English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aircraft plotter U وسیله ناوبر هواپیما
aircraft plotter U وسیله ترسیم مسیر هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plotter U اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
plotter U وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
plotter U رسام که از قلمهای متحرک برای رسم تصویر روی کاغذ استفاده میکند
plotter U چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotter U با حرکت داده قلم به دو جهت و کاغذ ثابت
plotter U اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
plotter U وسیله جانبی کامپیوتر که بین دو مختصات خط مستقیم رسم میکند
plotter U رسم کننده
plotter U پلاتر
x y plotter U رسام مختصاتی
plotter U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter U نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
plotter U رسام
plotter U کشنده
plotter U توط ئه گر نقشه کش
plotter U وسیله ترسیم مسیر
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter U توط ئه گر
plotter U توطیه چیننده
plotter U رسامی که داده محل را با افزایش به محل فعلی اش دریافت میکند و نه به صورت مختصات جداگانه
ink plotter U رسام مرکبی
electrostatic plotter U رسام الکترواستاتیکی
attack plotter U ردنگار هدف
photo plotter U رسام نوری
flatbed plotter U رسام مسطح
incremental plotter U رسام نموی
drum plotter U کشنده طبله
attack plotter U وسیله ردنگار
drum plotter U رسام طبله
drum plotter U رسام استوانهای
digital plotter U رسام دیجیتالی
data plotter U رسم کننده داده ها
data plotter U رسام داده ها
curve plotter U منحنی کش
curve plotter U منحنی رسم کن
pen plotter U قلم رسام
plotter repeatability U قابلیت برگشت رسام
flat bed plotter U رسام با بستر تخت مسطح
aircraft U هواپیما
aircraft U طیاره
clean aircraft U هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
passenger aircraft U هواپیمای مسافربری
anti-aircraft U ضد هواپیما
civil aircraft U هواپیمای غیر نظامی
axial of an aircraft U محور هواپیما
assault aircraft U هواپیمای هجومی
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
anti aircraft U پدافند هوایی
anti aircraft U ضد هوایی
aircraft vectoring U کنترل مسیر سمتی هواپیما
aircraft vectoring U کنترل سمتی هواپیما
aircraft company U شرکت ساخت هواپیما [اقتصاد]
The aircraft got off the ground . U هواپیما اززمین بلند شد
one aircraft was shot down U سرنگون گردید
one aircraft was shot down U یک هواپیما
notional aircraft U هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
naval aircraft U هواپیمای ناوپایه
maritime aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
marine aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
lead aircraft U هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
large aircraft U هواپیمای بزرگ
landing aircraft U هواپیمای در حال فرود
integrated aircraft U هواپیمای یک پارچه
program aircraft U جمع کل هواپیماهای موجودیک کشور
shipboard aircraft U هواپیمای ناو پایه
tactical aircraft U هواپیمای جنگی
escort aircraft U هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
tailless aircraft U هواپیمای بی دم
ultralight aircraft U هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
unmanned aircraft U هواپیمای بدون سرنشین
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
aircraft system U سیستم ساختمان هواپیما
aircraft carrier U ناو هواپیمابر
aircraft arresting U دستگاه مهار هواپیما
aircraft arrestment U عملیات مهار هواپیما
aircraft arrestment U مهارکردن هواپیما
aircraft battery U منبع الکتریکی برای هواپیما
aircraft carriers U ناو هواپیمابر
aircraft defective U هواپیمای معیوب
aircraft defective U هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
aircraft engine U موتور هواپیما
aircraft guide U مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
aircraft arresting U دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
aircraft alternation U اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
aircraft accident U سانحه هوایی
aircraft carrier U carrier : syn
aircraft carriers U carrier : syn
active aircraft U هواپیمای فعال
active aircraft U هواپیمای درگیر در رزم
light aircraft U هواپیمای سبک
aircraft handover U تعویض کنترل هواپیما
aircraft handover U تبادل کنترل هواپیما
aircraft plumping U لوله کشی هواپیما
aircraft rigging U تنظیم نهایی هواپیما
aircraft records U اسناد هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft section U قسمت هواپیمایی
aircraft section U رسدهواپیمایی
aircraft inspection U بازرسی هواپیما
aircraft repair U تعمیر هواپیما
aircraft structure U ساختمان هواپیما
aircraft specification U خصوصیات هواپیما
variable geometry aircraft U هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
aircraft accident report U گزارش سانحه هوایی
attack aircraft carrier U ناو هواپیمابر تهاجمی
lighter than air aircraft U هواپیمای سبکتر از هوا
rotary wing aircraft U هواپیما با بال گردنده
The lights of the aircraft were blinking. U چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
aircraft gun laying U رادار هواپیما
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
aircraft maintenance truck U کامیونتعمیرهوایی
high tailed aircraft U هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aircraft modification and control U کنترل و هدایت هواپیما
heavier than air aircraft U هواپیمای سنگین تر از هوا
aircraft climb corridor U دالان صعود هواپیما
aircraft control unit U قسمت کنترل هواپیما
fixed wing aircraft U هواپیما با بال ثابت
aircraft control unit U کابین کنترل هواپیما
control line aircraft U نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
awaiting aircraft availability U زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
aircraft arresting gear U جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
aircraft arresting hook U قلاب مهار هواپیما
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
awaiting aircraft availability U زمان انتظار درخط تعمیر
aircraft log book U بایگانیها هواپیما
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com