Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
air relief cock
U
مجرای تهویه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cock
U
کج نهادگی کلاه
cock-up
U
سر در گمی
cock-up
U
خر تو خر
cock
خروس
cock
پرنده نر
cock
U
چخماق تفنگ
cock
U
:مثل خروس جنگیدن گوش ها را تیز وراست کردن
cock
U
کج نهادن
cock
U
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cock
U
مسلح کردن
cock-up
U
شلوغی
cock
U
یک وری کردن
to cock something up
U
تباهی کردن
to cock something up
U
بهم زدن چیزی
to cock something up
U
زیرورو کردن چیزی
cock horse
U
اسپ
cock horse
U
اسب چوبی
cock pheasant
U
قرقاول نر
cock loft
U
اطاق زیرشیروانی
cock of the walk
U
پهلوان میدان
cock fighting
U
بهم انداختن خروسان
cock a hoop
U
سرمست
cock boat
U
کرجی کوچک
cock eyed
U
لوچ
cock eyed
U
احمق
cock eyed
U
کودن
cock eyed
U
ناجور
cock feather
U
پر وصل به کمان
cock fight
U
جنگ خروسان
cock fighting
U
خروس بازی
drain cock
U
لوله تخلیه
discharge cock
U
شیر تخلیه
pete cock
U
شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
pete cock
U
شیربخار
sea cock
U
شیر دریا
shuttle cock
U
توپ بدمینتون
stop cock
U
شیر بستن جریان اب
stop cock
U
شیرسماوری
stop cock
U
شیر
weather cock
U
باد نما ادم دمدمی مزاج
cock-ups
U
خر تو خر
cock-ups
U
سر در گمی
pet cock
U
شیر هوا
pet cock
U
شیر بخار
moor cock
U
خروس کولی
fighting cock
U
خروس جنگی
game cock
U
خروس جنگی
gauge cock
U
اندازه نما
gland cock
U
شیر جعبه اببندی
pete cock
U
شیر هوا
hay cock
U
کومه مخروطی از علف خشک علف
hay cock
U
تل علف
hay cock
U
پشته علف
heath cock
U
خروس کولی باقرقره سیاه نر
hen and cock
U
مرغ وخروس
cock-ups
U
شلوغی
cock a hoop
U
شادومغرور
cock a hoop
U
لافزن
cock-a-hoop
U
بادکنان
air cock
U
شیر هواگیری
at half cock
U
از بند دوم رد شده
cock-a-hoop
U
شادی کنان
bibb cock
U
شیر اب سرکج
turkey cock
U
بوقلمون نر
half cock
U
چخماق در حال نیم پا
cock-and-bull stories
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock and bull story
U
چاخان
cock-and-bull story
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull story
U
چاخان
oil drain cock
U
شیر تخلیه روغن
cock-and-bull stories
U
چاخان
cock and bull story
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock a doodle doo
U
نامی که بچه بخروس میدهد
cock a doodle doo
U
قوقو
relief
U
رفع نگرانی
relief
U
کاهش
relief
U
تحفیف
relief
U
معافیت
relief
U
رهایی
relief
U
مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
relief
U
شکل فاهری و پست و بلندی
relief well
U
چاه بارشکن
relief well
U
چاه تخلیه
relief
U
حجاری برجسته
relief
U
نقشه برداری عوارض زمین
relief
U
تسکینی
relief
U
جانشین
relief
U
امداد
relief
U
کمک
relief
U
تسکین
relief
U
خط بر جسته
relief
U
برجسته کاری
relief
U
تشفی
relief
U
اعانه
relief
U
فراغت ازادی
relief
U
راحتی
relief
U
اسودگی
relief
U
ترمیم اسایش خاطر
relief
U
نقش یا گل برجسته
[این امر در فرشبافی بیشتر در هنگام بافت چهره انسان، گاه نقوش حیوانات و یا استفاده از آیات، کلمات و شعر در متن و یا حاشیه فرش بکار می رود.]
relief
U
گره گشایی جبران
relief well
U
چاه فشارشکن
relief
U
کم کردن
relief
U
خلاص کردن
in relief
U
بطور برجسته
by way of relief
U
برای تنوع
in relief
U
برجسته
out relief
U
دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
by product cock oven plant
U
محصولات فرعی کک سازی
half relief
U
نیم برجسته
emergency relief
U
رهایی ازمصایب غیر مترقبه
bas relief
U
برجسته کوتاه
work relief
U
استراحت توام با کار
to stand out in relief
U
برجسته یا روشن بودن
to bring out in relief
U
برجسته یا روشن کردن
terrain relief
U
پستی وبلندی زمین
terrain relief
U
شکل فاهری زمین
emergency relief
U
رهایی از بلایا
relief
[from pain]
U
کاهش درد
relief
[from pain]
U
تسکین
[درد]
high relief
U
برجستگی زیاد
bas-relief
U
برجسته کاری
basso relief
U
برجسته کوتاه
bas-relief
U
نقش کم برجسته
bas-relief
U
برجسته کوتاه
bas relief
U
نقش کم برجسته
relief fund
U
وجوه اعانه
eleemosinary relief
U
دستگیری خیر خواهانه یامجانی
debt relief
U
صرف نظر از بدهکاری
debt relief
U
بخشش بدهکای
tax relief
U
کاهشمبلغمالیاتی
relief printing
U
چاپگربرجسته
stucco relief
U
گچبریهای برجسته
high relief
U
نقوش برجسته
relief in place
U
تعویض در محل
relief hole
U
سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
narrative relief
U
نقش برجسته توصیفی
relief emboss
U
نقشه برجسته
relief emboss
U
برجسته
relief commander
U
گروهبان پاسدار یا پاسبخش
relief angle
U
زاویه خلاصی
relief angle
U
زاویه ازاد
refugee relief
U
کمک به پناهندگان و فراریان ازمنطقه جنگی
refugee relief
U
نجات پناهندگان
mezzo relief
U
نیم برجسته
narrative relief
U
نقش برجسته روایتی
outdoor relief
U
اعانه بمردمی که بیرون ازبنگاه اعانه زندگی می کنند
pauper relief
U
اعانه
relief in place
U
تعویض یکانها در محل
relief interval
U
استراحت متناوب
relief map
U
نقشه برجسته
high relief
U
نقش تمام برجسته
shaded relief
U
عوارض مشخص یا بسیارناهموار
low relief
U
نقش نیم برجسته
pauper relief
U
بینوایان
relief valve
U
شیر خلاص
relief valve
U
شیر فشارشکن
relief valve
U
شیر اطمینان
relief time
U
زمان استراحت
relief map
U
نقشه برجسته نما
relief maps
U
نقشههای توپوگرافی نقشههای هندسی زمین
relief of sentry
U
عوض نگهبان
discomfort relief ratio
U
بهر راحتی- ناراحتی
prossure relief valve
U
شیر خلاص فشار
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pressure relief valve
U
دریچهتخلیهفشار
pressure-relief valve
U
دریچهتخلیهفشار
air relief valve
U
دریچههوا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com