Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Main Street
[American English]
U
کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
What does Main Street think of this policy?
U
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
Other Matches
by street
U
کوچه پرت
street
U
خیابان
an off street
U
کوچه فرعی
up the street
U
بالای خیابان
street value
U
پولیکهبابتدریافتموادمیشود
street
U
راه
through street
U
راه ترانزیت
street
U
کوچه
street
U
خیابانی جاده
street
U
مسیر
street
U
کوی
It's one-way street.
آن خیابان یک طرفه است.
Fleet Street
U
جراید لندن
Fleet Street
U
خیابان فلیت
Downing Street
U
نخست وزیر
Downing Street
U
دولت انگلیس
Downing Street
U
خیابان داونینگ
Fleet Street
U
مطبوعات
street bet
U
شرطخیابانی
in queer street
U
درمضیقه گرفتاربدهی
in queer street
U
دچار رسوایی
lombard street
U
خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
street crossing
U
تقاطع
Do you have a street map?
U
آیا نقشه خیابانها را دارید؟
man in the street
<idiom>
U
مردم عادی یا متوسط
on easy street
<idiom>
U
پول کافی برای زندگی راحت داشتن
The store across the street.
U
فروشگاه آنطرف خیابان
This way please. store across the street.
U
بفرمائید از این طرف
Where does this street lead on to ?
U
این خیابان یکجا می خورد ؟
At the end of the street.
U
درته خیابان
street credibility
U
داراینقطهنظراتمشترک موردقبولعام
high street
U
خیاباناصلیشهر
street light
U
تیرچراغبرقخیابان
in queer street
U
درسختی یاتنگی
street inlet
U
دریچه ورود فاضلاب سطحی
to get the key of the street
U
بی خانه بودن
street hockey
U
نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
street gutter
U
نهر کنار خیابان و راه
street gutter
U
ابرو
street gutter
U
جوی
street crossing
U
چهارراه
street car
U
تراموای
street car
U
راه اهن شهری
street betting
U
جرم قمار و شرط بندی درمعابر عمومی
street arab
U
بچه ولگرد
street arab
U
بچه کوچه گرد
stop street
U
خیابان فرعی
man in the street
U
ادم متعارفی
street lighting
U
روشنایی خیابان
street lightning
U
روشنی راه و خیابان
street offences
U
جرائم خیابانی
tolay street on
U
باتکیه تلفظ کردن
tolay street on
U
تاکید کردن
tolay street on
U
اهمیت دادن
to get the key of the street
U
جای شب ماندن نداشتن
the open of a street
U
دهنه خیابان
street virus
U
ویروس معمولی
street railway
U
خطوط تراموا
street orderly
U
سپوری کردن
street orderly
U
جانورلاشه خور
street orderly
U
مامورتنظیف ماموراحتساب
street orderly
U
سپور
street offences
U
اعمالی که هر گاه در خیابان صورت پذیرد جرم است
man in the street
U
فرد معمولی
on easy street
<idiom>
U
در رفاه
street traffic
U
رفت و آمد
[مثال در جاده یا خیابان]
street traffic
U
ترافیک
[جاده]
on easy street
<idiom>
U
در ناز و نعمت
Wall Street
U
مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
grub street
U
شاعرخانه
grub street
U
اشغال گذرنویسندگان
to veer off the street
U
از جاده منحرف شدن
[ترا فیک]
street gauge
U
الگوی سطح راه
on Carey Street
[British E]
<adj.>
U
ورشکسته
band street writer
U
یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است
to pave the street with stone
U
خیابان را سنگ فرش کردن
I was standing at the street corner .
U
درگوشه خیابان ایستاده بودم
i walked a cross the street
U
از این سر خیابان قدم زدم به ان سر
It's Lombard Street to a China orange.
<idiom>
U
کاملا مسلم وقطعی است.
It's Lombard Street to a China orange.
<idiom>
U
بطور قطع
[حتما]
اتفاق می افتد.
The cab neared
[approached]
20th Street.
U
تاکسی به خیابان بیستم نزدیک شد.
He is on easy street . He is in clover. His bread is buttered on both sides .
U
نانش توی روغن است
in the main
U
بطور کلی
with might and main
U
با تمام نیرو با همه توانایی
main
U
مهم
main
U
بخشی از دستورات که بخش اصلی برنامه را تشکیل می دهند.
main
U
کامل شاه لوله
main
U
بزرگ تمام
main
U
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
main
U
ی تر راهنمایی میکند
in the main
U
بیشتر اصلا
main
U
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را سنکرون میکند
main
U
مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
main
U
بسیار مهم
main
U
خط اصلی
main
U
ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
in the main
U
اساسا
main
U
نیرومند
main
U
عمده
main
<adj.>
U
اصلی
main
U
مهم تمام
main
U
MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
main
U
کامل
main
U
دریا
main
U
با اهمیت
main storage
U
حافظه اصلی
main switch
U
کلید اصلی
main storage
U
انباره اصلی
main stem
U
خط اصلی
main stem
U
راه اصلی جویبار
main topmast
U
دگلی که درست بالای دگل اصلی قرار دارد
main unit
U
واحد اصلی
main voltage
U
ولتاژ اصلی
main winding
U
سیم پیچی اصلی
main wire
U
سیم اصلی
main yard
U
قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
main store
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
main exciter
U
محرک اصلی
the main army
U
بخش عمده ارتش
main mirror
U
آینهاصلی
main parachute
U
چتراصلی
main section
U
قسمتاصلی
main stalk
U
ساقهاصلی
main stand
U
تکیهگاهاصلی
main transformer
U
تغییردهندهاصلی
main tube
U
تیوپاصلی
main vent
U
منقذاصلی
main wheel
U
چرخاصلی
rising main
U
جنبشاصلی
main drag
<idiom>
U
مهمترین خیابان شهر
To wonder from the main topic.
U
از مطلب اصلی دور افتادن
What is the main obstacle ?
U
مانع اصلی چیست ؟
main stripe
U
[خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
main color
U
رنگ زمینه
main color
U
رنگ اصلی
main leg
U
پایهاصلی
main inlet
U
دهانهاصلی
main memory
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
main store
U
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
main memory
U
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
main clause
U
رجوع شود به clause independent
main clauses
U
رجوع شود به clause independent
main carriage
U
حاملاصلی
main cleanout
U
تمیزکنندهاصلی
main duct
U
لولهاصلیآب
main engines
U
موتورهایاصلی
main entrance
U
ورودیاصلی
main fan
U
پروانهاصلی
main glider
U
غلتکاصلی
main diagonal
U
قطر اصلی
[ریاضی]
main drain
U
پمپ اصلی خن ناو
main coil
U
بوبین اصلی
main coil
U
سیم پیچ اصلی
main circuit
U
مدار اصلی
main carburetor
U
کاربراتور اصلی
main camshaft
U
میل بادامک اصلی
main cable
U
کابل اصلی
main busbar
U
شمش اصلی
main building
U
ساختمان اصلی
main body
U
عمده قوای کاروان دریایی نیروی اصلی تک
main body
U
عمده قوا
main beam
U
شعاع اصلی
main beam
U
شاه تیر
main battery
U
باطری اصلی
main column
U
ستون اصلی
main connection
U
اتصال اصلی
main drain
U
زهکش اصلی
main door
U
در اصلی
main distribution
U
مقسم اصلی
main discharge
U
تخلیه اصلی
main direction
U
جهت اصلی
main deck
U
پل اصلی
main deck
U
عرشه اصلی ناو
main current
U
اتصال سری
main current
U
جریان اصلی
main canal
U
کانال اصلی
main contractor
U
پیمانکاردست اول
main contractor
U
مقاطعه کار اصلی
main contact
U
کنتاکت اصلی
main battery
U
توپ اصلی ناو
main axis
U
محور اصلی
main attack
U
حمله اصلی
main roads
U
جاده اصلی
main road
U
راه اصلی
main road
U
جاده اصلی
main lines
U
خط اصلی
main lines
U
کانال اصلی
main lines
U
نهر مادر
main lines
U
نهر اصلی
main line
U
خط اصلی
main line
U
کانال اصلی
main line
U
نهر مادر
main line
U
نهر اصلی
water main
U
لوله هادی اب
main roads
U
راه اصلی
main attack
U
تلاش اصلی نیروها
main attack
U
تک اصلی
main armament
U
جنگ افزار اصلی تانک یاهواپیما یا ناو
main anode
U
اند اصلی
main amplifier
U
تقویت کننده اصلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com