English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
secure encryption payment protocol U سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
Other Matches
secure hypertext transfer protocol U گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
encryption U پنهانی کردن
encryption U استاندارد برای سیستم رمز گذاری داده بلاک
encryption U مشابه 3631
encryption U رمزدار کردن پنهان کردن
encryption U سری کردن
link encryption U خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
encryption algorithm U الگوریتم پنهانی کردن
software encryption U پنهان کردن نرم افزاری
data encryption U حفافت داده
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms] U چیزی را قسطی خریدن
protocol U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol U پیش نویس معاهده
protocol U پیش نویس سند
protocol U استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
protocol U سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
protocol U صورت جلسه کنفرانس
protocol U پروتکل
protocol U صورت جلسه ازمایش
protocol U مقاوله نامه نوشتن
protocol U تشریفات
protocol U مقاوله نامه موافقت مقدماتی
protocol U اداب ورسوم
protocol U قرارداد
protocol U ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
protocol U پیوند نامه
final protocol U مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
Protocol must be observed. U تشریفات باید رعایت شود
communications protocol U پروتکل ارتباطات
communications protocol U پروتکل مخابراتی
additional protocol U مقاوله نامه اضافی یا تکلمه
communication protocol U پروتکل ارتباطی
chief of protocol U رئیس تشریفات
the rules of protocol U قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
protocol of signature U protocol
to secure U تامین کردن [مطمئن کردن ] [حفظ کردن]
it is secure U محکم است
it is secure U عیب نمیکند
secure U بی خطر خاطر جمع مطمئن
secure U تامین شده
secure U مطمئن تامین کردن
secure U تصرف کردن گرفتن هدف
secure U تامین کردن هدف
secure U محفوظ
secure U به دست اوردن امن
secure U محکم نگهداشتن
secure U امن
secure U به دست اوردن
secure U حفظ کردن
secure U محکم
secure U بی خطر
secure U مطمئن استوار
secure U محفوظ داشتن
secure U ایمن
secure U تامین کردن
secure U درامان تامین
character oriented protocol U پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
Apple filing protocol U روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
Microcom Networking Protocol U سیستم تشخیص و تصحیح خطا سافت Microcom Inc که در مودم ها و نرم افزار ارتباطی به کار می رود
file transfer protocol U پروتکل انتقال فایل
i have a secure grasp of it U محکم
to feel secure U مطمئن بودن
to feel secure U مطمئن شدن
secure system U سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
secure of victory U مطمئن به پیروزی
secure arguments U دلائل متین یامحمکم
i have a secure grasp of it U محکم دارمش
i have a secure grasp of it U انرا گرفته ام
secure kernel U هسته امن
Chief of protocol. Master of ceremonies. U رئیس تشریفات
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
to secure a debtby a mortagage U با گرفتن گرو بستانکاری خودرا ازدیگران تامین کردن
secure electronic transactions U استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
In a secure ( safe ) place. U درمحل محکم وامنی
secure sockets layer U پروتکل ارسالی رمزگذاری شده طراحی شده توسط Netscape که ارتباط امن بین جستجوگر و وب سرور روی اینترنت برقرار میکند
secure transaction technology U سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
re payment U بازپرداخت
payment U کارسازی
payment U پرداخت
payment U تادیه پول
in payment of U درازای
in payment of U بعوض
in payment of U بجای
on payment U در مقابل وجه
payment U وجه
payment U قسط
non payment U عدم پرداخت
on payment U دربرابر پول
on payment U باپول
non-payment U عدم پرداخت
by payment U از طریق پرداخت
payment U تادیه
against payment U درمقابل وجه
against payment U در برابر پول
down payment U پیش پرداخت
down payment U پیش قسط
against payment U با پول
payment in kind U پرداخت جنسی
punctual payment U پرداخت در سر وعده
payment terms U شرایط پرداخت
payment stopped U توقف پرداخت
payment stopped U دستور عدم پرداخت
payment in full U پرداخت کامل
payment on account U قسط
payment in kind U پرداخت غیرنقدی
payment of an debt U وفاء دین
payment of a debt U اداء دین
payment on account آنچه علی الحساب پرداخت میشود
to suspend payment U پرداخت راموقوف کردن متوقف شدن
payment under a guarantee U پرداخت تحت ضمانتنامه
upfront payment U پول بیعانه [پیش بها] [پیش پرداخت] [سپرده] [ودیعه]
to stop payment U درمانده یا ورشکست شدن
stop payment U دستور عدم پرداخت چک به بانک
suspension of payment U توقف
terms of payment U شرایط پرداخت
prompt payment U پرداخت فوری
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
pre payment U پیش پرداخت
transfer payment U پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
payment under reserve U پرداخت تحت تضمین
payment in full U پرداخت تمام
casual payment U مساعده
final payment U پراخت نهائی
payment by installments U پرداخت قسطی
installment payment U پرداخت قسطی
in part payment U علی الحساب
final payment U پرداخت نهایی
documents against payment U اسناد در مقابل پرداخت
document against payment U تحویل اسناد در ازای پرداخت
demand for payment U تقاضای پرداخت
as a partial payment U علی الحساب
average payment U پرداخت متوسط
deferred payment U پرداخت بصورت یوزانس
deferred payment U پرداخت مدت دار
deferred payment U پرداخت معوق
date of payment U موعد پرداخت
clean payment U پرداخت بی قید و شرط
casual payment U پیش پرداخت
annual payment U قسط سالیانه
annual payment U پرداخت سالیانه
minimum down payment U حداقل میزان پیش پرداخت
part payment U بیعانه قسط
payment against a draft U پیش پرداخت در مقابل برات
payment against documents پرداخت در برابر اسناد
payment by instalments U پرداخت به اقساط
payment in advance U پیش پرداخت کردن
payment in advance U پیش پرداخت
advance payment U پیش پرداخت
deferred payment U پرداخت اتی
on account payment U پیش پرداخت
part payment U پرداخت اقساطی
monthly payment U پرداخت ماهانه
notice of non payment U گواهی عدم پرداخت
arrangement for payment by instalment U تقسیط
30% down payment against bank guaranty U ۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
arrangement for payment by instalment U قسط بندی
balance of international payment U موازنه پرداختهای بین المللی
The means of payment will appear unchanged. U شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
annual payment factor U ضریب بازپرداخت سالیانه
Payment on delivery of goods. U پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
lump sum payment U پرداخت نقدی
late payment damages U خسارت تاخیر تادیه
regular payment of salaries U پرداخت حقوق بطورمرتب
lump sum payment U پرداخت یکجا
mail order of payment U دستور پرداخت کتبی
discontinue the payment of the cost of U ترک انفاق
preferential claims payment U طلب ممتازه
delayed payment penalty U خسارت تاخیرتادیه
payment in due cource U پرداخت به موقع
delayed payment penalty U زیان دیر کرد
deferred payment credit U اعتبار برای پرداختهای معوق
payment on open account U پرداخت در حساب جاری
option of delayed payment of the price U خیار تاخیر ثمن
fee [payment to professional people] U حق الزحمه
To pay money. To make a payment. U بی پرده صحبت کردن
to make a part [ial] payment U یک قسط را پرداختن
part [ial] payment of a fine U پرداخت قسمتی از جریمه
payment on account [American English] U قسط
payment by installments [American English] U قسط
To pay money. To make a payment. U پول پرداختن
fee [payment to professional people] U اجرت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com