English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
air traffic regulation and identificatio U سیستم تشخیص و کنترل عبورو مرور هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
regulation U تنظیم
regulation U مقرره
regulation U قانون
regulation U دستور
regulation U نظامنامه مقررات و نظامات نظام تنظیم
regulation U مقررات
regulation U نظامنامه
regulation U تعدیل
regulation U قاعده
regulation U دستور قانون
regulation U پهنه تنظیم
regulation U ایین نامه
self regulation U خودگردانی
rheostat regulation U تنظیم با رئوستا
regulation clothing U لباس رسمی نظامی
regulation clothing U لباس فرم دریایی
thermostatic regulation U تنظیم با دماپای
third brush regulation U تنظیم با زغال اضافی
hand regulation U تنظیم با دست
government regulation U مقررات دولتی
draft regulation U طرح ایین نامه
disciplinary regulation U مقررات انضباطی
army regulation U نظام نامه ارتشی
army regulation U مقررات ارتشی
automatic regulation U تنظیم خودکار
voltage regulation U تنظیم ولتاژ
on board regulation U تنظیمی که در ان هر برد داخل یک سیستم تنظیم کننده ولتاژخاص خود را دارد
stop charge regulation U تنظیم با قطع جریان
constant amperage regulation U تنظیم با امپر ثابت
magnetic furnace regulation U تنظیم کوره مغناطیسی
vibrating relay regulation U تنظیم با رله لرزنده
constant speed regulation U تنظیم با سرعت ثابت
cam type regulation U تنظیم بادامکی
ampere hour meter regulation U تنظیم امپر- ساعت سنج
traffic U تردد کردن
one-way traffic U عبوریکطرفه
traffic U عبو ومرور وسائط نقلیه
traffic U امد وشد رفت وامد
traffic U تجارت غیرقانونی
traffic U تجمع مدافعان
traffic U رفت و امد
traffic U تجارت
traffic U مبادله کالا
traffic U گذشتن
through traffic U عبور یکسره
traffic U امد و شد
traffic U امد و رفت
traffic U عبور و مرور
traffic U امد وشدکردن
traffic U مخابره
traffic U ترافیک
two-way traffic U محلعبوردوطرفه
traffic U کالا
traffic U داد وستدارتباط کسب
through traffic U ترافیک ترانزیتی
through traffic U امد و رفت ترانزیتی
through traffic U شد امد ترانزیتی
traffic U رفت و امد وسایل نقلیه
traffic U تجارت هدایت شده
traffic U تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
traffic U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
traffic U داده پیام دریافتی
traffic U مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
traffic U اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود
traffic U شد وامد
traffic U انتقال دریانوردی
traffic U حرکت سیر
traffic U نقل
traffic U امد و شد حمل و نقل
traffic signal U نشانه روشن
traffic peak U حداکثر عبور و مرور
traffic jam U ترافیکوراهبندانسنگین
traffic warden U فردیکهمفمورکنترلنحوهپارکاتومبیلهااست
Is there a road with little traffic? U آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
traffic volume U حجم امد و شد
Is there a road with little traffic? U آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
traffic designer U نقشه کش رفت و امد
traffic peak U تیزه شد امد
traffic post U پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
traffic volume U بار شد و امد
traffic sign U علامت عبور و مرور
traffic signal U علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
traffic stud U گلمیخ چهارگوش
traffic stud U سنگ راه
traffic signal U چراغ راهنمایی
traffic stream U جریان رفت و امد
transit traffic U عبور ترانزیتی
traffic lanes U خطترافیک
traffic release U ساعت عبور ازاد خودروها
traffic sign U تابلو علایم
merging traffic U ترافیکخیابانفرعیاتوبان
traffic circles U دایرهی یک طرفه
traffic circle U دایرهی یک طرفه
traffic sign U لوحه نشانه گذاری
traffic sign U تابلو نشانه گذاری
traffic stream U جریان امد و شد
moving traffic U ترافیک در حال حرکت
to regulate the traffic U [جریان] ترافیک را کنترل کرن
to be closed to [all] traffic U برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
to open something to [the] traffic U چیزی را برای [دسترسی به] ترافیک باز کردن
The traffic is heavy. U ترافیک سنگین است.
turning traffic U ترافیک پیچ دار
traffic lane U یک خط جاده برای یک مسیر
to direct traffic through U ترافیک را از طریق...هدایت کردن
street traffic U ترافیک [جاده]
street traffic U رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
There is heavy traffic. U ترافیک سنگین است.
stop-and-go traffic U ترافیک سپر به سپر
dense traffic U ترافیک سنگین
heavy traffic U ترافیک سنگین
traffic congestion U راهبندان سنگین
emerging traffic U جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
merging traffic U ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
incoming traffic U جاده وسایل که می آیند
outgoing traffic U جاده به راستای بیرونی
air traffic U رفت و آمد هواپیمایی
container traffic U تراکم حمل و نقل کانتینرها
eligible traffic U عبور و مرور مجاز
induced traffic U ترافیک القایی
local traffic U رفت و امد محلی
motor traffic U رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
motor traffic U رفت و امداتومبیلها
traffic lights U چراغ راهنمایی
public traffic U رفت و امد همگانی
railway traffic U امد و شد راه اهن
railway traffic U عبور ومرور راه اهن حمل و نقل راه اهن
road traffic U رفت و امد خیابان
road traffic U ترافیک جاده ترافیک خیابان
road traffic U امد وشد خیابان
telecommunication traffic U ترافیک ارتباطات
inbound traffic U مسیر خارج از کشور
inbound traffic U مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
bus traffic U رفت و امد اتوبوسها
bus traffic U عبور و مرور اتوبوسها
airfield traffic U عبورو مرور در فرودگاه
airfield traffic U عبور و مرور فرودگاه
density of traffic U تراکم رفت و امد
density of traffic U تراکم ترافیک
density of traffic U پر پشتی امد و شد
eligible traffic U حد عبورمجاز مسیرها
freight traffic U رفت و امد بار
generated traffic U شد امد ایجادی
gyratory traffic U امد و شد چرخنده
gyratory traffic U شد امدچرخشی
traffic light U چراغ راهنمایی
telecommunication traffic U ترافیک مخابرات
traffic paint U خط کشی راه
traffic density U تراکم عبور و مرور
traffic density U شدت عبور و مرور
traffic density U تراکم امد و شد
traffic density U فشار امد وشد
traffic density U سنگینی شد امد
traffic density U پرپشتی شد امد
traffic flow U کشش ترافیک
traffic flow U کشش عبور ومرور
traffic induit U ترافیک القایی
traffic induit U شد امد القایی
traffic intensity U شدت عبور و مرور
traffic island U بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
traffic lane U مسیر عبور و مرور
traffic lane U خط شد امد
traffic density U تکاشف عبور و مرور
telephone traffic U ترافیک تلفنی
tidal traffic U امد و شد ناقرینه
tidal traffic U شد امدنابرابر
traffic control U کنترل عبور و مرور
traffic control U کنترل ترافیک
traffic control U کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
traffic court U دادگاه تخلفات رانندگی
traffic court U دادگاه عبور و مرور
traffic cut U گره شد امد
traffic cut U تقاطع دو جریان عبور و مرور
traffic court U دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
airport traffic area U منطقه مخصوص عبور ومرور در فرودگاه
broken traffic line U خط چین برای امد و شد
broken traffic line U خط گسسته برای امد و شد
commercial road traffic U ترافیک جاده تجاری
to regulate the flow of traffic U [جریان] ترافیک را کنترل کرن
goods traffic [British E] U حمل و نقل بار
rush-hour traffic U ساعت شلوغی ترافیک
air-traffic control U کنترل عبور و مرور هوایی
air traffic control U کنترل عبور و مرور هوایی
rush-hour traffic U وقت شلوغ رفت و آمد
traffic on public roads U ترافیک [جاده]
air traffic section U قسمت کنترل عبور و مرورهوایی
traffic on public roads U رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
goods traffic [British E] U رفت و آمد بار
a low-traffic road U خیابان کم رفت و آمد
daylight traffic line U خط منع ایاب ذهاب روزانه
domestic air traffic U خطوط هوایی داخلی
domestic air traffic U رفت وامد هواپیماهای داخلی
high speed traffic U ترافیک سریع
high speed traffic U رفت و امدسریع
high speed traffic U امد شد سریع
piggy back traffic U حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
road traffic offences U جرائم راهنمایی و رانندگی
telephone traffic recorder U ثبات ترافیک
traffic signals ahead U چراغراهنمایپیشرواست
continuous traffic line U خط پیوسته امد و شد
continuous traffic line U خط پر امد و شد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com