English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
This dictionary is published(printed) in three volumes. U این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
published U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published U چاپ کردن
published U انتشار دادن
published U طراحی , توید و چاپ متن با نرم افزار خاص کامپیوتر کوچک و چاپگر
published U تولید و فروش نرم افزار
published U طبع ونشر کردن منتشر کردن
dictionary U فرهنگ
dictionary U قاموس
dictionary U فرهنگ لغات
dictionary U کتاب لغت واژه نامه
an a to a dictionary U ضمیمه فرهنگ
an a to a dictionary U ذیل یاملحقات فرهنگ
dictionary U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionary U واژه نامه
dictionary U فرهنگ لغات
dictionary U دیکشنری
dictionary U لغت نامه
dictionary U کتاب لغت
dictionary U قاموس
lexicon [dictionary] U فرهنگ لغات
lexicon [dictionary] U کتاب لغت
lexicon [dictionary] U قاموس
data dictionary U فرهنگ داده ها
lexicon [dictionary] U لغت نامه
lexicon [dictionary] U دیکشنری
lexicon [dictionary] U واژه نامه
data dictionary U لغت نامه داده
data dictionary U فهرست داده ها
walking dictionary U فرهنگ متحرک
rhyming dictionary U بخت
dictionary program U برنامه فرهنگ لغات
dictionary sort U ترتیب واژه نامهای
rhyming dictionary U فرهنگ قوافی
A dictionary tell you what words mean . U فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
This dictionary has many examples of how idioms are used . U این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
eeglish persian dictionary U فرهنگ انگلیسی به فارسی
dictionary of occupational titles U واژگان عنوانهای شغلی
data directory dictionary U فهرست لغت نامه داده ها
volumes U جلدکتاب
in volumes f. U در 6جلد ورق بزرگ
volumes U درجه صدا جلد
volumes U مقدار
volumes U گشایش
volumes U نام انتساب شده به دیسک یا نوار مشخص
volumes U دیسک یا نوار یا وسیله ذخیره سازی
volumes U کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
volumes U برچسب
volumes U تعداد میزان
volumes U قدرت دستگاه مخابراتی
volumes U دفتر
volumes U حجم
volumes U توده
volumes U کتاب برحجم افزودن
volumes U برزگ شدن
volumes U بصورت مجلد دراوردن
volumes U بلندی صدا
volumes U مجلد
volumes U فرفیت
volumes U جلد
volumes U میزان
to speak volumes [for] U کاملأ واضح بیان کردن [اصطلاح مجازی]
That speaks volumes. <idiom> U چیزی را کاملأ واضح بیان می کند.
printed U طبع
printed U روش ترتیب دادن به متن هنگام چاپ
printed U طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
printed U کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست
printed U عنوان و..
printed U فایل در صف چاپ که حاوی تمام حروف که کنترل چاپگر است که برای چاپ یک متن یا صفحه لازم است
printed U تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U به italic
printed U برود
printed U توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
printed U حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
printed U چاپ
printed U منتشرکردن
printed U ماشین کردن
printed U باسمه
printed U گراوور
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U به جای چاپ یک حرف
printed U عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد
printed U بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
printed U کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده
printed U قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
printed U معمولا با معیار نقط ه در اینچ
printed U فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
printed U پس از اتمام کار جاری
printed U کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
printed U فرمان PRINT
printed U مواد چاپی
printed U چاپ کردن
printed U چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
printed U آخرین صفحه چاپ شده
printed U مشابه 7861
printed U عکس چاپی
printed U فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
printed U حروف جوهری روی کاغذ
The works include 4 volumes. U این کتاب چهار جلد است.
What she wears speaks volumes about her. U به سبکی که او [زن] لباس می پوشد خیلی واضح بیان می کند چه جور آدمی است.
combining volumes principle U اصل ترکیب حجمی
printed matter U اوراق چاپی
printed matter U مواد چاپی
printed wiring U سیمکشی چاپی
printed image U شکلعکسچاپی
printed circuit U ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
printed circuit U مدار چاپی
printed matter U مطبوعات
printed calico U چیت
Her eyes spoke volumes of despair. U در چشمهای او [زن] ناامیدی کاملا واضح است.
It was printed on the front page . U در صفحه اول روز نامه چاپ شد
to inlay a printed page U صفحه چاپ شدهای را در برگ بزرگتر و محکم تری نشاندن
printed circuit board U تخته مدار چاپی
printed circuit board U ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
There are ine milion book (volumes)in this library. U دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com