English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
administration of estate U اداره ترکه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
administration U حکومت
administration U سوگند دادن
administration U تصفیه
administration U وصایت
administration U تقسیمات جزء وزارتخانه ها درشهرها
administration U فرمداری
administration U اجرا
administration U مدیریت
administration U اداره امور یکانها
administration U اداره کردن
administration U اجرا کردن
administration U اجرا الغاء
administration U ادارهء کل
administration U سرپرستی
administration of a will U اجرای وصیت نامه
letters of administration U قیم نامه
educational administration U مدیریت اموزشی
administration of justice U احقاق حق
administration of justice U اجرای عدالت
administration building U قسمت اداری
letters of administration U اختیارنامه قیمومت
letters of administration U سند مدیریت ترکه
letters of administration U حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
special administration U اداره قسمت خاصی از ترکه
tax administration U اداره امور مالیات
tax administration U مسائل اجرایی مالیات
administration building U ساختمان اداری
general administration cost U هزینه عمومی اداری
estate at will U اجاره مشروط
estate at will U در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
one third of estate U ثلث ترکه
one third of estate U ثلث
third estate U عوام
estate U ماترک
estate U ملک
estate U املاک
estate U دارایی
estate U دسته طبقه
estate U حالت
estate U وضعیت
estate U دارائی فردمتوفی
estate U دارائی
real estate U املاک و ساختمان
separate estate U اموال شخصی زن
partition of an estate U افراز ملک
one thrid of the estate U ثلث ترکه
real estate U مال غیرمنقول
life estate U حق عمری
life estate U عمری
real estate U املاک و مستغلات
real estate U مستغل
real estate U خرید زمین
real estate U زمین
real estate U ملک
winding up an estate U تقسیم مال بین غرماء
real estate U مستغلات
trading estate U ملکتجاری
industrial estate U محوطهصنعتی
estate agent U فروشندهزمینوملک
estate cars U اتومبیل استیشن
real estate U معاملات زمین
housing estate U محوطهی خانه سازی
fourth estate U رکن چهارم مشروطیت
fourth estate U نشریات ملی
estate in dower U میراث قانونی زوجه
estate in common U مالکیت مشاع
estate in common U درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
estate in common U اشتراک در مالکیت زمین
estate for years U حق رقبی
estate for life U حق عمری
estate duty U مالیات ارث
estate duty U مالیات بر ارث
estate by curtesy U در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
estate by curtesy U میراث قانونی زوج
equitable estate U در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
equitable estate U عین مرهونه
distribution of the estate U تقسیم ترکه
estate in fee U مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
an insolvent estate U دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
fourth estate U مطبوعات عمومی
estate tax U مالیات مستغلات
estate tax U مالیات بر املاک
estate of a deceased U ماترک
estate of a deceased U ترکه
estate in reversion U هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
estate in reversion U هبه قابل رجوع از جانب واهب
estate in remainder U ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
estate in remainder U تملک معلق
benefical owner of an estate U مالک بهره برداریک دارایی
real estate tax U مالیات بر مستغلات
estate in joint tenancy U واگذاری مشاع
to let something [British E] [Real Estate] U اجاره دادن چیزی
to let something [British E] [Real Estate] U کرایه دادن چیزی
real estate broker U واسطه املاک
real estate agency U بنگاه معاملات املاک
estate in joint tenancy U در CLواگذاری ملکی را به دو یا چندنفر گویند
original and derivative estate U اصل مال یا نمائات یا منافع ان
original and derivative estate U مال اصلی و مال فرعی
real estate broker U دلال اموال غیرمنقول
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com