Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
He crossed the frontier(border-line).
U
ازمرز رد شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
frontier line
U
خط وسط صفحه شطرنج
border line
U
خط راهنما
border line
U
خط کنار
border line
U
خط راهبر
border line
U
خط حاشیه
frontier
U
خط فاصل مرزی
frontier
U
سرحد
frontier
U
مرز
frontier
U
صف جلو لشکر
costal frontier
U
مرز ساحلی
frontier police
U
پلیس مرزبانی
coastal frontier
U
حدود ساحلی
costal frontier
U
نوار مرزی ساحلی
delivered at frontier
U
تحویل در مرز
production frontier
U
مرز تولید
coastal frontier
U
نوار مرزی ساحلی
frontier treaty
U
معاهده مرزی
utility frontier
U
مرز مطلوبیت
delivered at frontier
U
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالای موردمعامله را در مرز تعیین شده تحویل میدهد
production possibility frontier
U
مرز امکانات تولید
utility possibility frontier
U
مرز امکانات مطلوبیت
This new frontier incident probably means war.
U
این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
named place of delivery at frontier
U
تحویل در مرز مشخص
crossed out
U
قلم خورده
crossed
U
چلیپایی
He smuggled the car into England ( across the British frontier ) .
U
اتوموبیل را قاچاقی وارد مرز انگلستان کرد
It crossed my mind.
U
به نظرم رسید.
keep one's fingers crossed
<idiom>
U
It crossed my mind.
U
به فکرم رسید.
double-crossed
U
نارو زدن
double-crossed
U
دورویی کردن خیانت کردن
criss-crossed
U
به طور ضربدر
criss-crossed
U
یکوری
criss-crossed
U
همبر
criss-crossed
U
پایی
with the legs crossed
U
چهارزانو
with the arms crossed
U
دست بسینه
crossed belt
U
تسمه عرضی
crossed chaque
U
چک بسته
crossed cheque
U
چک مسدود
crossed cheque
U
چک بسته
crossed controls
U
بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
crossed reflex
U
بازتاب متنافر
it crossed my mind
U
بنظرم رسید
it crossed my mind
U
بخاطری گذشت
star crossed
U
دارای ستاره نحس
star crossed
U
بدشانس
criss-crossed
U
امضای اشخاص بیسواد
criss-crossed
U
برخورد
criss-crossed
U
چلیپایی کردن
criss-crossed
U
همبر کردن
criss-crossed
U
سوتفاهم
criss-crossed
U
دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossed
U
بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crossed
U
کج
criss-crossed
U
سردرگمی
criss-crossed
U
طرحچلیپایی
criss-crossed
U
با ضربدر مشخص کردن
To be crossed out ( eliminated , omitted ) .
U
خط خوردن
I crossed out the extra expenses .
U
هزینه های اضافی را قلم زدم
I was keeping my fingers crossed .
U
خدا خدا می کردم ( دعامی کردم )
crossed and uncreate cheques
U
چکهای بسته ونبسته
Touch wood . Lets keep our fingers crossed . She is extremely cunning .
U
گوش شیطان کر (بزن بچوب )
border
U
خط مرزی
S-border
U
حاشیه های اس
[در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
at the border to
U
دم مرز به
border
U
حاشیه فرش
border
U
فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
border
U
حریم
border
U
دوره
border
U
کناره
border
U
لبه دارکردن
border
U
حاشیه دار کردن
border
U
کنار
border
U
کران
border
U
کناره مرز
border
U
مرز
border
U
سجاف کردن
border
U
پشته خاکی
border
U
لبه گذاشتن
border
U
مجاور بودن
border
U
حاشیه گذاشتن
border
U
زه
border
U
پشته
border
U
حاشیه زه
border
U
حاشیه
border
U
سرحد
border
U
لبه
cartouche border
U
قاب و کتیبه ای که بیشتر در حواشی بکار گرفته شده و نقش درون آن بصورت یک در میان در هر قاب تکرار می شود
carnation border
U
حاشیه گل میخکی که در فرش های آسیایی خصوصا هندی دیده می شود
baberpole border
U
شیرازه بافته شده از دو رنگ
crab border
U
حاشیه خرچنگی
[فرش]
rosette border
U
حاشیه گل و بوته
[اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
rainbow border
U
حاشیه رنگین کمان
[در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
border break
U
ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
minor border
U
حاشیه فرعی
[حاشیه کناری]
[این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
turtle border
U
حاشیه سماوری
[در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
meander border
U
[طرح پیچ در پیچ و منقطع در حاشیه با مخلوطی از گل ها و پیچک های انگور]
Herati border
U
طرح حاشیه هراتی
[این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
Kufic border
U
حاشیه کوفی
[این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
purple border
U
حاشیهارغوانی
border break
U
ادامه دادن اطلاعات نقشه تا حاشیه ان
border stone
U
سنگ مرزی
border stone
U
جدول
border method
U
روش نواری
border land
U
زمین مرزی
border crosser
U
عبور کنندگان از مرز پناهندگان
border installations
U
تاسیسات مرزی
cathode border
U
مرز کاتد
border post
U
ساختمانمرزبانی
reciprocal border
U
حاشیه قرینه
[گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
herbaceous border
U
محوطهگیاهی
border guard
U
پلیس مرزبانی
border police
U
پلیس مرزبانی
border check irrigation
U
ابیاری نواری
border ditch irrigation
U
ابیاری نواری
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
curled leaf border
U
حاشیه با برگ های مجعد که در فرش های ترکمن بکار می رود.
smuggler
[of people across a border]
U
قاچاقچی آدم
[در سر مرز]
line by line milling
U
فرز کردن سطر به سطر
line by line analysis
U
تجزیه سطر به سطر
line to line fault
U
اتصال کوتاه خط به خط
line to line spacing
U
فاصله سطور
line by line milling
U
فرز کردن سطری
line to line voltage
U
ولتاژ بین دو خط
line to line voltage
U
ولتاژ زنجیر شده
line to line fault
U
اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault
U
تماس خطوط
line to line fault
U
اتصال کوتاه دوقطبی
to come in to line
U
در صف امدن
line
U
شعبه
line
U
محصول
old line
U
محافظه کار
on line help
U
کمک مستقیم
line
U
ریسمان
line
U
رشته بند
line
U
خط انداختن در
line
U
: خط کشیدن
line
U
لجام
line
U
دهنه
to come in to line
U
موافقت کردن
line
U
خط دار کردن
line
U
جاده
line
U
طناب سیم
line
U
ردیف
line
U
اتصال فیزیکی به ارسال داده
mean line
U
خط میان
line by line
U
سطر به سطر
out of line
U
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
below the line
U
درامد یا هزینه غیر مترقبه
out of line
U
خارج از خط جبهه
on the line
U
هواپیمای اماده پرواز
old line
U
دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
line
U
جبهه جنگ
line
U
لوله منفردی در سیستم سیالات
line
U
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line
U
نسب
line
U
خط زدن
line
U
حدود رویه
line
U
طرز
line
U
لاین
line
U
رسن
necessary line
U
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
line
U
سیم
line
U
در سمت
o o line
U
خط دیدبانی سپاه
line
U
بخط کردن
o o line
U
خط تقسیم دیدبانی
the line
U
صف
line
U
اراستن
line
U
ترازکردن
line
U
خط
line
U
استرکردن
down line
U
بار کردن پایین خطی
line
U
پوشاندن
line
U
طناب خط
down the line
U
ضربه از کنار زمین
line
U
خط صف
line
U
صفی در خط
line
U
رشته
line up
U
به ترتیب ایستادن
off line
U
برون خطی
off line
U
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
in line
U
شمشیر در وضع حمله
in line
U
همراستا
Are you still on the line?
U
خط را قطع نکردی؟
on line
U
مورداستعمال
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
line out
U
با خط علامت گذاشتن
line out
U
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
Are you still on the line?
U
هنوز پشت تلفن هستی؟
line up
U
به خط شدن
by line
U
کار یاشغل اضافی وزائد
line up
U
ردیف ایستادن تیم
line-up
U
به خط شدن
line-up
U
به ترتیب ایستادن
line-up
U
ردیف ایستادن تیم
on line
U
در خط
on line
U
داخل رده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com