Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
In a quarrel they do not distribute sweetmeat.
<proverb>
U
توى دعوا یلوا پخش نمى کنند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sweetmeat
U
شیرینی جات
sweetmeat
U
شیرینی
sweetmeat
U
غذای شیرین
sweetmeat
U
حلویات
distribute
U
سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند
distribute
U
سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
distribute
U
ارسال داده یا اطلاع به کاربران در شبکه یا سیستم
distribute
U
تقسیم کردن
distribute
U
دسته دسته کردن
distribute
U
سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distribute
U
شبکهای که در آن هر گره به عنوان سرور ذخیره سازی فایل ها یا چاپگر به کار می رود
distribute
U
توزیع کردن
distribute
U
پخش کردن
distribute
U
تقسیم کردن تعمیم دادن
distribute
U
سیستمی که از فایل هایی که در بیش از یک محل ذخیره شده اند استفاده میکند که یک در نقط ه مرکزی پردازش می شوند
distribute
U
عمل بدست آوردن اطلاع از داده هایی که در محلهای مختلف قرار دارند
distribute
U
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distribute
U
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distribute among the creditors in propor
U
به غرماء تقسیم کردن
quarrel
U
مرافعه
quarrel
U
پرخاش
to quarrel with somebody
<idiom>
U
با کسی دعوا کردن
quarrel
U
ستیزه کردن
quarrel
U
دعوا ستیزه
quarrel
U
دعوی کردن منازعه
quarrel
U
نزاع
quarrel
U
دعوی
quarrel
U
دعوی کردن
quarrel
U
اختلاف
quarrel
U
نزاع کردن
quarrel
U
گله
pick a quarrel
<idiom>
U
باکسی جنگ ودعوا راه انداختن
He often picks a quarrel.
U
او
[مرد]
آدم دعواجویی است.
sham quarrel
U
جنگ زرگری
picked quarrel
U
نزاعی که با بهانه یا عمداراه انداخته باشند
enter into quarrel with some one
U
با کسی طرف شدن
When brothers quarrel, only fools believe.
<proverb>
U
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
it will give rise to a quarrel
U
باعث دعواخواهد شد
it will give rise to a quarrel
U
نزاعی تولید خواهد کرد
it will give rise to a quarrel
U
مایه ستیزه خواهد شد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com