English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Gangs of youths went on the rampage through the inner city. U دسته های جوانان با داد و بیداد از مرکز شهر رد شدند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rampage U دیوانگی کردن
rampage U وحشیگری کردن
rampage U داد و بیداد
youths U جوان
youths U جوانان
youths U جوانمرد جوانان
youths U شباب شخص جوان
youths U جوانی
youths U نوباوگان
to go on a drunken rampage U با مستی داد و بیداد کردن
youths of puissance U جوانان توانا یا نیرومند
to go on the [British E] / a [American E] rampage U با وحشیگری اینطرف و آنطرف رفتن
gangs U جمعیت تشکیل دادن
gangs U دسته جمعی عمل کردن
gangs U سفرکردن
gangs U دسته
gangs U جمعیت
gangs U گروه
gangs U دسته جنایتکاران
gangs U خرامش
gangs U مشی گام برداری
gangs U رفتن
press-gangs U دسته مامور جلب مشمولین
press gangs U دسته مامور جلب مشمولین
inner city U بخش مرکزی شهر
city U شهر
city U شهرک
city U شهر کوچک
city U شهر
Guatemala City U پایتختگوآتمالا
Kuwait City U کویت
garden city U شهریدرداخلیکباغستان
The city center . U میدان ( مرکز ) شهر
New York City U نیویورک
Take me to the city centre? U مرا به مرکز شهر ببرید.
How do I get to city center? U چطور میتوانم به مرکز شهر بروم؟
provincial city U شهرستان
city view U نمای شهر
City Beautiful U [جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
Garden city U بوستان شهر
Ideal City U [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
How far is it to city centre? U تا مرکز شهر چقدر راه است؟
Vatican City U شهر واتیکان
Panama City U شهر پاناما
Mexico City U مکزیکوسیتی
mushroom city U شهری که زود ترقی میکند
they poured toward that city U سوی ان شهر هجوم کردند
empire city U نیویورک
to prostrate a city U شهری را با خاک یکسان کردن
city boundary U شهرمرزی
city slicker U رند
city slicker U زرنگ
city slicker U شهری
city editor U نویسنده خیرمالی یاتجارتی درروزنامه
city article U گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
City Hall U بلدیه
City Hall U شهرداری
City Hall U ساختمان شهرداری
central city U مرکز شهر
central city U شهر مرکزی
the city has been proclaimed U قدغن هایی در شهربرقرارکرده اند
brown air city U شهر با مه دود اسیدی
gray air city U شهر با مه دود اکسیدی
bombers raided the city U بمب افگن ها ان شهررابمباران کردند
that city lies in ruins U ان شهر خراب
that city lies in ruins U است
the hill overhangs the city U تپه به شهر مشرف است
bombers raided the city U بمب افگن هابران شهرحمله کردند
to raze a city to the ground U شهری را با خاک یکسان کردن
What's the fare to city centre? U نرخ کرایه تا مرکز شهر چقدر است؟
Every man is a sovereign in his own city . <proverb> U هر کس به شهر خود شهریار است .
to serve the city with water U اب برای شهر تهیه کردن
To lay siege to a city . U شهری را محاصره کردن
Ho Chi Minh City U شهر هوشی مین مرکز ویتنام جنوبی
The city was razed to the ground. U شهر با خاک یکسان شد
A series of city improvement works. U یکرشته کارهای عمرانی شهری
Enemy troops poured into the city. U سربا زان دشمن ریختند داخل شهر
The entire city was plunged in darkness . U تمام شهر غرق درتاریکی بود
The City Council has decreed that all dogs must be kept on a leash there. U شورای شهر مقرر کرده است که تمام سگ ها باید با افسار بسته شوند .
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com