English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
English stick U عصایانگلیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
The snow doesn't stay on the ground. [The snow doesn't stick.] [American English] , [The snow doesn't settle.] [British English] U برف روی زمین نمی ماند.
Other Matches
trailer tongue [American English] [coupling] [British English] U پیوند به داخل [در تریلر]
up one's street [British English] , down one's alley [American English] U مناسب ذوق وسلیقه [مهارت درچیزی ]
Queen's English [King's English] <idiom> U [انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.]
to push your luck [British English] to press your luck [American English] U زیاده روی کردن [شورکاری را در آوردن] [اصطلاح مجازی]
stick-on U چسبنده چسبناک
to stick on [to] U چسباندن [روی چیزی]
stick around <idiom> U همین دوروبر منتظر ماندن
stick it out <idiom> U طاقت آوردن ،ادامه دادن
stick up <idiom> U دزدی مسلحانه
stick up for <idiom> U کمک کردن ،حمایت کردن
stick up U سرقت مسلحانه سربرافراشتن
stick up U برجستگی داشتن
stick-up U سرقت مسلحانه سربرافراشتن
stick with <idiom> U دنبال کردن کاری
stick with <idiom> U ماندن با
stick-up U برجستگی داشتن
he wants the stick U چوب میخواهد
to stick together U نسبت بیکدیگروفادار بودن
stick around U درنگ کردن
stick around U تاخیر کردن بانتظار چیزی بودن
stick to your last U یا از حدخود بیرون نگذارید
stick out U اصرار کردن
stick out U پیش امدگی داشتن
stick out U جلو امدن
stick out U متحمل شدن
to stick up U گردن فرازی کردن
to stick up U تندنوشتن
non-stick U ناچسبنده
non-stick U تفلون
non-stick U نچسب
non-stick U ته لیز
non-stick U ناچسبان
to stick up for U پشتی کردن
to stick up for U دفاع کردن از
to stick up U مقاومت کردن
stick to your last U برشته خود بجسبد
stick U چوب بازی
stick U سوراخ کردن نصب کردن
stick U چسباندن
stick U هریک از سه میله عمودی کریکت چوبدست اسکی
stick U الصاق کردن چوب
stick U تردیدکردن
stick U عصا
stick U چماق
stick U وضع چسبندگی
stick U چسبناک
stick U چوب بازی هاکی
stick U الصاق تاخیر
stick U وقفه
stick U یک گروه چترباز که از یک دریا یک قسمت هواپیما به بیرون می پرند
stick U گروه پرنده
stick U تخته موج سواری شلاق
stick U گیر کردن گیر افتادن
stick (someone) with <idiom> U ترک چیز ناخوشایندی
to stick something U چیزی را سفت و پابرجا بستن
stick U پیچ درکار تحمل کردن
stick U چسبیدن
stick U فرورفتن
after the english f. به سبک انگلیسی ها
English U بانگلیسی دراوردن
the english U انگلیس ها
the english U انگلیسان
English U گردش فرفرهای گوی بیلیارد
English U مربوط به مردم وزبان انگلیسی
English U انگلیسی
old english U زبان انگلیسی قدیم
shed stick U چوبنخ
stick to the point U از موضوع خارج نشوید
joss stick U چوب جاس
to stick in ones gizzard U ناگواربودن
swagger stick U چوب دستی کوچک
swizzle stick U چوب نازکی برای بهم زدن مشروب
quadruped stick U عصایچهارپایه
to stick to one's word U سر قول خود ایستادن
to stick like a leech U مانند کنه چسبیدن
to stick in the throat U درگلوگیرکردن
stick to your work U بکار خود مشغول باشید
swagger stick U باتون
pogo stick U چوب پای فنردار
yard stick U خط کش تاشو [ابزار]
yard stick U خط کش [ابزار]
To stick out ones chest. U سینه خود را بیرون دادن
gear stick U دسته دنده اتومبیل
stick shift U دسته دنده
carrot and stick <idiom> U قول تنببیه وتشویق رایک جادادن
stick-in-the-mud <idiom> U گوشه عزلت برگزیدن
stick one's neck out <idiom> U مورد حمایت قراردادن ،ریسک کردن
stick to one's guns <idiom> U روی حرف خود ماندن
stick out a mile U مثل روز روشن بودن
to stick to one's guns U پای کاری محکم ایستادن
shed stick U چوب هاف [چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
yard stick U متر [وسیله اندازه گیری] [ابزار]
I always stick to my word. U من همیشه سر حرفم می ایستم
shooting stick U صندلی عصایی
shooting stick U صندلی جمعشو و متحرک
stick insect U حشرهی چوب کبریت مانند
stick insects U حشرهی چوب کبریت مانند
stick shift U دندهی دستی
stick shifts U دندهی دستی
folding stick U چسبدوطرفه
glue stick U چسبپمادی
goalkeeper's stick U چوبدروازهبند
ortho-stick U عصایهدایتگر
player's stick U چوببازیکنهاکی
stick eraser U چوبپاککن
stick umbrella U چتردستهچوبی
French stick U قرصدراز نازک نان
To drive all with the same stick . <proverb> U همه را با یک چوب راندن .
composing stick U قالب حروف چینی
stick-in-the-muds U بیعرضه
stick-in-the-mud U محافظه کار
stick-in-the-mud U ادم عقب مانده
stick-in-the-mud U ادم کند
filter stick U لوله صافی دار
fish stick U فیله ماهی سرخ کرده
green stick U شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
gun stick U سنبه تفنگ
gun stick U میل سمبه تفنگ
stick-in-the-muds U طفره رو
stick-in-the-muds U ادم کند
stick-in-the-muds U ادم عقب مانده
dipper stick U کاسه بیل
buff stick U بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
walking stick U حشره راست بال امریکایی
buff stick U چوبیکه چرم
walking stick U چوبدستی
walking stick U عصا
stick-ups U برجستگی داشتن
stick-ups U سرقت مسلحانه سربرافراشتن
stick-in-the-muds U محافظه کار
high stick U بالا بردن غیرمجاز چوب
hiking stick U دسته اضافی سکان که خم میشود و در عین حال مسیررا تعیین میکند
stick in the mud U طفره رو
polo stick U چوگان
size stick U الت اندازه گیری پا
size stick U قالب اندازه گیری
stick in the mud U بیعرضه
stick bridge U پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
stick brush U قلم مو
broom stick U دسته جاروب
stick check U دور کردن گوی از گوی دار بااستفاده از چوب
stick glove U دستکش کلفت دروازه بان
stick plane U رنده میله دار
stick plane U رنده با تیغه گرد
night stick U چوب باتون
job stick U سکان هدایت دسته فرمان
job stick U دسته بازی
stick in the mud U محافظه کار
stick in the mud U ادم عقب مانده
ingot stick U شمشه
stick in the mud U ادم کند
night stick U باتون
stick-in-the-mud U بیعرضه
honing stick U سنگ تیغ تیزکنی
stick-in-the-mud U طفره رو
english horn U نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
british english U زبان انگلیسی رایج درانگلستان
american english U زبان انگلیسی که در امریکابان تکملم میشود
broken english U انگلیسی دست و پا شکسته
English altar U محراب انگلیسی
Pidgin English <idiom> U انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
how can I learn English U چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
morrow [Old English] U فردا [ آینده]
English style U [نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا]
english garden U پارک انگلیسی [قرن هجدهم]
English bond U آجر چینی انگلیسی
English cottage U خانه ویلایی
body english U چرخش بی اختیار
In my broken English . U با انگلیسی دست وپا شکسته ام
middle english U انگلیسی تا 0051میلادی
english thread U پیچ و مهره انگلیسی
english system U سیستم اینچی
english system U سیستم انگلیسی
to tutor somebody in English U به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
english speaking U انگلیسی زبان
king's english U اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
english sonnet U غزل انگلیسی که شامل دوازده سطراست
english shepherd U سگ گلهء انگلیسی که دارای اندازهء متوسط وبرنگ سیاه براق ودارای خالهای قهوهای یاخرمایی است
English loaf U نانانگلیسی
english woman U زن انگلیسی
king's english U انگلیسی اصیل
in plain english U پوست کنده
in plain english U به انگلیسی ساده
his english is weak U مایه انگلیسی اوکم است
natural english U گردش فرفرهای گوی بیلیارددر همان سمت اصلی پس ازبرخورد با گوی دیگر
pidgin english U انگلیسی دست وپا شکسته وامیختهای که چینی هابدان سخن می گویند
structured english U انگلیسی ساخت یافته
english words U واژه ها یا لغات انگلیسی
english setter U نوعی سگ انگلیسی که دارای پشم بلند ونرم سفیدرنگ یارنگین میباشد
English breakfast U یکجورصبحانهمتشکلازتخممرغ-گشتنمکزدهوتخممرغ
He is good at English. U انگلیسی اش خوب است
english billiards U بیلیارد انگلیسی
english billiards U با 3 گوی و6 کیسه بین 2 یا 4 بازیگر
english mercury U اسفناج صحرایی
english opening U گشایش انگلیسی
english self taught U خوداموز انگلیسی
controlled stick steering U دسته دنده خودکار
controlled stick steering U دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
folding meter stick U خط کش تاشو [ابزار]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com