English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 33 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Shoppers were scrambling to get the best bargains. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shoppers U مشتری ها
shoppers U خریدار ها
shoppers U خریدار
shoppers U کاسب خرده فروش
shoppers U مغازه رو
scrambling U بادست وپا بالارفتن
scrambling U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambling U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling U درهم امیختن
scrambling U املت درست کردن
scrambling U کوشش
scrambling U تقلا
scrambling U بزحمت جلو رفتن تلاش
scrambling U تقلاکردن
scrambling U درگیر شدن
scrambling U درگیر شدن باهواپیمای دشمن
scrambling U فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن
bargains U چانه زنی در معاملات معامله
bargains U بیع وشراء
bargains U داد و ستد
bargains U معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargains U معامله باصرفه
bargains U سودا
bargains U معامله
bargains U داد و ستد چانه زدن
bargains U قرارداد معامله خرید ارزان
bargains U چانه زدن
bargains U قرارداد معامله بستن
bargains U چانه زنی در معامله
bargains U مذاکره
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
speech scrambling U نفوذ در شبکه مکالماتی دخالت در شبکه صوتی و به هم زدن ان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com