English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dasd U Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct memory access U دستیابی مستقیم به حافظه
static random access memory U حافظه دستیابی مستقیم ایستا
dram U حافظه دستیابی مستقیم پویا
drams U حافظه دستیابی مستقیم پویا
direct memory access channel U کانال دستیابی مستقیم به حافظه
dynamic random access memory U حافظه دستیابی مستقیم پویا
random access memory U حافظه با دستیابی تصادفی حافظه دستیابی مستقیم
page mode ram U حالت صفحه حافظه دستیابی مستقیم
dma U دستیابی مستقیم به حافظه Access emory
dmac U Direct کانال دستیابی حافظه مستقیم Channel Access emory
vsam U Access Storage Virtual روش دستیابی انباره مجازی ethod
ramdrive.sys U در DOS یک فایل پیکربنغی همراه سیستم عامل است که بخشی از حافظه دستیابی مستقیم کامپیوتر را بعنوان یک دیسک کنار می گذارد
dma U اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
random access U دستیابی مستقیم
direct access U دستیابی مستقیم
direct access method U روش دستیابی مستقیم
smarts U کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smarting U کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smarter U کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smarted U کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smart U کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smartest U کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
basic direct access method U روش دستیابی مستقیم اساسی
direct access processing U پردازش به روش دستیابی مستقیم
direct admission U مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
dma U انتقال مستقیم به حافظه
basics U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
direct U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange U تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
directed U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
DDE U دستیابی مستقیم از طریق کلید به داده دیسک یا نوار مغناطیسی
bdam U Access Direct Basic روش دستیابی مستقیم اساسی ethod
direct reading instrument U دستگاه مستقیم خوانی
straihting machine U دستگاه مستقیم کنی
dressing device U دستگاه مستقیم کنی
dressing and straightening machine U دستگاه اهار زنی و مستقیم کنی
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
direct command U فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
ccd U اسباب تزویج علامت حافظه با اطلاعات چرخان دستگاه با بار جفت شده
direct fire sights U زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
elicitation U کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
computer input microfilm U تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به درون کامپیوتر میباشد
cim U تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به داخل کامپیوتر میباشدicrofilmanufacturing
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
deferred addressing U آدرس دهی غیر مستقیم که محلی که دستیابی شده است حاوی آدرس عملوند پردازش شدنی است
extend U در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extending U در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extends U در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
ppd U Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
SDRAM U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی سکردن شده است و زمان بین عملیات حافظه را حذف میکند
intermediate U فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
synchronised U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronises U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronize U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronizes U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronising U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
virtual storage access method U روش دستیابی انباره مجازی
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
straight U مستقیم
beeline U خط مستقیم
attributive U مستقیم
straightish U مستقیم
levels U مستقیم
levelled U مستقیم
leveled U مستقیم
level U مستقیم
straighter U مستقیم
first-hand U مستقیم
straight line code U کد خط مستقیم
unintermediate <adj.> U مستقیم
direct <adj.> U مستقیم
straight line U مستقیم
directed U مستقیم
straight line code U کد مستقیم
straightest U مستقیم
directs U مستقیم
righting U مستقیم
upstanding U مستقیم
right U مستقیم
straight line U خط مستقیم
righted U مستقیم
firsthand U مستقیم
bee line U خط مستقیم
on line U مستقیم
direct relationship U وابستگی مستقیم
direct access U دسترسی مستقیم
direct aggression U پرخاشگری مستقیم
direct outlet U ابگیر مستقیم
direct observation U دیدبانی مستقیم
sideway U غیر مستقیم
direct pressure U فشار مستقیم
sonna deung koot U دست مستقیم
direct object U مفعول مستقیم
direct processing U پردازش مستقیم
direct relationship U ارتباط مستقیم
direct process U فرایند مستقیم
direct reading U قرائت مستقیم
spur offtake U ابگیر مستقیم
specific cost U هزینه مستقیم
direct address U نشانی مستقیم
direct lighting U روشنایی مستقیم
direct load U بارگذاری مستقیم
straight line U بخط مستقیم
direct material U مواد مستقیم
direct selection U انتخاب مستقیم
direct selling U فروش مستقیم
direct support U کمک مستقیم
proximate cause U علت مستقیم
proximate U بیفاصله مستقیم
directness U مستقیم بودن
positive relation U رابطه مستقیم
forward resistance U مقاومت مستقیم
forward voltage U ولتاژ مستقیم
on line help U کمک مستقیم
direct labour U دستمزد مستقیم
direct fire U تیر مستقیم
direct address آدرس مستقیم
direct control U کنترل مستقیم
direct conversion U تبدیل مستقیم
direct cost U هزینه مستقیم
direct support U پشتیبانی مستقیم
direct coupling U جفتگری مستقیم
direct coupling U کوپلینگ مستقیم
direct damage U ضرر مستقیم
direct dye U رنگینه مستقیم
rectiliner U مستقیم الخط
direct file U فایل مستقیم
direct file U پرونده مستقیم
direct fire U اتش مستقیم
line storm U طوفان مستقیم
straightest U قسمت مستقیم
aright U مستقیم مستقیما
straighter U قسمت مستقیم
straight line U دارای خط مستقیم
hot U خط تلفن مستقیم
straight U قسمت مستقیم
intuitions U درک مستقیم
hotter U خط تلفن مستقیم
straight left U چپ مستقیم در بوکس
intuition U درک مستقیم
indirect U غیر مستقیم
straight edge U لبه مستقیم
direct tax U مالیات مستقیم
uniaxial bending U خمش مستقیم
uncurl U مستقیم شدن
direct taxes U مالیاتهای مستقیم
visual fire U تیر مستقیم
direct current U جریان مستقیم
through call U مکالمه مستقیم
wall pass U پاس مستقیم
video disk U دسترسی مستقیم
hottest U خط تلفن مستقیم
dressing U مستقیم کنی
dressings U مستقیم کنی
backstair U غیر مستقیم
highroad U صراط مستقیم
straightening flute drill U مته مستقیم
close supervision U نظارت مستقیم
highroads U صراط مستقیم
d.c U جریان مستقیم
d.c. U جریان مستقیم
direct taxation U مالیات مستقیم
straight position U فرم مستقیم
rectilinear U مستقیم الخط
airlines U خط مستقیم هوایی
direct hit U اصابت مستقیم
Go straight ahead. مستقیم بروید.
ambagious U غیر مستقیم
air line U خط مستقیم هوایی
as the crow files U بخط مستقیم
direct hits U اصابت مستقیم
airline U خط مستقیم هوایی
storage device U دستگاه انباره
indirect tax U مالیات غیر مستقیم
stiffer U مستقیم چوب شده
immediacy U مستقیم و بی واسطه بودن
excise U مالیات غیر مستقیم
circumlocution U بیان غیر مستقیم
indirect object U مفعول غیر مستقیم
forward current U جریان ولتاژ مستقیم
stiff U مستقیم چوب شده
forward conductance U برق رسانایی مستقیم
direct lift control U کنترل مستقیم برا
chutes U مسیر مستقیم مسابقه
managed U مستقیم یا تحت کنترل
direct U : مستقیم معطوف داشتن
manage U مستقیم یا تحت کنترل
indirect cost U هزینه غیر مستقیم
indirect damage U ضرر غیر مستقیم
indirect laying U تیر غیر مستقیم
indirect methods U روشهای غیر مستقیم
intuitional U ناشی از درک مستقیم
manages U مستقیم یا تحت کنترل
managing U مستقیم یا تحت کنترل
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com