English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels. U صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tourist U گشتگر
tourist U جهانگرد
tourist U سیاح جهانگردی کردن
tourist trophy U مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
tourist trap <idiom> U جایی که جذب توریست میکند
crisis U بحران
gold crisis U بحران طلا
crisis team U گروه ضد بحران
economic crisis U بحران اقتصادی
energy crisis U بحران انرژی
financial crisis U بحران مالی
identity crisis U بحران هویت
Every crisis should be viewed [seen] as an opportunity. U هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
recovering U وصول کردن
recovering U بازیافتن
recovering U دوباره بدست اوردن
recovering U بهبود یافتن بازیابی
recovering U برگرداندن چیزی که گم شده بود
recovering U فرمان RECOVER
recovering U به حالت اول درامدن فرمان حرکت از نو
recovering U نجات دادن
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering U جمع اوری کردن
recovering U بهوش امدن
recovering U دوباره بدست اوردن بازیافتن
recovering U ترمیم شدن
recovering U بهبودیافتن
recovering U بهبودی یافتن
recovering U دریافت کردن
recovering U جمع اوری یکان
recovering U به هوش امدن بهبودیافتن از مریضی
recovering U اخراجات کردن
levels U همسطح کردن
levels U تراز بنایی
levels U هدف در خط دید شماقرارگرفت
levels U مستقیم
levels U تراز سطح افقی افقی کردن
levels U تراز کردن تراز
levels U همسطح
levels U سطح ارتفاع
A levels U مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
levels U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
levels U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
levels U مسطح
levels U پایه
levels U هم تراز
levels U سطح برابر
levels U هموار
levels U الت ترازگیری
levels U میزان
levels U سطح
O levels U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O levels U نمرهی قبولی در این امتحانات
levels U تراز
levels U هم پایه
levels U یک نواخت
levels U یک دست
levels U رده
levels U نشانه گرفتن
levels U مسطح شدن
levels U مسطح کردن
levels U ترازکردن
levels U ترازسازی
levels U موزون هدف گیری
At lower levels. U در سطوح پایین تر
spirit levels U تراز
flying levels U خط تراز نقشه برداری
flying levels U افق تراز متحرک
spirit levels U تراز حباب دار
spirit levels U تراز حبابدار
bed levels U نقاط ارتفاعی کف کانال درامتداد محور کانال
levels of maintenance U ردههای نگهداری
price levels U سطح قیمتها
speed levels U سطح های سرعت
allowed energy levels U ترازهای انرژی مجاز
industry U کوشایی
industry U صنعت
industry U مجاهدت
industry U پیشه و هنر ابتکار
industry U صناعت
weak industry U صنعت ضعیف
agro industry U کشت و ساخت
textile industry U صنعت بافندگی
textile industry U صنعت نساجی
sick industry U صنعت عقب مانده
sick industry U صنعت بیمار
plastic industry U صنعت پلاستیک
heavy industry U صنایع سنگین
service industry U صنعت خدمات
weak industry U صنعت کساد
agro industry U کشت و صنعت
transport industry U تجارت حمل و نقل
transport industry U صنعت حمل و نقل
Want is the mother of industry. <proverb> U خواستن ,مادر صنعت و سازندگى است .
light industry U صنعتساختاشیاءبااندازهکوچک
petrochemical industry U صنعتشیمیاییفرآوردههاینفتی
ministry of industry U وزارت پیشه و هنر
cottage industry U فرآورد خانگی
cottage industry U صنعت روستایی
cottage industry U کارگاه خانگی
oil industry U صنعت نفت
nationalized industry U صنعت ملی شده
declining industry U صنعت درحال تنزل
export industry U صنعت صادراتی
extractive industry U صنعت استخراجی
iron industry U صنعت اهن
family industry U صنعت خانوادگی
infant industry U صنعت نوزاد
ceramics industry U صنعت سرامیک
competitive industry U صنعت رقابتی
motorcar industry U صنعت اتومبیل
location of industry U تعیین مکان صنعت
expanding industry U صنعت در حال گسترش
automotive industry U صنعت اتومبیل
domestic industry U صنعت داخلی
manufacturing industry U صنعت کارخانهای
declining industry U صنعت رو به زوال
location of industry U تعیین محل استقرار صنعت
electric industry U صنعت برق
contracting industry U صنعت ساختمان
computer industry U صنعت کامپیوتر
constant cost industry U صنعت هزینههای ثابت
Irans industry is progressing. U صنعت ایران درحال ترقی است
machine building industry U صنعت ماشین سازی
decreasing cost industry U هزینه نزولی صنعتی
increasing cost industry U صنایع با هزینههای افزایشی
motor vehicle industry U صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
metal working industry U صنعت فلزکاری
small scale industry U صنعت به مقیاس کوچک
structrual engineering industry U صنعت سازه
structrual engineering industry U صنعت ساختمان فولادی صنعت سوله
to protect home industry U صنایع درونی را حفظ وتشویق کردن
labour intensive industry U صنعت کاربر
labour intensive industry U صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
Industry Standard Architecture U استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
non ferrous metal industry U صنعت فلزات غیراهنی
extended industry standard architecture U معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
poor prospects for the steel industry U دورنمای ضعیف برای صنعت پولاد
iron and steel working industry U صنعت اهن و فولاد
long run industry supply curve U منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com