Perdic | He is curt ( rigid , strict ) . | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 42 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	He is curt ( rigid , strict ) . U	آدم خشکی است

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	curt <adj.> U	کوتاه
	curt <adj.> U	مختصر
	curt <adj.> U	خلاصه
	curt U	اجمالی
	curt U	کوتاه ومختصر
	strict U	سخت گیر
	strict U	یک دنده
	strict U	محض
	strict U	نص صریح محکم
	strict U	سخت
	strict U	اکید
	strict liability U	مسئوولیت بدون تقصیر
	strict profile U	نیمرخ کامل
	strict enclosure U	انزوای سخت [در آن حالت یا جایی]
	strict liability offence U	جرم مادی صرف
	strict nature reserve U	اندوختگاه طبیعی بازداشته
	strict profile view U	نمای نیمرخ کامل
	rigid U	سخت
	rigid U	جامد
	rigid U	صلب
	rigid U	محکم
	rigid U	انعطاف ناپذیر
	rigid U	نرم نشو جدی
	rigid U	سفت و محکم
	rigid U	یک چیز محکم که قبل خم شدن نباشد
	rigid U	دیسک مغناطیسی محکم که داده بسیار بیشتری از فلاپی دیسک را میتواند ذخیره کند و از دیسک درایو حذف نمیشود
	rigid U	سفت
	rigid U	سخت پا
	rigid U	استوار
	rigid tube U	لولهسخت
	rigid rotor U	چرخنده صلب
	rigid rotor U	رتور صلب
	rigid pavement U	روسازی شخ
	rigid disk U	دیسک سخت
	rigid frames U	قابهای صلب
	rigid cores U	هستههای مقاوم
	rigid body U	جسم صلب
	rigid adherence to a thing U	سفت چسبیدن بچیزی
	rigid adherence to a thing U	محکم گرفتن چیزی
	rigid concrete pavements U	رویههای صلب بتنی
	rigid metal conduit U	لوله حفاظ سخت

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy