Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 14 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
That's the way the cookie crumbles.
<idiom>
U
موضوع اینطوری است.
[اصطلاح روزمره]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crumbles
U
خرد شدن
crumbles
U
فرو ریختن
crumbles
U
خرد کردن
cookie
U
کلوچه
cookie
U
شیرینی بیسکویت
cookie
U
شیرینی خشک
cookie
U
فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
cookie file
U
فایلی که حاوی دادههای فایل cookie از سایت اینترنت راه دور است
Christmas cookie
[American]
U
پلتزشن
[غذا و آشپزخانه]
Christmas cookie
[American]
U
شیرینی بیسکویتی مخصوص کریسمس
[غذا و آشپزخانه]
Christmas cookie
[American]
U
بیسکویت مخصوص کریسمس
[غذا و آشپزخانه]
You are a smart cookie.
[American E]
U
شما آدم باهوشی
[تیزی]
هستید.
[اصطلاح روزمره]
caught with hand in the cookie jar
<idiom>
U
مچ کسی را گرفتن
[بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com