English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
active storage U گنجایش مفید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
active U موثر
active U کارگر
active U پرتحرک
active U اکتیو
active U اژیر کنشی کاریک
active U فایلی که روی آن کار انجام میشود
active U دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
active U اطلاعات را رد و بدل میکند
active U مشغول یا در حین کار یا در حین استفاده
self active U فاعل در نفس خود
active U یکان کادر
active U نظامی کادر
active U هدف فعال خط مشی فعال
active U کاری
active U ساعی
active U فعال
active حاضر بخدمت
active U دایر
active U تنزل بردار
active U باربح
active U معلوم
active U متعدی مولد
active U کنش ور
active U عامل
active U فعال کنشی
active U کنش گر
active conductor U سیم برق دار
active current U شدت موثر
active database U پایگاه دادههای فعال
active defense U پدافند عامل
active component U مولفه موثر
active defense U دفاع عامل
active device U دستگاه فعال
active device U دستگاه کنشی
active duty U خدمت کادر ثابت
active duty U ارتش کادر
active program U برنامه فعال
active centers U مراکز فعال
active center U مرکز فعال
active cell U خانه کاری
active army U ارتش کادر
active army U ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
active avoidance U اجتناب فعال
active balance U مانده فعال
active balance U موازنه مثبت
active balance U مانده مثبت
active program U برنامه دائر
active carbon U کربن فعال
active cell U سلول فعال
active cell U سل فعال
active area U ناحیه فعال
active site U محل فعال
active installation U تاسیسات فعال
active installation U قسمت فعال
active lines U خطهای فعال
active list U فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
active material U ماده موثر
active material U مواد عامل
active material U موادی که خاصیت تجزیه دارند
active mine U مین فعال
active mine U مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
active officer U افسر کادر
active officer U افسر کادر ثابت
active index U شاخص فعال
active index U ایندکس فعال
active element U عنصر فعال
active element U عنصر کنشی
active element U مولفه موثر
active element U عنصر عامل
active element U عنصر عمل کننده
active emf U نیروی برق رانی موثر
active file U پرونده فعال
active file U فایل فعال
active power U توان موثر
active hydrogen U هیدروژن فعال
active plate U صفحه موثر
active service U خدمت زیر پرچم
active force U نیروی فعال
an active volcano U اتشفشان در حال کار یاروشن
an active remedy U درمان کاری
active capacity U گنجایش مفید
an active remedy U چاره موثر
an active man U مرد ساعی
an active man U مرد کاری
an active debt U بدهی با ربح
active zone of well U حوزهای که چاه را تغذیه میکند
politically active U از لحاظ سیاسی پرتحرک
active service U خدمت کادرثابت
radio active U رادیواکتیو
radio active U دارای تشعشع اتمی
the active voice U معلوم
the active voice U فعل معلوم
verb active U فعل معلوم
verb active U فعل متعدی
optically active U فعال نوری
pro-active U گرایش به ایجاد وقایع
active tracking U مولدردیاب
active zone of well U حوزه فعال چاه
active window U پنجره فعال
active vocabulary U واژگان فعال
active sodomy U لواط
active sodomy U بچه بازی
active site U موضع فعال
active rope U طناب اصلی کوهنوردی
active a ccount U حساب متحرک یا جاری
active absorption U جذب فعال
active aircraft U هواپیمای فعال
active aircraft U هواپیمای درگیر در رزم
active algolagnia U ازارگری جنسی
active analysis U تحلیل فعال
active sodomy U لواطه
active sonar U سونار فعال
active status U خط مشی فعال توپخانه
active status U وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
active stock U موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
active stock U موجودی فعال
active sonar U ردیاب فعال
active sonar U رادار دریایی فعال
active therapy U درمان فعال
surface active agents U مواد فعال در سطح
active earth pressure U رانش محرک خاک
active homing guidance U هدایت خودکار با استفاده ازامواج ارسالی یا دریافتی
active earth pressure U رانش موثر خاک
active earth pressure U فشار عامل خاک
active participial abjective U صفت اسم فاعلی
active participial abjective U اسم فاعلی که بطورصفات بکار رود
the active powers of the mind U قوای عامله متحر
active air defense U پدافند عامل هوایی
active acoustic torpedo U اژدر صوتی عامل
active labor force U نیروی کار فعال
active earth pressure U رانش کاری خاک
active duty for training U اموزش زیر پرچم
active federal service U خدمت کادر
active fiscal policy U منظوردخالت فعالانه دولت درارتباط با تغییر مالیاتها ومخارج
active fiscal policy U سیاست مالی فعال
active federal service U قسمت کادر
command active sonobuoy system U وسیله اکتشاف زیردریایی
storage U انبارش
storage U انبار کردن
storage U بخشی از حافظه برای ذخیره اطلاعات
storage U TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
storage U مخزن
storage U ذخیره سازی انبار کالا
storage U انباره
storage U مشابه 9641
storage U حافظهای که نیاز دارد محتوایش مرتب بهنگام شود
storage U هر رسانه ذخیره سازی داده
storage U که حافظه اصلی و سریع کامپیوتر نیست
storage U انبار
storage U اندوزش
storage U ذخیره کردن
storage U ذخیره کردن ذخیره
storage U خزانه
storage U نگهداری
storage U ذخیره سازی داده به صورتی که به آن امکان پردازش دیرتر داده میشود
storage U فضای موقت حافظه برای داده هایی که در حال حاضر پردازش می شوند
storage U نحوه اختصاص حافظه به کاربران مختلف , مثل برنامه ها , متغیرها, داده ,.....
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
storage U حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد
storage U رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
storage U ذخیره سازی
storage U می نیست
storage U حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفاده بعدی ذخیره شده اند
storage U وسیله ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دستیابی است
storage U فضای لازم برای ذخیره سازی داده
storage U تعداد بیتهایی که در واحد فضای ذخیره سازی رسانه قابل ضبط است
storage U چاپ محتوای فضای ذخیره سازی
storage U فضای ذخیره سازی داده که بیشتر از یک میلیون میلیون بیت داده میتواند ذخیره کند
storage U دیسک برای ذخیره داده
storage U مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند
storage U هر وسیلهای که میتواند داده ذخیره کند و در صورت نیاز بازیابی کند
storage U ذخیره داده برای مدت زمان طولانی
storage bunker U دخیره
storage capacity U گنجایش انباره
storage bunker U انبار
storage fragmentation U تکه تکه شدن انباره
storage block U بلوک ذخیره
storage circuit U مدار ذخیره
storage battery U باتری بارشدنی
storage battery U اکولاموتور
storage capacity U فرفیت انباره
storage dump U روبرداری حافظه
storage device U دستگاه ذخیره سازی
storage device U دستگاه ذخیره
storage device U دستگاه انبارش
storage cycle U سیکل انباره
storage cycle U چرخه انباره
storage costs U هزینههای انبارداری
storage device U انباره
storage compaction U فشردگی انباره
storage device U دستگاه انباره
storage cell U سلول انباره
storage cell U باتری
storage cell U پیل باتری
storage cell U یاخته انباره
storage battery U انباره
storage battery U باتری انبارهای
storage array U ارایه انباره
secondary storage U انباره ثانویه
seasonal storage U مخزن فصلی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com