English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aircraft carrier U ناو هواپیمابر
aircraft carrier U carrier : syn
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
attack aircraft carrier U ناو هواپیمابر تهاجمی
Other Matches
aircraft U طیاره
aircraft U هواپیما
aircraft plotter U وسیله ناوبر هواپیما
aircraft plotter U وسیله ترسیم مسیر هواپیما
aircraft plumping U لوله کشی هواپیما
aircraft records U اسناد هواپیما
aircraft repair U تعمیر هواپیما
aircraft rigging U تنظیم نهایی هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft section U قسمت هواپیمایی
aircraft section U رسدهواپیمایی
aircraft specification U خصوصیات هواپیما
aircraft inspection U بازرسی هواپیما
aircraft handover U تبادل کنترل هواپیما
aircraft arresting U دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
aircraft arresting U دستگاه مهار هواپیما
aircraft arrestment U عملیات مهار هواپیما
aircraft arrestment U مهارکردن هواپیما
aircraft battery U منبع الکتریکی برای هواپیما
aircraft defective U هواپیمای معیوب
aircraft defective U هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
aircraft engine U موتور هواپیما
aircraft guide U مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
aircraft handover U تعویض کنترل هواپیما
aircraft alternation U اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
aircraft structure U ساختمان هواپیما
aircraft system U سیستم ساختمان هواپیما
one aircraft was shot down U سرنگون گردید
one aircraft was shot down U یک هواپیما
notional aircraft U هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
naval aircraft U هواپیمای ناوپایه
maritime aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
marine aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
lead aircraft U هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
large aircraft U هواپیمای بزرگ
landing aircraft U هواپیمای در حال فرود
civil aircraft U هواپیمای غیر نظامی
clean aircraft U هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
integrated aircraft U هواپیمای یک پارچه
program aircraft U جمع کل هواپیماهای موجودیک کشور
shipboard aircraft U هواپیمای ناو پایه
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
aircraft vectoring U کنترل سمتی هواپیما
aircraft vectoring U کنترل مسیر سمتی هواپیما
anti aircraft U ضد هوایی
anti aircraft U پدافند هوایی
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
assault aircraft U هواپیمای هجومی
axial of an aircraft U محور هواپیما
unmanned aircraft U هواپیمای بدون سرنشین
ultralight aircraft U هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
tailless aircraft U هواپیمای بی دم
tactical aircraft U هواپیمای جنگی
escort aircraft U هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
The aircraft got off the ground . U هواپیما اززمین بلند شد
active aircraft U هواپیمای فعال
aircraft carriers U carrier : syn
active aircraft U هواپیمای درگیر در رزم
aircraft carriers U ناو هواپیمابر
light aircraft U هواپیمای سبک
passenger aircraft U هواپیمای مسافربری
aircraft company U شرکت ساخت هواپیما [اقتصاد]
anti-aircraft U ضد هواپیما
aircraft accident U سانحه هوایی
rotary wing aircraft U هواپیما با بال گردنده
aircraft log book U بایگانیها هواپیما
heavier than air aircraft U هواپیمای سنگین تر از هوا
awaiting aircraft availability U زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
variable geometry aircraft U هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
aircraft maintenance truck U کامیونتعمیرهوایی
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
lighter than air aircraft U هواپیمای سبکتر از هوا
high tailed aircraft U هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
awaiting aircraft availability U زمان انتظار درخط تعمیر
aircraft modification and control U کنترل و هدایت هواپیما
control line aircraft U نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
aircraft gun laying U رادار هواپیما
fixed wing aircraft U هواپیما با بال ثابت
aircraft arresting hook U قلاب مهار هواپیما
aircraft arresting gear U جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aircraft accident report U گزارش سانحه هوایی
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
The lights of the aircraft were blinking. U چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
aircraft climb corridor U دالان صعود هواپیما
aircraft control unit U قسمت کنترل هواپیما
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aircraft control unit U کابین کنترل هواپیما
carrier U فرستنده بار شرکت حمل و نقل
carrier U وسیله حمل و نقل
carrier U متصدی حمل و نقل
carrier U مکاری
carrier U حمل کننده
carrier U حامل
carrier U موج حام-ل
carrier U برنامه حامل میکرب
carrier U دستگاه کاریر
carrier U ناو هواپیمابر
carrier U باربر
carrier U نامه بر
carrier U حامل غلطک حمال
carrier U carrier aircraft
T carrier U استاندارد آمریکا برای خط وط ارسال داده دیجیتال مثل T, TC و استانداردهای سیگنال مربوط DS, DSC
carrier U ترک بند
carrier U 1-هر رسانه یا وسیلهای که قادربه ذخیره سازی داده است . 2-سیگنالهای دادهارسالی موج مانند
carrier U داده ارسالی موج مانند
carrier U سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carrier U ارسال داده ساده
carrier U مشابه 1595
carrier U پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier U فرکانس سیگنال پیش از تقسیم شدن
carrier U حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
carrier U وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
carrier U سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
carrier U روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
carrier U موسسه حمل و نقل
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
personnel carrier U نفربر
video carrier U حامل ویدئو
image carrier U حامل تصویر
hod carrier U ناوه کش
helicopter carrier U ناو هلیکوپتر بر
charge carrier U حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
fuse carrier U فیوزگیر
fuse carrier U نگهدارنده فیوز
free carrier U تحویل به حمل کننده کالا
suit carrier U پوششکتوشلوار
piton-carrier U میخحامل
troop carrier U نیرو بر
water carrier U دلو
oxygen carrier U اکسیژن بر
personnel carrier U خودرو نفربر
weapon carrier U کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
puck carrier U گوی دار
free carrier U یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
negative carrier U محلقرارگیرینگاتیو
lumber carrier U کشتی تیر بر
luggage carrier U ترک بند موتورسیکلت
sound carrier U حامل صوت
letter carrier U چاپار
letter carrier U نامه رسان پستچی
weapon carrier U حامل جنگ افزار
log carrier U حاملچوبگرد
destination carrier U کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
data carrier U حامل داده
bulk carrier U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
ball carrier U بازیگری که با توپ میدود
battery carrier U شاسی باتری
carrier company U تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
carrier detect U کشف حامل
carrier detect U تشخیص حامل
carrier frequency U بسامد حامل
carrier frequency U فرکانس حامل
carrier frequency U فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier frequency U فرکانس موج حامل
carrier gas U گاز حامل
attack carrier U ناو هواپیمابر افندی
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
carrier pigeon U کبوتر نامه بر
carrier pigeon U کبوتر قاصد
carrier pigeons U کبوتر نامه بر
carrier pigeons U کبوتر قاصد
actual carrier U موسسه حمل و نقل واقعی
air carrier U شرکت ترابری هوایی
ammunition carrier U مهمات بیار
ammunition carrier U خودرو مهمات کش
carrier handle U دستگیره حمل
carrier handle U دسته حمل
carrier sense U detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
common carrier U موسسه حمل و نقل عمومی
common carrier U مکاری
common carrier U متصدی حمل ونقل
common carrier U موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
common carrier U متصدی حمل ونقل حامل مشترک
carrier's risk U خطرات به عهده حمل کننده
color carrier U حامل رنگ
common carrier U گاراژ دار
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
contracting carrier U موسسه حمل و نقل موردقرارداد
data carrier U حامل داده ها
carrier system U سیستم حامل
data carrier U داده بر
carrier wave U موج حامل
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier's lien U در گرو شرکت حمل
carrier's risk U ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
combination carrier U کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
three-tier car carrier U حملماشینسهطبقه
anti submarine carrier U ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
color carrier reference U فاز مبنای حامل رنگ
breech block carrier U الات متحرک
carrier color signal U پیام رنگ تابی
carrier chrominance signal U پیام رنگ تابی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com