Perdic | The means of payment will appear unchanged. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 174 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	The means of payment will appear unchanged. U	شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	unchanged U	عوض نشده
	to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms] U	چیزی را قسطی خریدن
	by means of U	به وسیله
	he means well U	نیتش خوب است
	by all means U	هر طورباشد
	Certainly not! [By no means!] U	مطمینا نه ! [به هیچ وجه !]
	How . In what way. By what means. U	چطور؟
	he means well U	قصد بدی ندارد
	he says what he means U	مقصودخودراصریحابیان میکند
	by all means <adv.> U	حتما
	by f. means U	بامدادا
	by all means U	بهر قیمت که باشد
	by all means U	بهمه حال
	by no means U	به هیچ وجه
	by all means U	با تمام وسائل
	means are not a U	وسایل فراهم نیست
	i do not know what he means U	نمیدانم مقصودش چیست
	by some means or other <adv.> U	هیچ چیز [اصلا]
	means U	دارائی
	means U	توانائی درامد
	means U	وسائل
	means U	وسیله
	by all means <adv.> U	قطعا
	by all means <adv.> U	کاملا
	means U	وسایل
	by f. means U	ملایمت
	means U	استطاعت
	means U	توانایی
	means U	استطاعت وسایل
	means U	دارایی
	not even by [not even through] [not even by means of ] U	نه حتی به وسیله [به طریق]
	means U	درامد
	fraudulent means U	وسائل متقلبانه
	square means second p U	مجذوریعنی توان دوم
	means of transport U	وسائط نقلیه
	means of production U	وسایل تولید
	he means mischief U	مقصودش شیطنت
	means objects U	اشیاء وسیله
	means against rust U	ابزارهای گرد زدا
	lack of means U	عدم تمکن
	he means mischief U	است
	ends and means U	هدف و وسیله
	Other means of transport U	سایر وسایل نقلیه
	transport means U	وسیله بارکشی یاحمل ونقل
	means test U	سنجش استطاعت مالی
	means tests U	سنجش استطاعت مالی
	aman of means U	ادم دارایا با استطاعت
	means-tested U	متغیرغیروابسته
	ways and means U	طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
	to live beyond one's means U	بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
	By no means . By no account .	به هیچ وجه
	By no manner of means . U	بهیچ وجه من الوجوه
	means of production U	ابزار تولید
	the means and the extremes U	دو میان و دو کرانه
	blocking the means U	سد ذرایع
	Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing. U	ابدا"چنین چیزی نیست
	means end capacity U	استعداد درک وسیله- هدف
	means end expectation U	انتظار وسیله- هدف
	means end learning U	یادگیری وسیله- هدف
	means end relations U	روابط وسیله- هدف
	means ends analysis U	نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
	means of attaining one'd end U	وسیله رسیدن بمقصود
	this word means a dog U	معنی این کلمه سگ است
	this word means a dog U	این واژه یعنی سگ
	the end sanctifies the means U	خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
	committee of ways and means U	کمیسیون مالی
	This new frontier incident probably means war. U	این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
	payment U	تادیه
	payment U	وجه
	against payment U	با پول
	re payment U	بازپرداخت
	against payment U	در برابر پول
	against payment U	درمقابل وجه
	on payment U	در مقابل وجه
	on payment U	باپول
	on payment U	دربرابر پول
	down payment U	پیش پرداخت
	by payment U	از طریق پرداخت
	non payment U	عدم پرداخت
	down payment U	پیش قسط
	non-payment U	عدم پرداخت
	payment U	کارسازی
	in payment of U	درازای
	in payment of U	بعوض
	in payment of U	بجای
	payment U	پرداخت
	payment U	قسط
	payment U	تادیه پول
	punctual payment U	پرداخت در سر وعده
	prompt payment U	پرداخت فوری
	progress payment U	پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
	pre payment U	پیش پرداخت
	payment under reserve U	پرداخت تحت تضمین
	payment under a guarantee U	پرداخت تحت ضمانتنامه
	payment terms U	شرایط پرداخت
	payment stopped U	توقف پرداخت
	payment stopped U	دستور عدم پرداخت
	payment on account U	قسط
	advance payment U	پیش پرداخت
	stop payment U	دستور عدم پرداخت چک به بانک
	annual payment U	پرداخت سالیانه
	annual payment U	قسط سالیانه
	transfer payment U	پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
	to suspend payment U	پرداخت راموقوف کردن متوقف شدن
	to stop payment U	درمانده یا ورشکست شدن
	average payment U	پرداخت متوسط
	upfront payment U	پول بیعانه [پیش بها] [پیش پرداخت] [سپرده] [ودیعه]
	terms of payment U	شرایط پرداخت
	suspension of payment U	توقف
	payment on account	آنچه علی الحساب پرداخت میشود
	payment of an debt U	وفاء دین
	deferred payment U	پرداخت اتی
	installment payment U	پرداخت قسطی
	payment by installments U	پرداخت قسطی
	on account payment U	پیش پرداخت
	notice of non payment U	گواهی عدم پرداخت
	demand for payment U	تقاضای پرداخت
	monthly payment U	پرداخت ماهانه
	minimum down payment U	حداقل میزان پیش پرداخت
	casual payment U	مساعده
	casual payment U	پیش پرداخت
	clean payment U	پرداخت بی قید و شرط
	in part payment U	علی الحساب
	final payment U	پرداخت نهایی
	deferred payment U	پرداخت بصورت یوزانس
	date of payment U	موعد پرداخت
	deferred payment U	پرداخت معوق
	deferred payment U	پرداخت مدت دار
	part payment U	پرداخت اقساطی
	part payment U	بیعانه قسط
	documents against payment U	اسناد در مقابل پرداخت
	as a partial payment U	علی الحساب
	payment in full U	پرداخت تمام
	payment in full U	پرداخت کامل
	payment in kind U	پرداخت غیرنقدی
	final payment U	پراخت نهائی
	payment in kind U	پرداخت جنسی
	payment of a debt U	اداء دین
	payment in advance U	پیش پرداخت
	payment in advance U	پیش پرداخت کردن
	payment by instalments U	پرداخت به اقساط
	payment against documents	پرداخت در برابر اسناد
	payment against a draft U	پیش پرداخت در مقابل برات
	document against payment U	تحویل اسناد در ازای پرداخت
	lump sum payment U	پرداخت نقدی
	lump sum payment U	پرداخت یکجا
	discontinue the payment of the cost of U	ترک انفاق
	delayed payment penalty U	خسارت تاخیرتادیه
	30% down payment against bank guaranty U	۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
	late payment damages U	خسارت تاخیر تادیه
	delayed payment penalty U	زیان دیر کرد
	deferred payment credit U	اعتبار برای پرداختهای معوق
	Payment on delivery of goods. U	پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
	arrangement for payment by instalment U	تقسیط
	mail order of payment U	دستور پرداخت کتبی
	arrangement for payment by instalment U	قسط بندی
	payment in due cource U	پرداخت به موقع
	balance of international payment U	موازنه پرداختهای بین المللی
	regular payment of salaries U	پرداخت حقوق بطورمرتب
	preferential claims payment U	طلب ممتازه
	payment on open account U	پرداخت در حساب جاری
	annual payment factor U	ضریب بازپرداخت سالیانه
	To demand prompt payment. U	تقاضای پرداخت فوری کردن
	To pay money. To make a payment. U	پول پرداختن
	To pay money. To make a payment. U	بی پرده صحبت کردن
	payment on account [American English] U	قسط
	fee [payment to professional people] U	اجرت
	fee [payment to professional people] U	حق الزحمه
	secure encryption payment protocol U	سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
	option of delayed payment of the price U	خیار تاخیر ثمن
	part [ial] payment of a fine U	پرداخت قسمتی از جریمه
	to make a part [ial] payment U	یک قسط را پرداختن
	payment by installments [American English] U	قسط