English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The planes pin- pointed the enemy targets . U هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pointed U تیز
First pointed U سبک سرنیزه ای
pointed U کنایه دار نیشدار
pointed U نوک دار
pointed bracket U پرانتز شکسته
pointed arch U قوس تیزه دار
pointed chisel مغار موج سوزنی
pointed style U سبک قوس تیزه دار
Pointed shoes U کفشهای نوک تیز
pointed remark <idiom> U تفکید روی چیزی
continuously pointed fire U اتش روانه شده مداوم
pointed tab end U برگردانسرآستین
equilateral pointed arch U قوس پا تو پا
raised pointed arch U قوس جناغی
planes U صاف هواپیما
planes U مسطح
planes U سطح مستوی
planes U صفحه
planes U صاف مسطح
planes U هموار
planes U جهش شبیه پرواز سطح تراز
planes U صاف کردن پرواز
planes U افقی سطح افق افقی کردن
planes U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planes U سطح تراز مسطح
planes U سطح هموار
planes U سطح صاف
planes U رنده
planes U رویه هموار
planes U با رنده صاف کردن
planes U رنده کردن
planes U هواپیما
tail planes U سطوح دم
dividing planes U سکانهای قوسی هواپیما
dividing planes U بالههای قوسی
enemy U خصم
enemy U دشمن
enemy U عدو
One enemy is one too many. U یک دشمن هم زیاد است
the enemy U کشتی دشمن
enemy U دشمن کردن
the enemy U نیروی دشمن
alien enemy U دشمن خارجی
enemy forces U نیروهای دشمن
arch enemy U شیطان
arch enemy U ابلیس
enemy state U حکومت دشمن
enemy alien U طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
enemy state U دولت دشمن
We cloced in on the enemy . U حلقه محاصره خودمان را روی دشمن تنگ تر کردیم
no enemy is insignificant U دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد
to locate the enemy U جای دشمنی را معین کردن
arch enemy U دشمن بزرگ
to triumph over the enemy U برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
potential enemy U دشمن اصلی
potential enemy U دشمن حتمی
to fight with the enemy U همراه = با
be your own worst enemy <idiom> U از ماست که بر ماست [کسی که به دست خودش برای خودش دردسر می تراشد.]
targets U نشانگاه
targets U هدف مشخص
targets U نشان
targets U هدف گیری کردن
targets U هدف
targets U تیر نشانه
targets U پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targets U حد و مرز
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targets U حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targets U دیسکی که روی آن فایل کپی میشود
targets U کامپیوتری که نرم افزار روی آن اجرا میشود.
targets U مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود
targets U هدفی که می خواهید به آن برسید
targets U سینه حریف
targets U هدف فرود هدف شمشیرباز
targets U گل
targets U اماج
targets U سپر
targets U نقطه برداشت یا قرائت
targets U تخته هدف
targets U سیبل
One enemy is too many, a hundred friend are too few. <proverb> U یک دشمن زیاد است صد دوست کم .
to pierce the enemy's line U دشمن رخنه کردن
to roll up the enemy line U بخط دشمن کردن
to roll up the enemy line U حمله جناحی
enemy in liken of friend U دشمن در لباس دوست
to pierce the enemy's line U در خط
surface targets U هدفهای روی سطح اب
deep targets U هدفهای عمیق
deep targets U هدفهای باعمق زیاد هدفهای دوردست
group of targets U گروه اماجها
group of targets U گروه هدفها
list of targets U لیست اماجها
monetary targets U اهداف پولی
list of targets U لیست هدفها
program of targets U برنامه اماجها
surface targets U هدفهای سطحی
schedule of targets U برنامه هدفها
schedule of targets U برنامه اماجها
program of targets U برنامه هدفها
priority targets U هدفهای دارای تقدم
plan targets U اهداف برنامه
Though thy enemy seen a mouse , yet watch him like. <proverb> U گر چه دشمنت موش است او را شیر بین .
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . U درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
Enemy troops poured into the city. U سربا زان دشمن ریختند داخل شهر
Carrie is her own worst enemy, she's always falling out with people. U کری همیشه با همه بحث و جدل می کند و برای خودش دردسر می تراشد.
Our heavy guns pounded ( away at ) the enemy positions . U توپخانه سنگین ما مواضع دشمن رادرهم کوبید
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com