystalline structure U سازه بلوری ساختمان کریستالی
crystal structure U ساختار بلور
control structure U ساختارکنترل
decision structure U ساختار تصمیم
deep structure U ژرف ساخت
family structure U ساخت خانواده
factor structure U ساختار عاملی
electronic structure U ساختار الکترونی
economic structure U بنیان اقتصادی
economic structure U ساختار اقتصادی
dynamic structure U ساخت پویا
diamond structure U ساختارالماسی
diamond structure U ساختار الماس
control structure U ساختار کنترلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com