English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To review the past in ones minds eye . U گذشته را از نظر گذراندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
minds U مغز فهم
minds U تذکر دادن مراقب بودن
minds U فکر چیزی را کردن یاداوری کردن
minds U خیال
minds U ذهن
minds U خاطر
minds U فکر
to be in two minds U دو دل بودن
minds U موافبت کردن ملتفت بودن
minds U اعتناء کردن به حذر کردن از
minds U تصمیم داشتن
minds U رای
minds U نیت
minds U نگهداری کردن رسیدگی کردن به
minds U در نظر داشتن
minds U نظر
time out of minds U عهد دقیانوس
time out of minds U زمانی که کسی یاد ندارد
so many menŠso many minds U عقیده بیشتر
so many menŠso many minds U هر چه اشخاص بیشتر
great minds U مردمان با کله یا فکور
To be in two minds about something . To be undecided. To waver and vacI'llate. U دو دل بودن
As the debate unfolds citizens will make up their own minds. U در طول بحث شهروند ها خودشان تصمیم خواهند گرفت.
review U انتقاد کردن
review U بررسی کردن مرور
review U بررسی
review U دوره کردن
review U بازبین
review U مقالات انتقادی نوشتن
review U بازدیدکردن
review U سان دیدن
review U مرورکردن
review U مرور
review U مجله
review U رژه نشریه
review U تجدید نظر
review U بازدید
review U بازدید انتقاد کردن
review U مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
review U تجدید نظرکردن
review U تجدید
review U 3 parade
review U بازدید رسمی یاسان رسمی
review U تجدید نظر دوره کردن
review order U لباس وتجهیزات و وسائل کامل
formal review U بررسی رسمی
it is not subject to review U تجدید نظر
it is not subject to review U دران روا نیست
judicial review U تجدید نظر قضائی
to pass in review U سان دیدن
market review U بررسی بازار
olympic review U نشریه رسمی کمیته بین المللی المپیک
pass in review U رژه رفتن
pass in review U دفیله رفتن فرمان به رژه
review order U لباس وتحملات سان
formal review U سان رسمی
court of review U دادگاه تجدید نظر
book review U انتقاد از کتاب
book review U مقاله درباره کتاب
informal design review U مرور غیررسمی طرح
post implementation review U ارزیابی یک سیستم پس از این که برای چندین ماه مورداستفاده قرار گرفته است
program evaluation review technique (per U روش ارزیابی و بررسی برنامه
past U پایان یافته
past U گذشته
past U بعد از مافوق
past U درماورای
past U گذشته از ماورای
what by gone or past U مافات
past U دور از پیش از
what is the past of go U چیست
past U ماضی
past U سابقه
past U پیشینه وابسته بزمان گذشته
the past U چیزی که در گذشته پیش آمد و تمام شد
past U پیش ماقبل
What is past is past . what is gone is gone . U گذشته ها گذشته
Due to the review security procedures were modified . U به علت بررسی روش های امنیتی اصلاح شدند.
past or preterite d. U ماضی مطلق
the present and the past U اکنون و گذشته
the year past U سال گذشته
the present and the past U حال و گذشته
the present and the past U گذشته و حال
past tense U زمان گذشته
He is past work. U دیگر از سن کار کردنش گذشته
During the past few days. U طی چند روز گذشته
In the course of the past centuries. U درطی قرنهای گذشته
past participle U اسم مفعول
we cannot undo the past U اب رفته بجوی برنمیگردد
we cannot undo the past U چیز گذشته را نمیتوان برگرداند
to sweep past U تندگذاشتن
to sweep past U اسان رفتن
past perfect U ماضی بعید
to rank past U رژه رفتن
to march past U رژه رفتن
to file past U رژه رفتن
past participles U اسم مفعول
the past tense U زمان گذشته
the past tense U زمان ماضی ماضی مطلق
past master U استاد قدیمی
past masters U استاد پیشین
it is 0 minutes past four U ده دقیقه از چهار می گذرد
it is minutes past U ساعت سه وپنج دقیقه است 5دقیقه از3 گذشته است
i went past the house U از پهلوی ان خانه رد شدم
he is a past master in U او در استاد یا کهنه کار است
half past two U دوونیم
past masters U استاد قدیمی
for some time past U درگذشته
for some time past U مدتی
for some time past U تا چندی پیش
file past U رژه رفتن
it is past all hope U جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
it is past cure U از علاجش گذشته است مافوق انست که بتوان علاج کرد
past performances U سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
past years U سالهای گذشته
see in the past makes saw U فعل see در گذشته sawمیشود
it is past reclaim U دیگر قابل اصلاح یااستردادنیست
march past U رژه رفتن
march past U رژه
make up for the past U جبران مافات کردن
past master U استاد پیشین
it is past reclaim U دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
spike past the block U ابشار را پشت پای مدافعان کوبیدن
Whistle past the graveyard <idiom> U تلاش برای بشاش ماندن در اوضاع وخیم
her prime of life is past U عنفوان جوانی وی گذشته است
put (something) past someone (negative) <idiom> U ازکار شخص متعجب شدن
on old woman past sixty U پیرزنی بیش از شصت سال داشت
We are past that sort of thing . U دیگر این کارها از ماگذشته
past perfect tense U ماضی بعید
In times past . In olden days . U درروزگاران قدیم
I walked past the shop ( store ) . U از جلوی فروشگاه گذشتم
There was too muh greed in the past, and now the chickens are coming hoe to roost with crime and corruption soaring. U در گذشته طمع ورزی زیاد بود و حالا با افزایش جنایت و فساد باید تاوان پس دهیم.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com