Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
He swore to having paid for the goods .
U
قسم می خورد که پول کالاها را پرداخته است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
swore
U
گذشته sweatr
to swore falsely
U
سوگند دروغ خوردن
i swore him to secrecy
U
او را سوگند دادم که راز راپوشیده نگاه دارد
he swore off drinking
U
سوگند خوردکه از نوشابه خوری دست بکشد
He swore off smoking cigarettes .
U
قسم خورد سیگه ررا کنا ربگذارد
well paid
U
دارای حقوق کافی
paid
U
پرداخت شده
i paid him out well
U
خوب از جلوش درامدم
i paid him out well
U
خوب تلافی بسرش دراوردم
paid-up
U
فردیکهوجهحقعضویتخودرادریکگروهپرداختهاست
reply paid
U
جواب قبول
duties paid
U
حقوق گمرکی پرداخت شده
duty paid
U
گمرک شده
well paid employees
U
کارمندانی که حقوق خوب
low-paid
U
کارگرانبادستمزدپائین
carriage paid to
U
هزینه حمل به حامل پرداخت شده
You have paid too much for your car .
U
اتوموبیلت را گران خریدی
the work was well paid
U
مزدخوبی برای این کارداده شده
well paid employees
U
میگیرند
capital paid in
U
سرمایه پرداخت شده
capital paid in
U
ذخیره سرمایه
carriage paid to ...
U
با هزینه حمل تا ...
the work was well paid
U
پول خوبی
fully paid
U
که حقوق خودراتمام میگیرد
She paid for it with her life .
U
بقیمت جانش تمام شد
i paid his d. wages
U
مزد او را انچه لازم بود دادم
i paid dearly for it
U
بسیار گران برایم تمام شد
i paid dear for it
U
برای من گران تمام شد
paid in capital
U
سرمایه پرداخت شده
paid up capital
U
سرمایه پرداخت شده
post paid
U
که پول پست ان از پیش پرداخت شده باشد
pre paid
U
از قبل پرداخت شده
he paid through the nose
U
زیاد به او تحمیل کردند گوشش را بریدند
duty paid
U
گمرک پرداخته
pre paid
U
پیش پرداخت
freight paid to
U
هزینه حمل پرداخت شده
delivered duty paid
U
تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
i paid the debt plus interest
U
بدهی را با بهره ان دادم
carriage freight paid to ...
U
با هزینه حمل تا ...
carriage and insurance paid to
U
هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
freight and insurance paid to
U
هزینه حمل و بیمه پرداخت شده
I paid dearly for this mistake .
U
این اشتباه برایم گران تمام شد
paid in cash share
U
سهام نقدا" پرداخت شده
He gets paid wering different hats .
U
به عنوان های گوناگون حقوق دریافت می کند
I paid him back. in his own coin.
U
حقش را کف دستش گذاشتم
delivered duty paid
U
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
marriage portion ordinary paid
U
مهرالمثل
I learned my lesson the hard way. I burned my finger. I paid dearly for it.
U
چوبش راخورده ام
goods
U
امتعه
available goods
U
کالاهای موجود
goods
U
کالاها
goods
U
جنس
goods
U
کالا
goods
U
اجناس
d. of goods
U
تحویل کالا یا اجناس
get the goods on someone
<idiom>
U
فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
perishable goods
U
کالاهای فاسد شدنی
stolen goods
U
مال دزدی کالای دزدیده شده
perishable goods
U
کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
producer's goods
U
کالاهای مولد
producer's goods
U
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
producer goods
U
کالاهای سرمایهای
producer goods
U
کالاهای تولیدی
Contraband goods.
U
کالای قا چاق
piece goods
U
کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
perishable goods
U
perishables
producer's goods
U
مواد تولیدی
overdue goods
U
کالاهای تحویل نشده
lien on goods
U
حق حبس کالا
marketable goods
U
کالاهای قابل عرضه به بازار
transport of goods
U
حمل و نقل بار
transport of goods
U
رفت و آمد بار
nonessential goods
U
کالاهای غیر اساسی
merit goods
U
کالاهای مطلوب
merit goods
U
کالاهای ایده ال
mixed goods
U
کالاهای مختلط
narrow goods
U
کاذی باریک
narrow goods
U
نوار قیطان
nondurable goods
U
کالاهای بی دوام
on receipt of the goods
U
بوصول کالا
on receipt of the goods
U
برسیدن کالا
order for goods
U
سفارش کالا
knit goods
U
کالای کش بافت
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
white goods
U
پارچه سفید نخی
goods station
U
ایستگاهکالاهایتجارتی
supporting goods
U
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
supporting goods
U
کالاهای حمایتی
substitute goods
U
کالاهای جانشین
stolen goods
U
کالای مسروقه
stolen goods
U
مال مسروقه
goods wagon
U
واگنحملکالا
the goods in question
U
کالای موردبحث
yard goods
U
اجناس ذرعی
we ran out of these goods
U
این کالای ما تمام شد
valuable goods
U
اشیاء باارزش
valuable goods
U
اشیاء بهادار
to t. a cusomer for goods
U
کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
to discharge goods
U
کالا را تخلیه کردن
to countermand goods
U
سفارش کالا را پس گرفتن
to boycott goods
U
تحریم کردن کالا
white goods
U
حوله سفید ملافه
stolen goods
U
اموال مسروقه
staple goods
U
کالای بسیار ضروری
spot goods
U
کالاهای اماده تحویل
rationed goods
U
کالاهای جیره بندی شده
public goods
U
کالاهای عمومی
proprietary goods
U
کالاهای اختصاصی
proprietary goods
U
کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
prohibited goods
U
کالاهای منع شده
prohibited goods
U
اشیاء ممنوع
prohibited goods
U
کالاهای ممنوعه
Goods to declare
U
همراه داشتن کالاهای گمرکی
deliver the goods
<idiom>
U
موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
the goods are on order
U
کالا را سفارش داده ایم
spot goods
U
کالاهای موجود
soft goods
U
کالاهای مصرف شدنی
manufactured goods
U
کالایکارخانهساز
soft goods
U
کالاهای بی دوام
smuggled goods
U
کالای قاچاق
secondhand goods
U
کالاهای دست دوم
substandard goods
U
اجناس بنجل
knit goods
U
کش بافت
capital goods
U
دارایی ثابت
competitive goods
U
کالاهای مورد رقابت
common goods
U
کالای مورد نیاز عموم
collective goods
U
پارک و غیره
collective goods
U
مانند جاده
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
collective goods
U
کالاهای جمعی
collection of goods
U
دریافت کالا
checking of goods
U
بررسی امتعه
carriage of goods
U
حمل و نقل کالا
complementary goods
U
کالاهای مکمل
consolidate goods
U
کالاها را ادغام کردن
durable goods
U
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
dress goods
U
قماشهای زنانه
discount of goods
U
تخفیف روی کالا
d. in second hand goods
U
دست فروش
d. in second hand goods
U
سمسار
custody of goods
U
حفافت یا نگهداری کالا
contrabanded goods
U
اموال و اشیا قاچاق
consumption goods
U
کالاهای مصرفی
consumer's goods
U
کالای مصرفی
consumer goods
U
کالاهای مصرفی
consumer goods
U
اشیاء مصرفی
luxury goods
U
کالاهای تجملی
luxury goods
U
کالاهای تشریفاتی
dry goods
U
خشکبار
goods trains
U
قطار حمل کالا
goods trains
U
قطار باربری
goods train
U
قطار حمل کالا
goods train
U
قطار باربری
consumer goods
U
کالای مصرفی
acceptance of goods
U
قبول کردن کالا
capital goods
U
کالاهای سرمایهای
business goods
U
کالای تولیدی
branded goods
U
کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
bonded goods
U
کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
bonded goods
U
کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
bill of goods
U
فهرست تجارتی
bill of goods
U
صورت کالا
attractive goods
U
کالاهای جذاب
appropriation of goods
U
ضبط مال التجاره
acceptance of goods
U
پذیرفتن کالا
dry goods
U
اجناس خشک
durable goods
U
کالاهای بادوام
hazardous goods
U
کالاهای خطرناک
goods receiving
U
کالاهای درحال تحویل
goods receiving
U
کالاهای دریافتی
goods inwards
U
کالاهای درحال تحویل
goods inwards
U
کالاهای دریافتی
goods intake
U
کالاهای درحال تحویل
heavy goods
U
کالاهای سنگین
goods in transit
U
کالاهای عبوری
goods in pledge
U
کالای گروی
goods and services
U
کالاها و خدمات
intermediate goods
U
کالاهای واسطهای
goods on approval
U
تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
hard goods
U
اجسام سخت
hard goods
U
اجسام پایدار ومقاوم
hazardous goods
U
امتعه خطرناک
handling of goods
U
جابجایی امتعه
handling of goods
U
جابجایی کالا
heavy goods
U
محصول صنایع سنگین
heavy goods
U
ماشین الات سنگین
household goods
U
her by girl married anewly to given parents جهیزیه
goods on consignment
U
کالاهای امانی
goods and chattels
U
اموال و دارائیهای منقول
intermediate goods
U
کالاهای واسطه
goods intake
U
کالاهای دریافتی
dutiable goods
U
کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
inwards goods
U
کالاهای وارداتی
final goods
U
کالا برای مصرف نهائی
fancy goods
U
کالاهای تجملی
fate of goods
U
وضعیت کالا
final goods
U
کالای نهائی
goods afloat
U
کالای در راه
finished goods
U
کالاهای ساخته شده
investment goods
U
کالاهای سرمایهای
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com