Perdic | I asked for ... | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 28 (7 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	I asked for ...	من سفارش ... را دادم.

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	asked U	پرسیدن
	asked U	جویا شدن
	asked U	خواهش کردن
	asked U	برای چیزی بی تاب شدن
	asked U	طلبیدن
	asked U	خواستن
	asked U	دعوت کردن
	i asked him a question U	پرسشی از او کردم
	i asked him a question U	چیزی ازاو پرسیدم
	i asked him a question U	سئوالی از اوپرسیدم
	i asked him to dinner U	او را به ناهار خواندم
	She asked me in (inside the house). U	تعارفم کرد بروم بو
	You asked for it. You had it coming. U	حقت بود ( خودت تقصیر داشتی )
	He asked permission to come in. U	اجازه خواست بیاید تو
	The fox,being asked who his withness was ,said, my. <proverb> U	به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
	I asked for the child.	من یک برای بچه سفارش دادم.
	I asked for a small portion.	من یک پرس کوچک سفارش دادم.
	Apropos of nothing, she then asked me if I was hungry. U	سپس او [زن] از من بی دلیل پرسید که آیا من گرسنه هستم.
	She's agreed to fill in for me on Friday, but I'd be pushing my luck if I asked her to do it on Saturday, too. U	او [زن] موافقت کرد روز جمعه جاینشین من باشد اما من شورش را در می آوردم اگر از او [زن] درخواست بکنم که شنبه هم جاینشین من بشود.
	He expressly asked for you to ... U	او صریحا از شما خواسته که ...
	Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why? U	میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
	asked <adj.> <past-p.> U	تقاضا شده
	asked <adj.> <past-p.> U	درخواست شده
	asked <adj.> <past-p.> U	مطالبه شده
	asked <adj.> <past-p.> U	خواسته شده
	asked <adj.> <past-p.> U	طلب شده
	asked <adj.> <past-p.> U	طلبیده شده
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy