English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
information management system U سیستم مدیریت اطلاعات
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
management information system U نرم افزاری که به مدیران شرکت امکان دستیابی و بررسی داده را میدهد
management information system U سیستم مدیریت اطلاعات
specification U ویژگی
specification U دفترچه مشخصات
specification U تعیین
specification U مشخصات
specification U ذکرخصوصیات
specification U تشخیص
specification U تصریح
specification U ی درباره تواناییهای برنامه , مشخصات و روش ها
particular specification U مشخصات ویژه در قرارداد
specification U معیارها توضیحات
specification U مین شود یا کاری که باید انجام شود
specification U کارکردن با مشخصاتی که در یک صفت پذیرفته شده اند
specification U یات مشخصات ساخته نشده باشد
specification U درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
specification U خصوصیات
specification U اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
specification U مشخصه
job specification U مشخصات شغلی
job specification U ویژگیهای شغلی
specification plate U صفحهاختصاصی
standard specification U مقررات استاندارد
aircraft specification U خصوصیات هواپیما
program specification U خصیصه برنامه
program specification U مشخصه برنامه
standard specification U دستورات استاندارد
general specification U مشخصات عمومی قرارداد
functional specification U مشخصه عملیاتی
programming specification U مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
contract specification U مشخصات قرارداد
high Sierra specification U روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
enhanced expanded memory specification U مشخصات حافظه گسترشی پیشرفته
management U سرپرستی
management U اداره
management U هدایت یا سازماندهی
management U حل و عقد
management U مدیریت وریاست حسن تدبیر
management U حیله
management U property endowed the affairsof the of تولیت عین موقوفه
management U سازماندهی
management U برنامه ریزی
management U اجرا و نگهداری شبکه
management U ship leader
management U ترتیب
management U مدیریت
management U مدیران کارفرمایی
board of management U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
management board U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
scientific management U مدیریت علمی
game management U شکارداری
resource management U مدیریت منبع
record management U مدیریت رکوردها
record management U مدیریت مدارک
financial management U مدیریت مالی
production management U مدیریت تولید
personnel management U مدیریت پرسنلی
personnel management U اداره کردن پرسنلی
game management U شکاربانی
task management U مدیریت وفیفه
career management U مدیریت تهیه تخصصهای نظامی
supply management U مدیریت عرضه
task management U مدیریت کار
wildlife management U مدیریت حیات وحش
watershed management U ابخیزداری
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
industrial management U مدیریت صنعتی
memory management U مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
management group U ائتلاف تجاری
management group U ائتلاف چند شرکت
personnel management U مدیریت استخدام
career management U مدیریت مشاغل
management system U سیستم مدیریت
configuration management U مدیریت پیکربندی
concurrency management U مدیریت همزمانی
management report U گزارش مدیریت
file management U مدیریت پرونده
file management U مدیریت پرونده ها
management graphics U مدیریت گرافیک
management expenses U مخارج مدیریت
management coding U سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
management accounting U تهیه حساب جهت مدیران
management expenses U مخارج اداری
watershed management U انجیرداری
facilities management U مدیریت امکانات
job management U مدیریت برنامه
inventory management U مدیریت موجودی
demand management U مدیریت تقاضا
file management U مدیریت فایل
management system U سیستم اداره
memory management U مدیریت حافظه
monopoly management U مدیریت انحصاری
materiel management U مدیریت اماد
operational management U مدیریت عملیاتی
ownership and management U مالکیت و مدیریت
data management U مدیریت داده ها
database management U مدیریت پایگاه داده ها
management science U علم مدیریت
materiel management U مدیریت اقلام
materials management U مدیریت مواد
data processing management U مدیریت پردازش داده
data management system U سیستم مدیریت داده ها
association for system management U یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
middle level management U مدیریت سطح متوسط
database management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
top level management U مدیریت سطح بالا
army management structure U سازمان مدیریت نیروی زمینی
command management system U سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
data base management U مدیریت پایگاه داده ها
data base management U مدیریت پایگاه داده
database management program U برنامه مدیریت پایگاه داده ها
data management programs U برنامههای مدیریت داده ها
project management system U سیستم مدیریت پروژه
project management program U برنامه مدیریت پروژه
memory management program U برنامه مدیریت حافظه
file management program U برنامه مدیریت فایل
spatial data management U مدیریت داده فضایی
paged memory management U مدیریت حافظه صفحه بندی شده
home management software U برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی
lower level management U مدیریت سطح پایین
institute of materials management U موسسه مدیریت مواد
relational database management U مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
data processing management association U انجمن مدیریت پردازش داده
record oriented database management U برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
action oriented management report U گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
computer aided factory management U مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
network data management system U مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
relational database management system U پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database management system U پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده ها
relational database management system U نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
flat fuiile database management program U برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
table oriented database management progr U برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
hierarchical data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
information U معلومات
information U تهمت
information U اتهام
information U اعلام جرم صادره از ناحیه مامورتعقیب
information U داده ها
information U معلومات معیطات
information U نمایش اطلاعات روی وسله خارجی
information U دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
information U داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی
information U خبر
information U اگاهی
for your information U برای اگاهی شما
Where can I get information? U از کجا می توانم بپرسم؟
information U اطلاع دادن
further information U آگاهی بیشتر
information U اطلاع
information U اخبار
information U مفروضات اطلاعات
information U سوابق
information U معلومات اگاهگان
information U پرسشگاه
information U استخبار خبر رسانی
information U اطلاعات
information [on] about somebody] [something] U خبر [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something] U آگاهی [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something] U معلومات [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something] U داده ها [در باره کسی یا چیزی]
asking for information U استعلام
spacial information U اطلاعات فضایی [فاصله ای]
a piece of information U یک تکه اطلاع
pieces of information U چندها تکه اطلاعات
hidden information U اطلاعات پنهان کرده
information hiding U یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
information flow U روانه خبر
information explosion U انفجار اطلاعات
information processing U تقویم اخبار
teachnical information U اطلاعات فنی مربوط به یک وسیله
information on demand U اطلاعات با تقاضا
Please send me information on ... U خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
oral information U اطلاعات گفتاری [شفاهی]
information networks U شبکههای اطلاعاتی
spatial information U اطلاعات فضایی [فاصله ای]
information center U مرکز جمع اوری اطلاعات
to gather information [about; on] U جمع آوری کردن اطلاعات [در مورد]
information center U مرکز اطلاعات
troop information U مرکزاطلاعات پادگان پست اطلاعات پادگان
information banks U بانکهای اطلاعاتی
troop information U برنامه اگاه سازی
information utility U utility computer
information approach U روش کسب اطلاعات
leakage of information U نشت اطلاعات
to fish for information <idiom> U یک دستی زدن به کسی [اصطلاح روزمره]
to pump somebody for information <idiom> U یک دستی زدن به کسی [اصطلاح روزمره]
We would appreciate it if you could provide us with some information about ... U ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
information capacity U فرفیت خبری
information bureau U مرکز جمع اوری اطلاعات
information bureau U دفتر اطلاعات
information box U قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
information bits U بیتهای اطلاعاتی
[pieces of] information U اطلاعات
to dig for information U خبرجویی کردن
to dig for information U جویای خبرشدن
information processing U نتیجه گیری ازاخبار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com